خبرهای داغ:
من عشق را در عمود السلام دیدم. آنجا که زوار الحسین با پای خسته و چهره غبار گرفته، برای زیارت سیدالشهدا اشک می ریختند و دیدارش را لحظه شماری می کردند.
کد خبر: ۹۵۳۷۶۹۴
|
۱۵ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۷

اینجا عمود یک، از ۱۴۵۲ عمودی است که آغاز سفری رویایی را به بند بند وجودت نوید می دهد. مشتاقی که بروی و با خیل پرخروش جمعیتی همراه شوی که خستگی برایشان معنا ندارد.

قدم ها خسته، پاها تاول زده، چشمانی که گویای کم خوابی است اما اراده ای قوی برای رسیدن به نقطه ای از جهان در خیابانی بهشتی....

مسیر، تو را می خواند و تو از خستگی راه باکی نداری. این مسیر زن و مرد و جوان و پیر و کودک و بزرگ نمی‌شناسد. این مسیر، هر چه که هستی، پای پیاده می طلبد.

بخدا قسم که هر قدم این مسیر دلخواه، کتابی است برای نگاشتن. وقتی پاهای خسته زوار الحسین را می بینی که برای رسیدن به زیباترین قاب شش گونه جهان، از یکدیگر سبقت می گیرند، از لحظه ای درنگ و رفع خستگی کردن، خجالت میکشی.

تصاویری که در مسیر میبینی و بر حافظه تو سپرده می شود در هیچ نقطه دیگری از جهان تکرار نمی شود. مردانی که در گرمای هوا، موکب به موکب به خادم الزوار الحسین بودن افتخار می کنند.

من عشق را در عمود ۱۵۰، در اشک ابوحمزه پیرمرد ۷۰ ساله ای دیدم که با یک کپسول اکسیژن و ماسک بر دهان در کنار موکب جوانان یکی از روستاهای اطراف طریق الحسین نشسته بود و وقتی از او پرسیدم؛«چرا در چنین هوا و گرمایی اینجا نشسته ای؟ » با گریه و از عمق وجود جواب داد؛ «تمام وجود من فدای سیدالشهدا».

من عشق را در عمود ۳۲۰ در التماس های محمد، جوان عراقی ۲۵ ساله ای دیدم که به دلیل تصادف یک دست خود را از دست داده بود اما با همان یک دست خود به پیاده های جاده عشق التماس می کرد که پای خسته آنها را ماساژ دهد که تنها داراییش برای زوارالحسین همین دست خالی است.

من عشق را در عمود ۵۴۶ در دستان پینه بسته ام العباس پیرزن ۸۲ ساله حله ای دیدم که فقط با چند عدد تخم مرغ پخته و چند تکه نان خشک، در بین جاده نشسته بود و به زوار التماس می کرد که فقط لقمه ای از این تخم مرغها را قبول کنند که تنها داراییش همین تخم مرغها بود.

من عشق را در عمود ۸۲۰ در وجود بُشری، زن ۳۰ ساله اربیلی دیدم که با پنج فرزند قد و نیم قد خود به همراه خانواده خود در طریق الحسین موکب برپا کرده بودند و به همراه خود تمام زندگیشان را برای استراحت و آرامش زوار در موکب قرار داده بودند و به زوار التماس می کردند که لباس زوار را بشویند.

من عشق را در عمود ۹۷۰ در وجود جوانان دانشجوی عراقی دیدم که یکسال در کنار درس و دانشگاه، کار کرده بودند و درآمد خود را پس انداز کرده بودند تا برای زوار الحسین در طریق الحسین طعامی آماده کنند.

من عشق را در عمود السلام دیدم. آنجا که زوار الحسین با پای خسته و چهره غبار گرفته، برای زیارت سیدالشهدا اشک می ریختند و دیدارش را لحظه شماری می کردند. خستگان راه در گرمایی طاقت فرسا به یاد زینب(س) و کاروان خسته کربلا که به دیدار جانان خود پس از تحمل درد اسارت، می شتافتند، تمام سختی راه را به جان می خریدند.

خدایا، این اربعین را به دیدار و وصل جانان متصل کن که بی شک این محبت بیکران زوار و خادمین در مسیر اربعین، بی دلیل نیست و فقط تو میدانی که صاحب الزمان در کدام موکب، در کدام عمود، در کدام مسیر، زوار الحسین را یاری می رساند و به پای خسته و تاول زده آنها، قدرت ادامه مسیر می دهد.

انتهای پیام/۱۰۱۰

ارسال نظرات
پر بیننده ها