خبرهای داغ:
شهید «سلیمی مقدّم»؛

بدبختی یک ملت فراموشی سرمایه‌های معنوی خود است

تبریز- شهید «سلیمی مقدم» در انشای دوران تحصیل خود نوشته استت؛ نها بدبختی یک ملت این نیست که از منافع طبیعی و سرمایه‌های اقتصادی خود بهره‌مند نشود، بلکه بدبختی و بلای بزرگ‌تر این است که یک ملت سرمایه‌های معنوی خود را نیز فراموش کند.
کد خبر: ۹۴۷۵۶۰۵
|
۱۹ آذر ۱۴۰۱ - ۱۳:۱۰

به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، «رضا سلیمی مقدم» دلاورمردی از تبار عاشورائیان است که در سال‌های آغازین جوانی، راه جهاد و شهادت در پیش گرفت و جان شریف خود را فدای میهن اسلامی کرد.

وی ۵ تیر ۱۳۴۱ در هریس متولد شد و از آن‌جا که پدرش قاری قرآن بود، خیلی زود با کلام الهی مأنوس شد و در حفظ و قرائت تسلط یافت؛ تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ادامه داد و در همان دوران مسئولیت انجمن اسلامی دبیرستان شهید «مدنی» را عهده‌دار شد.

برادرش «بهلول»، در سال ۱۳۶۰ به درجه شهادت نائل آمد و این موضوع «رضا» را برای حضور در جبهه مصمم‌تر ساخت.

وی به قافله مجاهدان پیوست و پس از مدتی حضور در جبهه‌های کردستان و جنوب، سرانجام در جریان عملیات والفجر یک هنگامی که فرماندهی دسته‌ای را در گردان فجر برعهده داشت، ۲۴ فروردین ۱۳۶۲ در شرهانی به شهادت رسید.

پیکر مطهر وی مدت‌ها در منطقه باقی ماند و در سال ۱۳۷۸ توسط جست‌وجوگران نور، کشف و در زادگاهش به خاک سپرده شد.

این شهید والامقام، در دوران تحصیل خود در انشایی با موضوع «عاشورای خونین حسینی چه سرمشقی برای شما آموخت؟» دیدگاه‌های خود را درباره این حماسه بزرگ تاریخ چنین بیان کرده است که متن آن را از کتاب «فهمیده‌های آذربایجان» اثر «جلال شمع سوزان» می‌خوانیم:

سلام بر حسین (س)

سلام بر حسین ثارالله، سلام بر حسینی که پیامبر درباره او می‌فرماید: حسین از من است و من از حسینیم. سلام بر معلم شهادت و شهامت و فضیلت و بالاخره سلام بر او که حادثه عاشورا را آفرید و مکتبی بزرگ را پایه‌گذاری کرد. چهارده قرن پیش در ماه محرم حادثه‌ای را آفرید که نه‌تنها هنوز از خاطره‌ها محو نشده بلکه روز به روز بر شکوه و عظمت و جلالش نیز افزوده می‌شود.

حادثه عاشورا حادثه‌ای است بسیار قوی و نیرومند و مانند اقیانوس بیکران که در هر زمان جاری است. هر حادثه‌ای اینطور نیست هر قدر حادثه‌ای بزرگ باشد و قوی در مقابل اقیانوس زمان محکوم به مرگ و نیستی است. حداکثر این است که شبحی از آن در تاریخ می‌ماند. تازه آن هم کهنه می‌شود و کم‌کم جای خود را به حوادث قوی‌تری می‌دهد ولی عاشورا اینطور نیست.

عاشورا در حدود ۱۳۰۰ سال پیش درخشیدن گرفت و با ابدیت پیوند خورد. از حدود و قوانین مادی پا فراتر گذاشت و حاکم بر زمان‌ها و مکان‌ها شد و زمانه را با تمام قدرتش در مقابل خود تسلیم نمود. از دشت‌ها و دریاها عبور کرد و کوه‌ها و اقیانوس‌ها را در هم نوردید و به تمام جهان بشریت رسید و حتی از مرز جسم‌ها هم پا فراتر نهاده و به روح و روان بشر نیز نفوذ کرد. قلب‌ها را تسخیر کرد و حاکم بر عواطف و احساسات میلیون‌ها و شاید میلیاردها مردم آزادی‌طلب دنیا شد.

عاشورای حسینی به جان‌ها شجاعت و شهامت بخشید و در برابر هر ستمی، حس ستم‌شکنی ایجاد کرد. این درس عاشورای حسینی است که هر روز در سراسر جهان تکرار می‌شود و ستمگران بزرگ و کوچک را می‌لرزاند. این همان عاشورا است که در قلب ما ملت ایران شعله‌ور می‌شود و بر جان تمام ابر شیاطین بزرگ جهان رعشه می‌اندازد که هیهات من‌الذله که مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی.

این عاشورا است که رزمندگان ما را در جبهه‌‎های جنگ هر چه مصمم‌تر و پایدارتر می‌کند و آن‌ها هر روز بر دشمن کافر می‌تازند و در فکر آن هستند که دشمن متجاوز را از خاک عزیزشان به بیرون رانده و پوزه صدام را به خاک بمالند و به آمریکا و دیگر ابرقدرت‌ها بفهمانند که ای آمریکا و ای سرمایه‌داران و ای کسانی که در فکر استثمار ملل محروم دنیا هستید بدانید که ما هرگز به زیر ذلت نخواهیم رفت و با شما مبارزه خواهیم کرد و تا شما را منزوی نکنیم از پای نخواهیم نشست زیرا رهبر ما حسین (ع) تن به ذلت و خواری نداد و دنیا در نظر ما کشتزاری است که میوه آن را در آخرت باید خورد.

ما از عاشورای حسین آموخته‌ایم که اگر در دنیا ظلم دیدیم علیه آن قیام بکنیم اگر در دنیا تباهی دیدیم باید آن را از بین ببریم و تمامی زنجیرهای اسارت را باید پاره کنیم و آزادانه و بدون هیچ‌گونه مانعی به زندگی ادامه دهیم. ما از عاشورای حسینی می‌آموزیم که خون بر شمشیر پیروز است حتی اگر دشمن به اندازه صد برابر ما باشد. ما با سلاح ایمان در مقابل دشمن می‌ایستیم و هرگز سستی به خود راه نمی‌دهیم و بالاخره پیروز هم می‌شویم.

تنها بدبختی یک ملت این نیست که از منافع طبیعی و سرمایه‌های اقتصادی خود بهره‌مند نشود، بلکه بدبختی و بلای بزرگ‌تر این است که یک ملت سرمایه‌های معنوی خود را نیز فراموش نموده و استفاده‌های لازم را از آن‌ها نکند این شعاری است که امام حسین (ع) در عاشورا می‌خواند و شمشیر می‌زد.

درست است که امام حسین(ع) در کربلا شهید شد و خانواده او به اسارت یزید درآمد. اما آیا نام حسین (ع) از دل‌ها کنده شد و از بین رفت؟ آیا هدف امام در همان موقع شهادت، به شهادت رسید؟ نخیر بطوری که نام و مکتب او روز به روز زنده‌تر می‌شود و بر پیروان او نیز افزوده می‌شود. در سایه خون امام حسین است که امروز اسلام بعد جهانی به خود گرفته است و نام او در دل تمام مسلمانان و غیر مسلمانان جهان زمزمه می‌شود و هر روز عده کثیری بر مکتب نجات بخش او روی می‌آوردند. در اقصی نقاط دنیا روز به روز انقلاب اسلامی بعد وسیع‌تری بخود می گیرد جوانان ایرانی و مسلمانان لبنان، فلسطین، فلیپین و ... به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین‌مان لبیک می‌گویند و به سوی جنگ می‌شتابند تا هدف حسین را زنده بدارند و شعار هیهات من‌الذله او را حقیقت بخشند.

ارسال نظرات
آخرین اخبار