خبرهای داغ:

شهید مدافع حرم «سید مصطفی صدر زاده»/شیر بیشه لشکر فاطمیون

شهید سیدمصطفی صدرزاده فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکر فاطمیون بود و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه حضور یافت، زمان شهادتش را پیش بینی کرده بود و روز قبل از شهادت به دوستانش گفته بود که با یک گلوله شهید می شود و عاقبت در اول آبان سال ۹۴ در عملیات محرم در روز تاسوعا در مبارزه با تروریست های تکفیری در حومه حلب به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۹۵۰۷۱۶۴
|
۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۹:۱۱

شهید مصطفی صدرزاده ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهر شوشتر خوزستان و در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۳۹۲ برای دفاع از دین و حرم بی‌بی زینب(س) با نام جهادی «سید ابراهیم»، داوطلبانه به سوریه عزیمت کرد و به خاطر رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردان عمار به او سپرده شد و جانشین تیپ فاطمیون گردید. سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۱۳۹۴ در عملیات محرم واقع در حومه حلب سوریه به آرزوی خود که شهادت در راه خدا بود، رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت. از این شهید بزرگوار دو فرزند به نامهای فاطمه و محمدعلی به یادگار مانده است.

اسم تو مصطفاست

کتاب «اسم تو مصطفاست»، زندگی نامه شهید سیدمصطفی صدرزاده است که به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید صدرزاده و به قلم راضیه تجار گردآوری شده و ویژگی های برجسته اخلاقی و رفتاری شهید را بیان می‌کند که می تواند الگویی برای جوانان این مرز وبوم باشد.

 

دومین قسمت مجموعه «بچه زرنگ ۲» به روایت زندگی شهید مدافع حرم، شهید مصطفی صدر زاده می‌پردازد.

 

صحبت های حاج قاسم سلیمانی درباره ی شهید صدرزاده

 

من آن وقت دیر العدس دیدم که یک صدای خیلی برجسته ای(به گوش می رسد).

 

خب سید ابراهیم!

 

می دانید که صدایش خیلی مردانه بود ؛ مثل داش مشتی های تهران، خیلی صدای مردانه ای داشت.

 

من پشت بیسیم نمی‌شناختم، سید ابراهیم کیست؟ گفتم: این کیست؟ این جوان تهرانی از کجا آمده (است؟)و در فاطمیون جای گرفته( است)

 

با حسین صحبت می کرد( شهید حاج حسین بادپا ) صبح که بچه ها برگشتند از دیر العدس در محله مان سوال کردم از حسین (شهید حاج حسین بادپا )گفتم: این سید ابراهیم کیست؟ با صدای کلفت و گنده صحبت می کرد.گفت: این (اشاره به سید ابراهیم )یک جوان باریک ،نحیف (می باشد.

 

سید ابراهیم خیلی لاغر( است) ؛من فکر می‌کردم با یک قدبلند چهارشانه گنده مواجه می شوم .

 

یک جوان تو دل برویی بود(که) آدم لذت می برد نگاهش کند؛ من واقعاً عاشقش بودم ،واقعا عاشقش بودم .

 

آن وقت این جوان (را) چون(ما) راه نمی دادیم بیاید. رفت مشهد در قالب فاطمیون به اسم افغانی ثبت نام کرد و خودش را رساند.

 

این‌جا زرنگ به این می گویند به ما و امثال ما و کسان دیگر نمی گویند.زرنگ آن نیست که دنبال مال جمع کردن ،گول زدن مردم باشد.

 

زرنگ و با ذکاوت کسی است که این فرصت ها را این طوری به دست می‌آورد و بالاترین بهره را ازش می گیرد به این می‌گویند: زرنگ ، به این میگویند آدم باذکاوت.

 

خداوند کسانی را دوست می دارد که در راه او پی کار می کند.

 

خداوند دوست دارد کسی که در راهش جهاد می‌کند؛ اگر کسی خدا را داشته باشد،محبتش را ،عشقش را،عاطفه اش را در دل ها پراکنده می کند.

 

امثال سید ابراهیم با شکل سید ابراهیم تو خیابان های تهران خیلی زیاد است؛ اولین چیزی که سید ابراهیم را عزیز کرد که به این نقطه رساند ، این راه (بود).

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار