خبرهای داغ:
سردار شهید «عباس حاج صفری» در سال ۱۳۴۲ در روستای آلوکلاته از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد و چهارم دی سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ در جزیره ام الرصاص به ندای حق لبیک گفت.
کد خبر: ۹۵۴۸۵۹۰
|
۳۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۵

زندگینامه شهید عباس حاج صفری

به گزارش خبرگزاری بسیج از گلستان؛ شهید عباس حاج صفری یکم فروردین 1345، در روستای آلوکلاته از توابع شهرستان گرگان چشم به جهان گشود. پدرش رضا و مادرش لیلا نام داشت. 

 شخصیتی کم حرف و آرام که چهره جذابش هر انسانی را شیفته خود میکرد. اواخر تحصیلاتش مصادف با شروع نهضت بزرگ اسلامی شد. با توجه به سن کم در تمامی صحنه های انقلاب (تظاهرات و راهپیمایی ها و پخش اعلامیه) و جلوگیری از حرکات مرموزانه منافقین در مدارس نقش موثری داشت و در بین هم سن و سالهای خود، از بینش بیشتری برخوردار بود.

شهید حاج صفری پس از پیروزی انقلاب و با توجه به علاقه زیادش برای شرکت در امور فرهنگی، توانست با ایجاد کتابخانه هایی در مسجد روستا و فعالیت در اتحادیه انجمن های اسلامی و پایگاه بسیج، مسوولین وقت منطقه را بیش از پیش متوجه روستای آلوکلاته نمایند.

ایشان در جذب جوانان و نوجوانان و فراخوانی آنها به کتابخانه، پایگاه بسیج و دعوت آنان به نماز جماعت و شرکت در محافل مذهبی نقش موثری داشت.

با شروع جنگ تحمیلی سنگر جبهه را بر سنگر مدرسه ترجیح داد و به ندای حضرت امام (ره) لبیک گفت و در سال 61 به جمع سبزپوشان سپاه علی آباد پیوست و پس از مدت کوتاهی خدمت در سپاه علی آباد راهی جبهه های حق علیه باطل شد.

پس از چند مدت خدمت بی ریا و حضور فعال در ماموریتها به جهت خستگی ناپذیری و تسلط کامل بر امور مربوطه به عنوان جانشین اطلاعات عملیات محور (تیپ) لشکر 25 کربلا منصوب شد.

سردار شهید در مدت حضور در جبهه چندین بار مجروح شد، اما به خاطر اخلاصی که در عملش وجود داشت نخواست که خانواده و دوستانشان متوجه این موضوع شوند.

تواضع و فروتنی این بزرگوار زبانزد دیگر برادران هم سنگرش بود. در یکی از عملیاتها که نیاز به انتخاب داوطلبی جهت باز کردن معبر روی مین پیش میآید، ایشان داوطلبانه لباس را از تنش بیرون میآورند و میگویند این لباس بیت المال است و کسی دیگر میتواند از آن استفاده کند. ولی خوشبختانه فرجی می شود و این نیاز مرتفع می گردد.

چهارم دی 1365، با سمت نیروی واحد اطلاعات- عملیات در شلمچه براثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر وی در گلزار شهدای امامزاده عبدالله شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

قسمتی از وصیتنامه شهید:

اي مردم : براي رضاي خدا دست از نفاق وپراكندگي برداريد وبا هم وحدت داشته باشيد.

واما سخني هم با شما مسئولين خدمتكار كه در حقيقت خدمتگزاران به اسلام ومسلمين هستند دارم: اي مسئولين عزيز آنچه براي مردم گفتم شامل حال شما هم مي‌شود به اضافه سه موضوع هم است كه مملكت اسلامي را تهديد مي‌كند اميدوارم بتوانيد با اين تهديدات برخورد قاطع به عمل آوريد .اول اينكه مسائلي از قبيل روابط به جاي ضوابط به عبارت ديگر اگر رابطه بازي ،پارتي بازي،وباند بازي در ادارات يا ارگانهاي نظامي باشد خطر است .دوم اينكه اگر شما مسئولين خداي نخواسته ،بين شما اختلاف يا دشمني باشد براي مملكت اسلامي وانقلابي خطر است ،شما توجه كنيد اگر با فلان مسئول وحدت نداشته باشيد چگونه مي‌توانيد مردم را به وحدت دعوت كنيد حداقل براي تاييد حرفتان هم كه شده اختلافات را كنار بگذاريد .سوم اينكه فساد اخلاقي ،اعتياد به مواد مخدر ،مسائل قاچاق وقاچاقچي ،احتكارو گرانفروشي ،بد حجابي ،بي تفاوتي مردم همه اينها خطر است .آن جواني كه قدرت جبهه رفتن يا كار كردن دارد حالا امروز دنبال ناموس مردم يا اعتياد ويا بي تفاوت شده است .اينها همه نقشه هاي استعمار است كه از سوي استكبار جهاني وعوامل داخلي به اجرا گذاشته مي‌شود. اميدوارم مسئولين محترم بااين مسائل برخورد كنند.    (انشاالله)

پدر ومادر عزيزم من نمي تواتم به شما بگويم كه شما از جدائي با هم ناراحت نباشيد واشك نريزيد ولي من مي گويم:شما خدا را شكر كنيد كه سرانجام چهار سال جهاد در راه خدا،تا اينكه خداوند شهادت را نصيبم كرد . از همه شما خواهشمندم با شركت در راهپيمايي ها،تشيع جنازه شهداءومجالس آن عزيزان شركت ودر نماز جمعه ها وشركت در جبهه ها وديدار با خانواده هاي شهدا واسرا ورزمندگان اسلام ومخصوصاً خانواده من حقير حضور خود را در صحنه انقلاب اسلامي حفظ كنيد.

انتهای پیام/

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار