خبرهای داغ:
مقاله

سه روایت از جریان نفاق

سازمان مجاهدین خلق ایران ( منافقین ) یکی از گروه های تروریستی است که بیشترین فعالیت تبلیغاتی و نظامی را علیه جمهوری اسلامی ایران سازماندهی کرده و از هیچ تلاشی برای خیانت به مردم ایران فروگذاری نکرده است.
کد خبر: ۸۸۹۷۳۶۴
|
۱۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۰
تأسیس این سازمان تروریستی به قبل از انقلاب اسلامی در سال 1344 بازمی گردد که توسط برخی از اعضای نهضت آزادی انجام شد و مقابله مسلحانه علیه رژیم پهلوی در رأس برنامه های آن قرار گرفت و توانست با شعارهای فریبنده کمونیستی افرادی را جذب تشکیلات خود نماید. چرخش ایدئولوژیک رهبران این سازمان که اعتقاد به مارکسیسم و احتراز از ایدئولوژی اسلامی را رسمیت بخشیدند موجب شکاف درونی در سازمان مجاهدین خلق شد و بدین ترتیب گرایش اسلامی – البته قرائت مارکسیستی از اسلام - با محوریت مسعود رجوی پایه گذاری گردید و توانست برخی انقلابیون مبارز را بر علیه حکومت پهلوی گرد خود جمع کند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تعارضات ذاتی این گروه با انقلابیون معتقد به اسلام راستین بیش از پیش هویدا شد. تبختر ناشی از اسلام التقاطی رهبران سازمان مانع از درک صحیح شرایط انقلاب گشت و باعث شد که خود را به عنوان رهبران واقعی انقلاب قلمداد کنند. حال آنکه مردم انقلابی ایران سال ها قبل تر از آن امام خمینی (ره) را به عنوان یگانه راهبر و مرجع مبارزه با استبداد و استکبار می دانستند و از طریق روحانیت مبارز و رهنمودهای آنان در پی سرنگونی نظام شاهنشاهی بودند.

سیر تاریخی فعالیت سازمان نشانگر نوعی دوگانگی در ایدئولوژی و عملکرد آن هاست. چرا که در ظاهر، فلسفه تشکیل سازمان بر مبنای تفکرات ضدامپریالیستی با رگه هایی از ملی گرایی ملهم از جریان نهضت آزادی بود و مردم دوستی و حب وطن سرلوحه اقدامات سیاسی و نظامی شان. اما به واقع و در عمل بیشترین ضربات از ناحیه این سازمان تروریستی بر پیکره کشور و مردم ایران وارد شد و خبیث ترین خیانت ها از سوی آنان بر علیه مردم کشورمان به انجام رسید. عدم پذیرش قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همراه با اصل مترقی ولایت فقیه و عدم تمکین به آن که با رأی قاطع ملت ایران به تصویب رسیده بود تنها نمونه ای از اندک اهمیت و جایگاه پایین مردم در نظر رهبران سازمان منافقین است. سه روایت از اقدامات منافقین که مشتی از خروارها جنایت آن ها علیه مردم ستمدیده ایران است، ذات جریان نفاق و دشمنی همیشگی آن ها با ملت ایران که هم اکنون داعیه دار طرفداری از حقوق مردم ایران در مجامع صهیونیستی هستند را آشکار می کند.

روایت اول:

با پیروزی انقلاب اسلامی، دنیای استکبار که تحمل پذیرش اینچنین نظام اسلام گرایی را نداشت، در پی سرنگونی آن برآمد و به تجهیز دشمنان داخلی و خارجی آن پرداخت. رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین بار دشمن خارجی در مبارزه علیه نظام اسلامی را به دوش کشید و با حمایت ابرقدرت های شرق و غرب، جنگی خانمان سوز را علیه مردم ایران به راه انداخت. تعدی دشمن بیرونی امید به همگرایی و وحدت در جریانات سیاسی کشور را تقویت کرد اما نفاق دشمن داخلی در ایجاد شکاف بین انقلابیون خیلی زود امیدها را به یأس تبدیل نمود. نصایح رهبر کبیر انقلاب اسلامی (ره) در جلسات عمومی و خصوصی نسبت به اصلاح رویه سازمان در اذهان و افکار رهبران عنود و لجوج سازمان کارساز نشد و با ورود رسمی آن به فاز نظامی علیه نهادهای انقلابی، دست به عملیات های گسترده ای زد و با ترورهای کور منجر به شهادت 17 هزار انسان بی گناه شد. نگون بختی این سازمان زمانی عیان تر شد که با طرد از کشور به همکاری با دشمن بعثی روی آورد و با همه توان به یاری دشمنان قسم خورده این آب و خاک شتافت و حتی پس از قبول آتش بس بین طرف های درگیر و پذیرش تلویحی شکست از سوی صدام حسین؛ این سازمان اقدام به برافروختن جنگی دیگر علیه مردم کشورمان کرد و از مرزهای غربی وارد کشور شدکه البته طی عملیات غرورآفرین مرصاد توسط دلیر مردان پاسدار از حریم کشور تا رو مار گردید.

روایت دوم:

پس از ناکام ماندن طرح های نظامی دشمن علیه نظام اسلامی، سازمان دچار دگردیسی ایدئولوژیک شد و در ظاهر از فاز نظامی به فاز سیاسی وارد و درصدد متحد کردن گروه های مخالف نظام با یکدیگر برآمد. در این فاز نیز همه نوع خیانت را بر علیه مردم کشورمان انجام داد که از جمله آن ها می توان به افشای اطلاعات هسته ای و نظامی کشور به سرویس های جاسوسی بیگانه و همچنین دروغ پراکنی و اتهام بستن به نظام در مجامع ضدایرانی در خصوص رفتار غیرانسانی نظام با مردم اشاره کرد. بر کسی پوشیده نیست که افشای اطلاعات فعالیت هسته ای هرچند صلح آمیز ایران دستاویزی برای اعمال گسترده ترین و غیرانسانی ترین سازمان تحریمی علیه مردم کشورمان شد. چرا که اصلی ترین هدف تحریم ها، دست کشیدن مردم از حمایت از نظام اسلامی در اثر تحت فشار قرار دادن آن ها بود.

روایت سوم:

افتخار همکاری همه جانبه با دشمنان این مرز و بوم، تابلوی برافراشته سازمان منافقین در حفظ موجودیت افول کرده خویش است.در این راستا همکاری و یا به عبارت صحیح تر ارتباط ناشی از درماندگی و یأس سازمان با رژیم سعودی، برگ دیگری از ضد مردمی و عنود بودن این سازمان است.در ایامی که شریف ترین مردم این کشور تحت بی کفایتی آل سعود در برگزاری مراسم حج به بدترین وضع موجود شهید شدند و انواع بی حرمتی ها به ابدان مطهر مهاجرین الی ا... روا داشته شد و این رژیم متحجر در راستای سیاست های ضد ایرانی و ضد شیعی خود همه نوع اتهامات خصمانه در مجامع بین المللی را به کشورمان وارد ساخت و به طور صریح علم دشمنی با مردم ایران را برافراشت، دعوت از سردمداران سعودی برای سخنرانی در نشست های ضد ایرانی منافقین نشانگر استمرار دشمنی های سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) با مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی است. گواه این مطلب، خزعبلات ناشی از استیصال رهبران سعودی است نسبت به این که برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران درصدد کشاندن آشوب به داخل کشور ایران هستند. چندی پس از اقدامات تروریستی مجلس شورای اسلامی و حرم امام خمینی (ره) که با حمایت جریان سعودی- صهیونیستی انجام شد، در نشستی که منافقین در پاریس برگزار کردند، دعوت از رهبران سعودی تنها نشانگر عدم اهمیت مردم این کشور در نظرگاه منافقین است.

با مواردی که ذکر شد می توان به خبث طینت منافقین پی برد اما موضوع لاینحل این که برخی از جریانات داخلی در شرایط فعلی با چه منطقی به حمایت از عملکرد منافقین پرداخته و با زیر سوال بردن حوادث دهه شصت که یقینا مظهر مظلومیت انقلاب اسلامی است سعی در عوض کردن جای شهید و جلاد دارند.

مهدی اسماعیلی نیا

ارسال نظرات
آخرین اخبار