شیرین تر از عسل
خجالت می کشم بگویم بعضی از ماها کارهایی را انجام می دهیم که موافق مرام و خواسته شماها نیست واقعا شرمنده ایم بعضی وقت ها با رفتار و گفتار خود باعث می شویم که دشمنان اسلام فکر کنند که می توانند ما را از راه حق و راستی دور کنند زمانه عوض شده نمی دانیم به کجا می رویم دوست و دشمن را قاطی کرده اند دشمن را برای ما دوست جلوه می دهند کاش شما بودید دشمن و دوست واقعی را برای ما می شناساندید تا با دشمن هایمان دوست نشویم ای کاش شما بودید و دست پرمهرتان را برسر ما می کشیدید و پدرانه ما را نوازش می کردید.
ای شهدا شما درس بزرگ آزادگی ا به ما آموختید تا بفهمیم که دفاع فقط با گفتن و ترساندن نیست بلکه با جنگیدن و مقاومت کردن است زمانه عوض شده اکنون وقتی حرف از مرگ می زنند خیلی زود خود را می بازیم ولی در آن زمان شما خود را نباختید و پا به جای پای یکدیگر گذاشتید و خون و جانتان را فدای میهن کردید و از تهدیدهای دشمن نهراسیدید.
ای مدافعان حریم ناموس و دینی که عشق به امام زمان و ایران را به ما آموختید و ما را با خدا بیشتر آشنا کردید از اینکه توفیق راه یافتن به راهیان نور را داشتم خیلی خوشحالم امیدوارم روزی برسد که جبران این همه محبت های شما را بدهم با این که می دانم نمی توانم به شجاعت و رشادت شما برسم خیلی دوست داشتم در زمان شما بودم و دوشادوش شما می جنگیدم و مثل شماها ملکوتی می شدم.
ولی این را می دانم که روح پاکتان همیشه همراه ماست امیدوارم زندگی هایمان را هرچه بیشتر حسینی کنیم تا بلکه قطره ای از شجاعت شماها در وجودمان متجلی شود.
زهرا برنون از کلیبر
