یادداشت:احد نوری اصل؛

نقش نیروهای مسلح در رفع سایه جنگ از کشور

قابلیت‌های دفاعی و تجهیزات نظامی، اعتبار نظامی، ثبات در بازدارندگی و پیام بازدارنده به نحوی در ایران بعد از انقلاب اسلامی تداوم و گسترش‌یافته است که نه‌تنها جنگ نظامی علیه ایران را ناممکن کرده است، بلکه هزینه‌های این جنگ را برای دشمن بسیار سخت نموده است .
کد خبر: ۹۴۱۸۰۴۰
|
۰۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۴

به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل بیدار،جنگ به‌عنوان یک پدیده نظامی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به‌قدری با سیاست و قدرت عجین شده است که گویی سیاست بدون جنگ و قدرت بی‌اعتبار است. در واقع تا زمانی که دولت‌های متعدد با منافع تعریف‌ شده از یک سو و منابع محدود و کمیاب طبیعی وجود دارند، نمی‌توان جنگ را از سیاست جدا کرد. با این که بسیاری از نظریه‌پردازان، جنگ را پایان سیاست می‌دانند، ولی از زمان تأسیس اولین دولت‌ها در شرق و غرب عالم تا قرن 21 که در آن حضور داریم، جنگ و سیاست با هم ممزوج شده‌اند، بنابراین جنگ به‌عنوان یک موضوع پیچیده قابل‌ حذف از نظام بین‌الملل و در ارتباط با کشورها نیست؛ جنگ پایان‌ناپذیر نیست و همیشه به‌عنوان یک ابزار موردنظر کشورهای است که درصدد تحمیل خواسته‌ها و اهداف خود بر دیگران هستند.

بی‌شک نظام جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک نظام سیاسی با آرمان‌ها و اهداف انقلابی مورد نظر خود بعد از انقلاب اسلامی، به‌عنوان یک دولت در نظام بین‌الملل با پدیده جنگ همواره روبرو بوده است. از بدو انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی ایران با تهدیدات مختلف سخت و نرم مواجه بوده است. جنگ تحمیلی، شورش‌های قومی مورد حمایت کشورهای خارجی، کودتا و ... نمونه‌های از اقدامات سخت و نظامی دشمن بوده‌اند و اقداماتی همچون تحریم‌های اقتصادی و تهاجم فرهنگی یا ناتوی فرهنگی نمونه‌های از اقدامات نرم و خصمانه دشمنان جمهوری اسلامی ایران بوده است. در واقع هر چه از دهه 60 عبور کردیم، از میزان اقدامات سخت کاسته شده و بر اقدامات شدید اقتصادی و فرهنگی افزوده ‌شده است، اما این نه به معنی حذف رویکرد جنگ‌طلبانه دشمن است، بلکه به معنی در اولویت نبودن این پدیده با توجه به شرایط ملی و منطقه‌ای ایران است.

عطف به مباحث مذکور، سؤالی که درصدد پاسخ‌گویی بدان هستیم، عبارت است از «باوجود استفاده مکرر کشورهای غربی از ابزار جنگ علیه دشمنان خود ماندد لیبی، عراق و افغانستان، چرا از اقدام نظامی مستقیم علیه جمهوری اسلامی ایران اجتناب می‌شود؟»

اینکه از بدو انقلاب اسلامی ایران تا سال 1396 از اقدامات سخت علیه ایران کاسته می‌شود و اقدام نظامی علیه ایران از یک جنگ 8 ساله و کودتا و شورش‌های مکرر قومی تا یک بلوف سیاسی و به‌عنوان گزینه‌ای بر روی میز تنزل پیدا می‌کند، موضوعی است که سؤال پیشین را بااهمیت نشان می‌دهد و پاسخ به آن می‌تواند زوایای مختلف آن را کشف نماید.

آنچه پاسخ به این سؤال را مهم تر می‌کند دلایلی است که برخی افراد و شخصیت‌های سیاسی بر آن پافشاری می‌کنند و با فراموش کردن اهمیت توان نظامی، معتقدند دیپلماسی سایه جنگ را از کشور دور کرده است. در پاسخ به چنین اظهارنظرهای بود که مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با کارگران به مناسبت روز کارگر فرمودند: «گاهی می‌شنویم بعضی می‌گویند یا درگذشته گفته‌اند که وقتی ما آمدیم مسئولیت پیدا کردیم، توانستیم سایه‌ی جنگ را از سر کشور رفع کنیم، اما این حرف‌ها درست نیست و واقعیت آن است که در تمامی سال‌های متمادی، حضور ملت در صحنه، باعث رفع سایه‌ی جنگ و تعرض از سر ایران شده است.»[1]

فرمایشات و بیانات معظم له نشان می‌دهد واقعیت دوری و اجتناب دشمن از جنگ و به تعبیری علت دور ماندن کشور از سایه جنگ نه سیاست‌بازی بلکه تکیه‌بر پشتوانه مردمی و توانمندی‌های داخلی است. این توانمندی‌ها شامل حمایت مردمی و حضور همه‌جانبه آن‌ها در عرصه‌های مختلف، نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، قدرت نظامی و تجهیزات لجستیکی و .... می‌شود. آنچه در این یادداشت درصدد بررسی آن هستیم نقش نیروهای مسلح کشور در زمینه اجتناب دشمنان از جنگ مستقیم با ایران است.

در عالم سیاست و روابط بین‌الملل برای این موضوع (دور کردن کشور از جنگ) از اصطلاح بازدارندگی استفاده می‌شود. بازدارندگی به‌عنوان یک مفهوم رئالیستی کماکان در عرصه روابط بین‌الملل به‌خصوص در حوزه نظامی از اعتبار بالای برخوردار است. بازدارندگى عبارت‌ است از اقدام یا مجموعه‌اى از اقدامات که برای پیشی جستن از اقدامات خصمانه‌ی دشمن صورت مى‌گیرد. تئورى بازدارندگى یعنى کوشش یکى براى اعمال‌نفوذ در دیگرى تا او را از اقدام به عملى که متضمن خسارت یا هزینه‌اى براى اولى است بازدارد.[2]

بی‌شک بر اساس این تئوری، نیروهای مسلح کشور اعم از تجهیزات نظامی و نیروی انسانی و حمایت مردمی در ایجاد این بازدارندگی دخیل هستند. هر کشور برای رسیدن به سطح خاصی از بازدارندگی یعنی دور کردن دشمن از جنگ و هر نوع اقدام نظامی، نیازمند دست یافتن به شاخصه‌ای بازدارندگی است. در ادامه به عناصر بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران بر مبنای توانمندی‌های نظامی و قابلیت‌های نیروهای مسلح اشاره خواهد شد. در واقع پاسخ به سؤال اولیه را می‌تواند بر اساس عناصر بازدارندگی در جمهوری اسلامی ایران جستجو کرد. این عناصر بازدارندگی عبارت‌اند از[3]:

1-) قابلیت بازدارندگی: این ویژگی به جنبه‌ی توانایی دولت‌ها در نظریه‌ی بازدارندگی مربوط می‌شود. یعنی توانایی وارد آوردن ضربه به مهاجم احتمالی به‌وسیله‌ی تجهیزات متعارف و غیرمتعارف. نیروی بازدارنده باید قادر باشد در صورت لزوم مجازات متناسب را برای طرف مهاجم به مرحله‌ی عمل درآورد.[4] رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی اول فروردین در مشهد مقدس، با تأکید بر توان مهندسان و متخصصان داخلی در عرصه نظامی و توانمندی‌های کشور در این حوزه، به افسر صهیونیستی اشاره کردند که از توانمندی مهندسان صنعت موشکی کشور متحیر شده بود و ابراز شگفتی می‌کرد.

 

نام آن افسر، یوزی رابین است که بین سال‌های 1991 تا 1999 مدیریت برنامه دفاع موشکی رژیم اسراییل را بر عهده داشت . به نقل از او، ایرانی‌ها به‌خوبی در جریان تحولات در بحث دفاع موشکی، مخصوصاً الآن که این سامانه‌ها در منطقه خلیج‌فارس مستقر شده‌اند، هستند. آن‌ها، فاتح 110 را برای شکست دادن سامانه‌های دفاع موشکی ساخته‌اند، آن‌ها می‌توانند با این موشک‌های 2000  کیلومتری که دقت بالایی پیدا کرده‌اند اسراییل را فلج کنند. اگر اهدافی را مثل نیروگاه‌ها انتخاب کرده و آن‌ها را هدف قرار بدهند، پس بدون نیاز به سلاح هسته‌ای می‌توانند کشوری را فلج کنند. ایرانی‌ها در دو سال اخیر چندین تصویر را از انبارهای موشکی خود به نمایش گذاشته‌اند که مشخصاً انبارهای متفاوتی است. ایرانی‌ها در این انبارها موشک‌های قیام و قدر را انبار کردند. موشک قیام موشکی با بردی 800 کیلومتر است که به‌نوعی ارتقاء ایرانی بر اساس موشک اسکاد سی است. در اینجا هم ایرانی‌ها یک مهندسی خوب را به نمایش گذاشتند.[5]

از طرفی گزارش سالانه سازمان اطلاعات وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) درباره پیشرفت‌های نظامی ایران به‌خوبی می‌تواند قابلیت‌های لازم بازدارندگی نیروهای مسلح در ایران را نشان دهد. بر اساس این گزارش" ایران به‌قدری پیشرفت کرده که می‌تواند اهدافی را در سراسر منطقه و در شرق اروپا هدف قرار بدهد. ایران علاوه بر فناوری‌های موشکی و راکتی فزاینده‌اش، در تلاش است میزان کارایی سامانه‌های موجودش را تقویت کند. ایران در حال ساخت  موشک بالستیک ضد کشتی به نام خلیج‌فارس است. وسیله پرتاب فضایی سیمرغ ایران نشان‌دهنده عزم این کشور برای توسعه فناوری‌های موشک‌های بالستیک قاره‌پیماست."[6] کارشناسان آمریکایی حتی معتقدند که پایگاه‌های آمریکا در کشورهای حاشیه‌ی خلیج‌فارس هم از تیررس ایران در امان نخواهد ماند.[7] همچنین ایران می‌تواند پایگاه‌های آمریکا در بنادر کشورهای خلیج‌فارس -مثل کویت، امارات و بحرین- را که میزبان ناوگان پنجم دریایی آمریکا هستند، هدف قرار دهد.[8]

2-) اعتبار بازدارندگی: شاید مهم‌تر از قابلت نظامی، داشتن اعتبار بیشتر می‌تواند عامل بازدارندگی باشد. ممکن است دشمن قابلیت‌ها یک کشور را باور نکند و یا مانورهای نظامی را صوری بداند. آنچه به قابلیت‌های از پیش‌گفته اعتبار می‌بخشد، تجربه‌های موفق نظامی است. در طول چند دهه از عمر جمهوری اسلامی ایران در مقاطع مختلف نیروهای نظامی اعم از سپاه، ارتش، نیروی انتظامی و بسیج مستضعفین، توانسته‌اند برای جمهوری اسلامی ایران اعتبار لازم بازدارندگی نظامی کسب نمایند. مقاومت 8 ساله در جنگ تحمیلی در شرایط ابتدایی انقلاب اسلامی باوجود ارتشی ازهم‌پاشیده شده و سپاه تازه تأسیس و با کمک نیروهای مردمی در برای یک ائتلاف بین‌الملل، موفقیت در خنثی نمودن طرح‌های نظامی از جمله کودتا و اقدامات ضد امنیتی از یک‌سو و ایجاد ثبات کامل در جزیره ناامن غرب آسیا از سوی دیگر اعتبار لازم نیروهای مسلح ایران را به دشمنان نشان داده است.

در واقع کسب اعتبار برای قابلیت‌های نیروهای مسلح ایران با خون شهیدان، ایجاد امنیت در کشور، رسیدن به اهداف منطقه‌ای، عقب راندن تروریست‌های نیابتی از کشور و حفظ تمامیت ارضی کشور در یک جنگ بین‌المللی 8 ساله به‌دست‌آمده است و آمریکا و رژیم صهیونیستی این اعتبار را با گوشت و پوست‌واستخوان خود درک کرده‌اند.

 

3-) ثبات بازدارنده : یک نظام بازدارندگی مؤثر، صرفاً به داشتن نیروی نظامی قدرتمند نیاز ندارد، بلکه یک قدرت بازدارنده‌ی مؤثر علاوه‌ بر معتبر ‌بودن، باید باثبات هم باشد‌.[9] ثبات در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران تحت فرماندهی کل قوا، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، محقق شده است. اشراف فرماندهی کل قوا بر مجموعه نیروهای مسلح از یک‌سو و هماهنگی لازم قوای مسلح یعنی ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و بسیج از سوی دیگر ثبات لازم را برای مقابله با هر نوع تهدید خرد و کلان ایجاد کرده است.

 تقسیم‌ کار امنیتی بین نیروهای مسلح در چارچوب مرزهای ملی و فراتر از آن در حوزه تحولات منطقه‌ای نشان داده است، نیروهای مسلح ایران نه‌تنها از ثبات لازم برخوردارند بلکه هیچ‌گاه متأثر از جریانات سیاسی پیروز در انتخابات کشور نیستند. برای نیروهای مسلح ایران با فرماندهی مقام معظم رهبری، اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی تفاوت چندانی نمی‌کند. آن‌ها در دولت فعلی همان اقدامی را با نیروهای متجاوز آمریکایی در خلیج‌فارس انجام دادند که در دولت قبلی با نیروهای متجاوز انگلیسی انجام دادند. وجود فرماندهی باثبات توانسته است اهداف، دیدگاه و عمل نیروهای مسلح را در قبال هر نوع تجاوز نظامی باثبات نشان دهد  و تسلط هیچ جریان سیاسی بر قوای مقننه و مجریه نمی‌تواند خللی در بازدارندگی آن‌ها نسبت به دشمنان ایجاد نماید.

4-) پیام بازدارنده: بازدارندگی هنگامی مؤثر است که نیروی بازدارنده منظور خود را صریح و شفاف به اطلاع طرف مقابل برساند و معین کند در صورت موردحمله قرار گرفتن دقیقاً چه عواقبی در انتظار مهاجم خواهد بود.[10]

شاید مهم‌ترین عنصری که می‌تواند سه عنصر دیگر را تکمیل کند این است که مسئولین عالی‌رتبه بتوانند پیام روشن و شفاف به هر نوع تهدید را اعلام نماید. در جمهوری اسلامی ایران فرماندهی کل قوا و دیگر فرماندهان نیروهای مسلح همواره پیام دفاعی و نظامی خود را به هرگونه تهدید را نشان داده‌اند. برای مثال سال 1392 جمله معروف فرماندهی کل قوا با عنوان «اگر غلطی از آن‌ها [رژیم صهیونیستی] سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد» مهم‌ترین جمله سال ایشان از طرف مردم بود.[11]

 

چنین بازدارندگی از طرف نیروهای مسلح ایران و در رأس آن مقام معظم رهبری همواره به‌عنوان یک عنصر بازدارنده برای هرگونه جنگ علیه ایران استفاده شود. این‌گونه پیام‌ها هزینه‌های هرگونه جنگ را از پیش به دشمن یادآوری می‌کند و آن را از حالت تهاجمی به حالت تدافعی تنزل می‌دهد.

نتیجه‌گیری

تجربه دفاعی و نظامی نزدیک به چهار دهه جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد، دشمنان این نظام سیاسی از هیچ ابزاری برای ضربه زدن به ایران دریغ نکرده‌اند. همان‌طور که در مقدمه اشاره شد، جنگ، کودتا، شورش، تحریم، ناتوی فرهنگی و... هیچ‌وقت از ایران دور نبوده است بلکه دشمن بر اساس شرایط داخلی و شرایط منطقه‌ای در فواصل زمانی مختلف سعی در کاربرد آن‌ها داشته است. هرچه از بدو انقلاب به دهه چهارم نزدیک‌تر می‌شویم از کاربرد ابزارهای سخت کاسته شده است.

اینکه چرا با وجود مطرح بودن جنگ به‌عنوان یک گزینه روی میز دولت‌مردان آمریکا و صهیونیسم، هیچ‌گاه از آن استفاده نمی‌شود و این ناشی از چیست؟ باید گفت، افزایش اقتدار نظامی مهم ترین عامل دفع جنگ بوده است، چرا که دشمنان ایران اگر توان لازم را داشته باشند، از حمله گسترده علیه ایران دریغ نمی کنند و در این وضعیت برای آن ها مهم نیست که دولتی اصولگرا یا اصلاح طلب روی کار باشد. مهم ترین تهدیدات امنیتی ایران در زمان بوش پسر بود، در حالی که دولت اصلاح طلب در ایران روی کار بود.

 بنابراین آنچه مانع از کاربرد جنگ علیه ایران شده است را باید در عناصر و شاخصه‌ای دیگری جستجو کرد و آن بازدارندگی نظامی برآمده از توانمندی‌های نیروهای مسلح است. همان‌طور که قبلاً اشاره شد عناصر بازدارندگی شامل: قابلیت‌های دفاعی و تجهیزات نظامی، اعتبار نظامی، ثبات در بازدارندگی و پیام بازدارنده به نحوی در ایران بعد از انقلاب اسلامی تداوم و گسترش‌یافته است که نه‌تنها جنگ نظامی علیه ایران را ناممکن کرده است، بلکه هزینه‌های این جنگ را برای دشمن بسیار سخت نموده است تا جایی که کوچک‌ترین اقدام نظامی آن‌ها مانند دستگیری نیروهای انگلیسی در سال 1386  و نظامیان آمریکا در سال 1394 بسیار پرهزینه خواهد بود و بر اوضاع داخلی این کشورها حتی تأثیر خود را می گذارد.

ارسال نظرات
آخرین اخبار