خبرهای داغ:
در گفت وگو با فرزند یکی از شهدای 15 خرداد قم مطرح شد؛

پدر واژه زیبایی که هنوز با حسرت می‌نویسم، می‌خوانم و اشک می‌ریزم

خانم زهرا اقلیمی فرزند یکی از شهدای قیام تاریخی ۱۵خرداد قم از حسرت دیدار پدری می‌گوید که هیچ‌وقت او را ندید.
کد خبر: ۹۵۱۸۳۱۱
|
۱۵ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۶

پدر واژه زیبایی که هنوز با حسرت می‌نویسم، می‌خوانم و اشک می‌ریزم

 در شصتمین سالگرد قیام خونین ۱۵خرداد بانوی زینبی خانم زهرا اقلیمی که قبل از تولد، پدر و در جوانی برادرش تقدیم انقلاب شدند با خبرنگار خبرگزاری بسیج در قم به گفته نشسته که مشروح این گفت‌وگو به این شرح است:

سلام لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید؟

زهرا اقلیمی فرزند شهید عباس اقلیمی از شهدای قیام خونین ۱۵ خرداد سال۴۲ استان قم هستم.

از پدرتان بگویید؟

پدرم عباس اقلیمی فرزند علی‌اکبر، کارگر کوره پزخانه بودند البته در کنار برادر بزرگ‌ترشان که حکم پدر را داشت، که در سال ۱۳۱۸ متولد و  در ۱۵خرداد سال۱۳۴۲جام شهادت نوشید.

شما چندساله بودید که ایشان به شهادت رسیدند و آیا خاطره‌ای از ایشان دارید؟

بنده متاسفانه سعادت دیدار پدر را نداشتم و مادرم مرا شش‌ماهه باردار بودند.

پدر؛ بین اطرافیان به چه خصوصیاتی معروف بودند؟

ایشان به گفته خانواده مادری من فردی متواضع و مظلوم و بسیار مهربان و خانواده‌دوست و مقید به شرعیات و مبانی دینی بوده‌اند.

گویا شما خواهر بزرگوار شهید هم هستید برادر شما در زمان شهادت پدر چند سال داشتند و چقدر در روحیه شهادت‌طلبی ایشان مؤثر بودند؟

پدرم نام پدرشان علی‌اکبر را برای برادرم و نام مادرشان را برای من انتخاب کردند، این سعادت را نصیبم کردندکه از نام خانم و حضرت مادر فاطمه زهرا سهم داشته باشم.به قول و گفته بزرگ‌ترها برادرم کپی برابر اصل پدر بودند.

 

 از 15 خردادهای زندگی‌تان برای ما بفرمایید؟

تا۷سالگی اصلاً نمی‌دانستم که پدرم کیست و پدربزرگم(پدر مادرم)که کنار آن‌ها بزرگ می‌شدیم فکرمیکردم که پدرم هستند و چون مادر جوانی داشتم پدر پیر دوس نداشتم خود داستان خاصی است که شنیدنی است، در زمان طاغوت حق مراسم نداشتیم.

از بعد از پيروزی انقلاب هرسال در منزل برای پدر مراسم می‌گیرم اما بهترین و پرخاطره‌ترین مراسم وقتی بود که تمام تلاش و هزینه‌ها را انجام دادیم و سحر خبر رحلت امام خمینی(ه)را دادند و آن مراسم که اولین مراسم شلوغ و کامل پدر بود دقیقاً شد مثل اولین روز شهادتشان و فراموش‌نشدنی البته خاطرات دیگری هم هستند که در مجالی دیگر خواهم گفت.

سخن پایانی؟

پدر واژه زیبایی که هنوز با حسرت می‌نویسم، می‌خوانم، میگویم و اشک می‌ریزم.

به اسمشان که برام یادآور نام برادر مولا امام حسین علیه‌السلام، حضرت ابوالفضل العباس  است، به عشقشان که خود امام حسین علیه‌السلام بود و به شهادتشان افتخار می‌کنم و از خدا سپاسگزارم که من را از صلب چنین پدری خلق کرد.

 

انتهای پیام/ کریمی

ارسال نظرات
آخرین اخبار