خبرهای داغ:
سردار شهيد عليرضا خدامي در سال 1336 در يك خانواده مذهبي و مستضعف در شهرستان كردكوي  پا به عرصه وجود گذاشت و در تاريخ 13/12/1365 به آرزوي ديرينه اش كه همان شهادت در راه خدا بود رسيد.
کد خبر: ۹۵۹۲۷۸۳
|
۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۸

وسيله آزمايش ما اين انقلاب و جنگ و مسائل آن است كه نكند از اين آزمايش الهي سرفراز و موفق بيرون نياییم

به گزارش خبرگزاری بسیج از گلستان؛ سردار شهيد عليرضا خدامي در سال 1336 در يك خانواده مذهبي و مستضعف در شهرستان كردكوي  پا به عرصه وجود گذاشت و تحصيلات ابتدايي خود را در كردكوي به اتمام رسانيد و به همراه خانواده اش جهت ادامه زندگي به گرگان آمدند و سردار شهيد در همان دوران نوجواني به مسائل ديني و اخلاقي توجه خاصي داشت و مقيد انجام فرائض ديني بود و جهت كمك اقتصادي و كسب در آمد به خانواده گامهاي بلندي برداشت و بعد از تعطيلي كلاس درس بي صبرانه به دنبال كار مي رفت و از تمام فرصت به نحو شايسته استفاده مي نمود .

شهيد عزيز مدتي را به طور شبانه درس مي خواند تا روزها بيشتر بتواند منبع در آمدي براي خانواده باشد و با اراده قوي خود ديپلم را اخذ كرد در همين زمان زمزمه هاي انقلاب و طغيان بر عليه رژيم طاغوت به گوش مي رسيد و پيام انقلاب را با جان و دل پذيرفت و در تظاهرات و راهپيمايي ها شركت فعال داشت تا اينكه انقلاب به پيروزي رسيد . شهيد پس از پيروزي انقلاب مدتي را در نهضت سواد آموزي مشغول خومت شد و شهيد بزرگوار جزء اولين كساني بودند كه آموزش بسيجي را ملي كرد و به جبهه اعزام گرديد و شجاعت و ايثارگري شهيد زبانزد همگان بود و شهيد بزرگوار در هواي گرم خوزستان ماه مبارك رمضان را روزه مي گرفت و در عملياتهاي بيت المقدس و تنگه چزابه و پاك سازي ها شركت مستقيم داشت و چند بار مجروح گرديد و تا اينكه بهبودي خود را بازيافت و از انجايي كه به سپاه علاقه زيادي داشت در تاريخ 16/5/1361 به عضويت سپاه در آمد و كار و فعاليت خود را در اين نهاد مقدس شروع كرد . سردار شهيد عاشق جبهه بود و هميشه اسرار به اعزام داشت و تا اينكه به سوي جبهه رهسپار گرديد و در عمليات والفجر8 حماسه آفريد و از فرط خستگي چشمانش قرمز بود و چند بار مجروح شيميايي شدند.

تمام بدنش تاول زده بود و تا حدودي بينايي خود را از دست داده بود و كمتر به منزل براي مرخصي مي آمد و دوست داشت در آن هواي گرم خوزستان در كنار ديگر رزمندگان حضور داشته باشد و باشناختي كه سردار قرباني ، سروان نوريان و ديگر مسئولين به ايشان داشتند مسئوليت فرماندهي گردان به ايشان واگذار كردند و با اين سمت در عمليات كربلاي 5 با رشادت تمام انجام وظيفه كرد تا اينكه در تاريخ 13/12/1365 به آرزوي ديرينه اش كه همان شهادت در راه خدا بود رسيد.

ويژگي بارز اخلاقي:    

بسيار ساده زيست . با همه بسيار آرام صحبت مي كرد. لبخند دوستي مهر بر لبانش نمايان بود.

گوشه اي از وصيت نامه شهيد بزرگوار:

آري بار ديگر نداي هل من ناصر ينصرني امام حسين (ع) از كربلاي ايران بلند است كه حبيب ابن مظاهر و حنظله و علي اكبر و علي اصغر طلب مي كند كه مرحبا به شما امت حزب الله كه به اين ندا پاسخ مثبت داده ايد و خداوند هر قومي را به يك وسيله آزمايش مي كند كه به قول شهيد بهشتي بهشت را به بها مي دند نه به بهانه كه وسيله آزمايش ما اين انقلاب و جنگ و مسائل آن است كه نكند از اين آزمايش الهي سرفراز و موفق بيرون نياییم و امام عزيزمان را تنها بگذاريم.

انتهای پیام/

ارسال نظرات
پر بیننده ها