مطبوعات، رسانه ها، بایدها و نبایدهای اخلاقی در مواقع حساس
خبرگزاری بسیج: بدون شک رسانههای جمعی، نقشی عمیق درگسترش بایدها و نبایدهای اخلاقی جامعه داشته و مطبوعات در ایجاد نشاط، شور، شوق و مشارکت همگانی و بسیاری از رفتارهای جمعی و حتی رفتارهای فردی تأثیرگذارند.
این تأثیر زمانی میتواند دوچندان شود که خود مطبوعات هم متخلق به اخلاق پسندیده باشند، به خصوص در زمانهای خاصی همچون ایام نزدیک به انتخابات که جامعه نیازمند آرامش، همدلی، همزبانی و وحدت است تا انگیزه حضورحداکثری در انتخابات هم بهدنبال این یکدلی فراهم شود.
در ایام خاصی همچون انتخابات مختلف، مطبوعات را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست، مطبوعاتی که به یکی از جریانات سیاسی تعلق دارد و در پی تبلیغ و برنده شدن کاندیدای مورد نظر حزب خود هستند. دسته دوم، رسانهها و مطبوعات عمومی به خصوص رسانه ملی و برخی مطبوعات که از بودجه عمومی ارتزاق کرده یا به یکی از نهادهای عمومی تعلق دارند.
در این ایام، رعایت اخلاق، قانون، شرع و ادب در رسانههای دسته نخست یک الزام و ضرورت است، این دسته باید روی جنبههای اثباتی نامزدها کارکنند، یعنی ویژگیهای مثبت کاندیداها را مطرح کنند و از پرداختن به نکات منفی بپرهیزند. رعایت این نکات برای رسانههای دسته دوم هم یک ضرورت است با این تفاوت که عنصر عدالت اجتماعی هم به آن اضافه میشود. حرکت در مسیر عدالت و اعتدال، مهمترین خط و مشی رسانه ملی در ایام حساس کشور همچون ایام منتهی به انتخابات است.
برای رسانههای دسته دوم مهم نیست چه کسی انتخاب میشود، بلکه برگزاری انتخاباتی شکوهمند و گسترده با حضور همه آحاد جامعه اهمیت دارد و برنده انتخابات، آن کسی است که مردم برگزیدهاند.
عدالت انتخاباتی یک عمل اخلاقی است؛ یعنی امکانات مطبوعات بخش دوم به ویژه رسانه ملی بهطور مساوی و عادلانه به کاندیداها تعلق گیرد، چراکه رسانه ملی بوده و متعلق به مردم است. یک کاندیدای معروف همان قدر از رسانه مطبوعات سهم دارد که یک کاندیدای ناشناخته و مستقل.
پس از انقلاب در برخی مواقع شاهد یک نباید اخلاقی بودیم که پیش از انتخابات، رسانههای دسته دوم به علت نفوذ برخی افراد و جناحها، دچار گرایشهای حزبی و جناحی شدند این مسأله برای رسانههای دسته دوم همچونی سمی مهلک است، بنابراین مسئولان این رسانهها به خصوص رسانه ملی باید کاملا فارغ از گرایشهای حزبی و جناحی وارد برنامهسازی در حوزه انتخابات شوند.
.بدون شک مهمترین کارکرد رسانهها اطلاعرسانی است. رسانه ملی، مطبوعات و فضای مجازی باید به معرفی کاندیداها بپردازند و نکات مثبت و قوت آنها را بازگو کنند؛ چراکه مردم دائم کاندیداها و اخبار انتخابات را رصد، پیگیری و مقایسه میکنند. همین فضای تولید شده از سوی رسانهها موجب ایجاد شور و انگیزه انتخاباتی میشود.
رسانهها به خصوص مطبوعات بهدلیل کارکرد خاص خود، نقش واسط مسئولان و نهادها را با مردم و برعکس دارند و همچنین میتوانند نقش بازدارندگی عمومی داشته باشند و به طور خاص نقش همدلی و همزبانی ملی را در موضوعی همچون انتخابات ایفا کنند. مهم این است رسانهها منافع ملی را برمنافع شخصی و حزبی ترجیح دهند. منافع ملی مربوط به همه ملت ایران از هر قومیتی، مذهبی و حتی اقلیتهای مذهبی باید رعایت شود درست است که رسانهها و مطبوعات نماینده و تابلوی یک طیف و جریان خاص در جامعه هستند ولی یک نباید مهم این است که در امور ملی همچون انتخابات، مساله نخست رسانهها این است که جناحی نبوده و فرا حزبی عمل کنند.
انتخابات و صندوق انتخابات، یکی از مهمترین مولفههای نمایش قدرت جمهوری اسلامی ایران است. رسانهها هرگونه خدشهای که بخواهند به این مولفه مهم وارد کنند در واقع به قدرت ملی وارد کردهاند. بنابراین ایجاد فضای صمیمیت و دوستی و نپرداختن به امور تفرقهافکن در ایام انتخابات از جمله بایدها و نبایدهای اصلی رسانهها محسوب میشود.
باید نوعی اعتمادسازی میان مردم از هر قشر و مذهبی و رسانه باشد.مردم در همه سال تصور کنند رسانه برای آنهاست و خواست آن ها را پوشش میدهد و این پوشش تنها به زمان انتخابات محدود نمیشود بنابراین هر نوع تعارض و چندگانگی که مردم را از یکدیگر جدا میکند باید در ایام منتهی به انتخابات از رسانهها حذف شود. رسانه ملی چنان تأثیری دارد که در صورت عملکرد درست، میتواند حتی شبکههای اجتماعی را هم به سوی همدلی و وفاق سوق دهد.
ولی در برخی مواقع و در برخی رسانه های نوشتاری شاهد خروج موضوعی و فاصله گرفتن مطبوعات از وظیفه و رسالت واقعی و ذاتی خود هستیم که نه تنها به رسالت خود عمل نمی کنند بلکه به فرموده رهبر فرزانه انقلاب یا از روی ناآگاهی و یا خدای ناکرده از سر خیانت و افتادن در دام های آشکار و پنهان دشمنان قسم خورده انقلاب ، در مسیر طراحی شده دشمنان قرار گرفته و آب در آسیاب دشمن می ریزند.
عملکرد مطبوعات پس از دوم خرداد ۷۶ بالاخره در روز سوم اردیبهشت سال ۷۹ موجب شد که رهبری در سخنان خود در مجمع جوانان برخی مطبوعات را پایگاه دشمن دانستند و افزودند: من با آزادی و تنوع مطبوعات مخالف نیستم و اگر به جای ۲۰ روزنامه، ۲۰۰ روزنامه نیز در ایران منتشر شود، خوشحالتر خواهم بود و از اینکه مطبوعات و روزنامه ها در این کشور زیاد باشند، هیچ احساس بدی ندارم.
اگر مطبوعات همانگونه که در قانون اساسی مشخص شده است مایه روشنگری باشند، مصالح کشور را رعایت کنند و به نفع مردم و دین قلم بزنند، این مطبوعات هرچه بیشتر باشند بهتر است.
ایشان، اهتمام برخی از مطبوعات به تشویش افکار عمومی، ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگان نسبت به نظام را شدیدا تقبیح و نکوهش کرده و فرمودند: گویا ۱۰ تا ۱۵ روزنامه، از یک مرکز هدایت می شوند، از تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف استفاده می کنند، قضایای کوچک را بزرگ جلوه می دهند و تیترهایی استفاده می کنند که هر کس به آنها نگاه کند، تصور خواهد کرد که در این کشور همه چیز از دست رفته است.
آنها روح امید را در جوانان می میرانند، روح اعتماد به مسئولین را در آحاد مردم تضعیف می کنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت قرار می دهند.
رهبری از روش برخی از مطبوعات به عنوان شارلاتانیزم مطبوعاتی یاد کردند و فرمودند: در دنیایی که روزنامه نگاری آنها، مدل برخی از روزنامه های ما محسوب می شود، به قانون اساسی و مجلس قانونگذاری حمله نمی کنند و در قبال یک قانون هوچی گری نمی شود، اما این دسته از مطبوعات ما از صاحبان اصلی این روش ها هم قدم جلوتر گذاشته اند، قانون اساسی و سیاست های اصلی کشور را مورد اهانت قرار می دهند، قضایای کوچکی را درشت نمایی می کنند و در هر حادثه ای که واقع می شود، فضای کشور را از تهمت و افترا پر می سازند.رهبر معظم انقلاب با بیان ناراحتی رییس جمهوری محترم از وضعیت مطبوعات کشور، از تلاش رئیس دولت اصلاحات برای هدایت و نصیحت این دسته از مطبوعات سخن گفتند و با بعیددانستن تاثیر این نصیحت ها فرمودند: به مسوولان دولتی بارها تذکر داده ام و به طور جدی از آنها خواسته ام که جلوی این وضعیت را بگیرند.
این کار، محدودکردن مطبوعات و جلوگیری از انتقال آزاد اطلاعات نیست، انتقال سالم اطلاعات مورد تایید ما است و معنای این کار جلوگیری از نفوذ دشمن و به ثمررسیدن توطئه تبلیغاتی اوست.
از سوی دیگر نیز به بازی گرفتن برخی هنجارهای اجتماعی و مسائل مذهبی موجب شد مردم بسیار زود از خواندن این گونه روزنامه ها دل بکنند و در این میان صرفاً خوانندگان روزنامه های معتدل به خواندن روزنامه های خود ادامه دادند. سرکردگان روزنامه های جنجال آفرین ادعا می کردند«دانستن حق مردم است »اما ما هم اعتقاد داریم دانستن حق مردم است. اما دانستن حقیقت و کسی که غیر حقیقت را برای مردم بازگو می کند یا می آفریند باید طبق قانون مطبوعات با او برخورد شود. حال که دوران جنجال های مطبوعاتی به پایان رسیده است، امیدواریم مطبوعات در فضایی معقول به بیان حقایق و واقعیات بپردازند و اصلاح قانون مطبوعات در مجلس هفتم به این امر کمک شایانی کند.
مرتضی عبدی