جهاد اکبر مدیر جهادی با کبر و غرور
تواضع و فروتنی
جهاد، بیشتر از اینکه صحنه نبرد با دشمن بیرونی باشد، میدان نبرد با دشمن درون است؛ همانی که رسولالله(ص) آن را جهاد اکبر نامید. در این مسیر، کبر و غرور سرباز دشمن است که میتواند در لحظهای انسان را از میدان نبرد بهدر کند. با این قرائت از جهاد، مدیر جهادی در دو سو باید به نبرد بپردازد؛ رفع مشکلاتی حوزه کاری و مبارزه لحظه به لحظه با غرور. امیرمومنان علیه السلام به محمد حنفیه می فرماید: کسی که با نظرات و افکار مختلف روبرو می شود مواضع و جایگاه های خطا را شناسایی می کند.
الگوی نزدیک چنین رفتاری، فرماندهان دفاع مقدساند؛ شیران غرنده در روز و متواضعان و مناجات کنندگان شب. وقتی عرصه مدیریت به مثابه میدان جهاد نگریسته شود، همه چیز باید برای خدا باشد؛ سخن گفتن با بالادست و پائین دست فرقی ندارد، خدا همه جا هست. مدیر جهادی نه تنها از موفقیت مجموعهاش مغرور نمیشود که آن را نتیجه عملکرد همکاران خود میداند. غرور همان ضربهای را به مدیر میزند که در میدان نبرد، یک نظامی متکبر را به زانو در میآورد.
امام خامنه ای بارها و بارها به موضوع لزوم تواضع و خشوع مسئولین تاکید فرموده اند تا جایی که در خطبه های نماز جمعه سال 88 به مردم توصیه کردند: «... مردم مسولین را نصیحت کنند» و یا در جای دیگر بر این معنا تاکید می کنند که اگر مسئولی شان ومنزلتی بالاتر و والاتر از نوکری مردم برای خود قائل شد این آغاز انحراف است.
وقتی به موسی وحی شد که با برادرش هارون برای ابلاغ پیام حق به سوی فرعون بروند، خداوند تاکید کرد: ... فقولا له قولا لینــا لانه یتذکر او یخشا (طه/43) و این یعنی لزوم برخورد مبتنی بر آرامش و متانت حتی در سخن گفتن با منکران توحید و از این دستور نوع رفتار و سلوک با عوام و مردم به خوبی فهمیده می شود.
انقلابیگری اصل انکارناپذیر مدیریت جهادیشجاعت و جسارت (انقلابی بودن)
برخورد انقلابی، حرکتی است ضربتی که بر فرق نظام و جامعه و روابطی که غرق در فساد است فرود میآید. باید حرکتهای ویرانگر چنان سریع و قاطع و ضربتی صورت پذیرد که مجال اندیشهی بقا و زمینهسازی تسلط به اوضاع تازه را از کهنهکاران خیانت، جنایت، ظلم، استثمار و استکبار بگیرد.
این بیامانی و بیزمانی در کار انقلاب تعلیمی است که حضرت امیر(علیه السلام) به ما آموخته است؛ هنگامی که در زمان خلیفه سوم آتش انقلاب شعلهور گردید، وی به امام گفت با مردم صحبت کنید تا به من مهلتی دهند که ظلمها را برطرف سازم. علی(علیه السلام) فرمود: «مَا كَانَ بِالْمَدِينَةِ فَلَا أَجَلَ فِيهِ، وَ مَا غَابَ فَأَجَلُهُ وُصُولُ أَمْرِكَ إِلَيْه» (خطبه 164) یعنی هرچه در مدینه است هیچ مهلتی ندارد و هرچه خارج از مدینه است همین اندازه مهلت دارد که دستور تو به آنجا برسد.
به فرموده امیر مومنان(علیه السلام) «لَا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا يُصَانِعُ وَ لَا يُضَارِعُ وَ لَا يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ» (کلمات قصار 110)؛ دین خدا را نمیتوانند ترویج کنند مگر کسانی که سازشکار نباشند و با دنیا دوستان و رفاهطلبان همسو نشوند و دل در گروی طمعها و آرزوها نداشته باشند.
در مدیریت جهادی جزیرههای دور از هم معنا ندارد
در مدیریت جهادی، جزیرههای دور از هم، معنا ندارد بلکه همه با هم، ذیل یک ساختار، با اهدافی مشترک، در حوزههای عمل تخصصی ولی با اعتقاد به جمعگرایی به جلو حرکت میکنند؛ این اعتقاد، برکتی است که هیچ عمل انفرادی نمیتواند آن را در بر داشته باشد. برکتی که به صورت مشخص در انقلاب اسلامی ظهور و بروز کرد؛ اعتقاد امام خمینی به «أن تقوموا لله مثنى و فرادى» بود که وقتی ایشان به صورت فردی برای خدا قیام کرد، با اعتقاد به «مثنی» شدن حرکتش به قدرت الهی، یک ملت را چنان به تکاپو واداشت که بزرگترین انقلاب قرن را رقم زد.
مدیر جهادی نسبت به مردم رئوف و نسبت به قانون شکنان، قاطع است
توام نمودن کار با عواطف اسلامی و مردمداری (اخلاق)
«ان سوء الخلق یفسد العمل کما یفسد الخل العسل»؛ رفتار بد عمل را فاسد می کند چنانکه سرکه عسل را.
یک مدیر جهادی حرکت و فعالیتش از آنجایی که مبتنی بر آموزههای دینی است و در جهت کمال و رشد متعالی آحاد جامعه گام بر میدارد، از عطوفت و دلسوزیای مبتنی بر رحمانیت خداوندی که در بسمالله الرحمن الرحیم 113 سوره قرآن متجلی شده، بهره میبرد. خداوند به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: اگر غلیظ القلب بودید؛ «لانفضوا من حولک» از اطراف تو پراکنده میشوند.
وقتی که پیامبر الهی حضرت مسیح در مورد گناهکاران و معصیتکاران در سوره مائده آیه 118 با خدا اینگونه گفتگو میکند که «إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ» (اگر عذابشان کنی، آنان بندگان تواند و اگر بر ایشان ببخشایی تو خود، توانا و حکیمی)؛ گویای این است که در خدمتگزاری باید اینگونه گام برداشت. آنجا هم که نیاز به جراحی و برداشتن یک غده سرطانی باشد، تحمل این برای جامعه و فرد سهل و آسان خواهد بود اگر مبتنی بر این مبانی باشد. البته به جز آن کسانی که خود خداوند هم در قرآن آنها را معرفی نموده است: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ» (به هوش باشيد كه آنان فسادگرانند، ليكن نمىفهمند).
مدیر جهادی نسبت به مردم و همکاران خود رئوف اما دقیق و نسبت به قانون شکنان، قاطع و مقتدر است. رهبر معظم انقلاب اسلامی، مردمداری و گشادهرویی در برخورد با مردم را نه صرفاً یک ویژگی مستحب برای مدیران جمهوری اسلامی ایران که شرط لازم مسئولیت و خدمتگزاری در نظام اسلامی خواندهاند. در نظام فکری امام خمینی و مقام معظم رهبری که برگرفته از اصول اسلام ناب است، اگرچه مردم نسبت به پیشوای جامعه وظایفی دارند اما، مسئولین تماما باید در خدمت دین و دنیای مردم باشند؛ همانگونه که حضرت روحالله فرمود: به من خدمتگزار بگوئید بهتر است تا رهبر. وقتی ولی فقیه نظام اسلامی چنین تصوری از خود در پیشگاه مردم دارد، طبیعی است که مدیر جهادی، مردمداری را در تمام رفتارها و اعمال خود یک مسئله مهم بشمارد.
مدیرجهادی بایدافراد زیرمجموعه خود را حداقل یک پله به بالا ارتقاء دهدمدیرپروری (میدان دادن به جوانان با انگیزه و انقلابی)
امیرمومنان علی علیه السلام در نامهای به یکی از کارگزاران خود میفرمایند: «علم الجاهل و ذاکر العالم» (نادانان را تعلیم کن و با عالمان به بحث بپرداز). این جمله گرانسنگ باید برای مدیران جهادی بهمثابه یک الگوی متقن در مسیر تربیت نیرو تلقی شود. فارغ از عملکرد یک مدیر در حوزه ماموریتیاش و اینکه چقدر به اهداف تعیین شده کارکردی دست میباید، یک مدیر جهادی باید با الگوبرداری از فرایند تربیتی که در دفاع مقدس از یک جوان 20 ساله، سرداری پولادین ساخت، معاونان و افراد زیر مجموعه خود را حداقل یک پله به بالا ارتقاء دهد تا وجود نیروی انسانی کارآمد و متعهد در آن مجموعه تضمین گردد.
عبور از بحثهای حاشیهای و غرور کاذب و میدان دادن به جوانان با انگیزه و انقلابی، مدیر جهادی را در این مسیر یاری خواهد رساند. نیاز کنونی و همیشگی انقلاب اسلامی در تمامی حوزهها، کادرسازی است و مدیر جهادی در این خصوص، رسالتی سنگین بر عهده دارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص میفرمایند: «حقیقتا این واقعیتی است که برای یک انقلاب، انسانسازی از همه چیز مهمتر است. اگر انقلاب، انسانسازی نکند، هیچکاری نکرده است. اگر کسی فکر بکند، دلیل این معنا واضح است. یعنی این حرف واقعا استدلال نمیخوهد؛ چون دنیا بدون انسان صالح، یک پدیدهی بیجان و کور و تاریک است».
آن روزی که جوانان امروز ما بتوانند به توفیق الهی زمام کارهای کشور را به دست بگیرند، آن روز چندان دور نیست و بدون تردید کشور و ملت ما به آن مرحله و دوره در آیندهی نه چندان دور خواهد رسید که هیچ دشمنی هوس تهاجم به این کشور را؛ نه تهاجم نظامی و نه تهاجم سیاسی و اقتصادی، در سر نپروراند»«جوان مؤمن امروز از جوان مؤمن صدر انقلاب اگر جلوتر نباشد، عقبتر نيست»