پدر شهید مدافع حرم خلیلی :

اردوهای راهیان نور شخصیت افراد را تغییر می دهد /ماجرای شهید مدافع حرمی که در سال 88 مدافع ولایت بود

پدر شهید خلیلی گفت:در زمانی که فتنه گران در قضیه فتنه ۸۸ مشغول به هم زدن آرامش شهر و آتش زدن و خرابکاری بودند، پسرم به مدت یک هفته به خانه نیامد در خیابان ها مشغول دفاع از ولایت بود و حتی مورد ضرب و شتم فتنه گران هم قرار گرفت.
کد خبر: ۸۷۶۰۷۵۸
|
۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۸
به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج،  شهید محمدحسن (رسول)خلیلی متولد 20آذر سال 1365 در 27آبان 1392 در کیلومترها دورتر از این آب و خاک،  چند روز مانده به روز تولدش، زمانی که یک ماه قبلش برای چهارمین بار به سوریه اعزام شده بود، در منطقه حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل شد.کارشناس ارشد مدیریت و دانش آموخته دانشگاه امام حسین (ع)و پاسدار بود و تنها یک برادر به نام روح الله دارد که حالا تنها فرزند خانواده خلیلی است. در ادامه گفت و گوی اختصاصی کوله بار با رمضانعلی خلیلی،پدر بزرگوار این شهید گرانقدر را می خوانید.
در اردوهای راهیان نور  حضور داشته اید؟
بله .10 سال است که خودم روایتگر اردوهای راهیان نور هستم.همین هفته قبل 3 اتوبوس از خانواده های مدافعان حرم را به منطقه بردیم .
از حال و هوای این اردوها و منطقه بگویید.
زبانم از توصیف این قضیه الکن است.اما همین اندازه برایتان بگویم، زمانی که می رفتیم در بین  ما کسانی بودند که وقتی می رفتیم  انگشت نما بودند و همه می گفتند چه کسی اینها را در اردوی راهیان نور راه داده است؟اینها برای چه آمده اند ؟ اما همین ها بعد از اینکه رفتیم و برگشتیم روز شماری می کنند برای سالگرد شهید خلیلی، پس این اردوها اثر می گذارد...ارواح مطهر شهدا به این ها تلنگر می زند.
اهداف شهدای مظلوم مدافع حرم وشهدای بزرگوار جنگ تحمیلی را چقدر به هم نزدیک می دانید؟
اهدافشان هیچ فرقی با هم نمی کند.در دفاع مقدس امام (ره)کد  دادند و روز تولد سیدالشهدا (ع)را روز پاسدار نام گذاری کردند و این چراغ هدایتی برای ما است.اتفاقاتی که در جنگ افتاد چیزی شبیه به اتفاقات عاشورا بود. ما علی اکبرها دادیم.هدف هیچ فرقی نمی کند و شهدای دفاع مقدس به امام حسین(ع)تاسی کردند و شهدای مدافع حرم  تاسی کردند به شهدای عاشورا و دفاع مقدس .چنانکه در دل نوشته  شهید خلیلی می خوانیم : من وقتی وصیت نامه شهدا را می خوانم به رفتار و عمل آنها، به همت آنها غبطه می خورم.این نشان می دهد فرزند من و باقی شهدای مدافع حرم از شهدای دفاع مقدس الگو می گیرند.
شهید رسول خلیلی چه خلق و خوئی داشت؟
عاشق و مطیع ولایت و رهبری بود.در زمانی که فتنه گران در قضیه فتنه ۸۸ مشغول به هم زدن آرامش شهر و آتش زدن و خرابکاری بودند او به مدت یک هفته به خانه نیامد در خیابان ها مشغول دفاع از ولایت بود و حتی مورد ضرب و شتم فتنه گران هم قرار گرفت.او پیش از این نیز بارها به دفاع از حریم اسلام و ولایت اقدام کرد؛ برای مثال در دوران  مدرسه و در شانزده سالگی،با معلمش که از حکومت انتقاد کرده بود مخالفت کرده بود و به دفاع از حریم ولایت و رهبری مقابل معلمش ایستاده بود و معلمش به او گفته بود این مدرسه یا جای تو است یا جای من و رسول هم گفته بود شما معلم من هستید و احترامتان واجب است بنابراین من ازمدرسه می روم و واقعا هم این کار را کرد و ترک مدرسه کرد، بماند که بعدها آن معلم هم اخراج شد و...
بعدترها او به تاسی از سیدالشهدا(ع)از وطن به آن سوی مرزها هجرت کرد و آنجا به دفاع از حریم اهل بیت(ع) و اسلام پرداخت. عده ای اعتراض می کردند به من و می گفتند چرا او را   به سوریه می فرستی؟ می گفتم ما وظیفه داریم در هر جائی اسلام و ولایت در خطر باشد به دفاع بپردازیم.
اطلاعت وهمراه بودن با پدرو مادر از ویژگی های اخلاقی او بود،همیشه با ما در کارهایش مشورت می کرد،من خودم تخصصم در زمینه تخریب بود و بنابراین او هم به دنبال همین کار رفت و من هم کمکش کردم. زمانی که به شهادت رسید متوجه شدیم او آنجا هم مسوول تخریب بوده است.
 
زمانی که تصمیم به رفتن سوریه گرفتند با شما در میان گذاشتند؟چه واکنشی نشان دادید؟
موافق بودم و افتخارمی کردم که فرزندم این راه را انتخاب کرده است.از همان ابتدا و دوران کودکی من خودم او را به بسیج و بعدها به سپاه بردم.او از کودکی در چنین فضاهایی بود. برای اینکه او دلش اینجا نباشد و راحت از ما  و زندگی کنده شود، به راحتی و خیلی عادی با او خداحافظی می کردیم و او می رفت. وقتی می خواست برود، آمد و وصیت نامه هایش را داد و گفت این وصیت نامه عمومی و این وصیت نامه خصوصی ام است.تمام عکس هایی که از او می بینید در فضاهای مجازی خودش آنها را درست کرد و در فلش مموری ریخت و داد به برادرش روح الله و گفت من همه کارهایم را کرده ام و آماده ام برای رفتن.اگر من شهید شدم همه چیز را آماده کرده ام.از طرفی وام گرفت و برای مادرش ماشین تهیه کرد،سوئیچ وسند را به ما داد و گفت این ماشین را خریده ام تا زمانی که شهید شدم مادرم وشما هر وقت  خواستید  با روح الله سرمزارم بیاید.
از سوریه با شما تماس می گرفت ؟
بله. اتفاقا سه روز قبل از شهادتش تماس گرفت و خیلی گرم صحبت کردیم.گفته بود می آید و مادرش منتظرش بود اما خبر شهادتش را برایمان آوردند.
چطور به شما خبردادند؟
7صبح بود و مشغول رفتن به سرکار بودم. باجناقم به من زنگ زد و گفت کجایی؟گفتم می روم سرکار.گفت می شود برگردی و برگشتم خانه. آمد خانه مان و گفت رسول به شهادت رسید و بالاخره به آرزویش رسید. ما هم سجده و نماز شکر به جا آوردیم.
به شما گفتند فرزندتان چطور به شهادت رسید؟
برای کار تخریب رفته بودند، انفجاری صورت گرفته و رسول به شهادت رسیده بود.
عده ای می گویند شهدای مدافع حرم پول های بسیاری برای رفتن به سوریه و عراق و ... می گیرند ،حرف و حدیث های زیادی وجود دارد،شما چه جوابی در مقابل این افراد دارید ؟
این افراد تنها هدفشان به عقب راندن ما و فرزندانمان از این راه است و فکر می کنم هدف دیگری ندارند، مگر این جوان هایی که می روند و می جنگند و شهید می شوند آرزو ندارند؟دلشان نمی خواهد زندگی کنند؟ تشکیل خانواده بدهند؟مگر نمی توانستند به قول معروفف جوانی و عشق کنند؟چرا رفتند؟ چون اینها فوندانسیونشان با شهادت و عاشورا بسته و ساخته شده است.اینهایی که این حرف ها را می زنند و ادعا می کنند بروند این پول را بگیرندف چرا نمی روند؟ این بچه ها سر از پا نمی شناسند و از هم برای دفاع ازحریم ولایتف پیشی و سبقت می گیرند و دشمن  هم دست به دست هم داده  و انواع و اقسام تهمت ها را به این بچه ها می زنند و در جامعه پخش می کنند. این حرف را فقط من نمی زنم بروید از خانواده های شهدای دیگر بپرسید،اگر اینطور است و از این پول های هنگفت به ما می دهند چرا مادر شهیدی داریم که ما دنبال این هستیم تا برایشان 5 میلیون تومان فراهم کنیم تا بتواند برای خودش خانه بگیرد؟پس کجاست این پول ها ؟ از دیروز دنبال این هستم برای این مادر گرانقدر وامی بگیرم. اگر این پول ها را می دهند چرا این مادر باید برای پول خانه اش لنگ بماند ؟حتی بنیاد شهید هم این مادر را تحت حمایت خود نمی گیرد...
رسانه های بیگانه تلاش می کنند، ارزش شهدای مدافع حرم را کم جلوه بدهند،فکر می کنید این تلاش نتیجه ای داشته است؟
نه تنها موفق نشده اند، بلکه روز به روز، مردم ما  آماده تر می شوند، چون مردم می بینند در بین فامیل و همسایه شان  و آگاه هستند و وقتی می بینند این حرف و حدیث های ماهواره و دشمنان و رسانه های بیگانه صحت ندارد، بیشتر خونشان به جوش می آید و آماده تر می شوند برای مقابله با دشمن.نه تنها باورشان نمی شود و اثر گذار نیست بلکه مردم می بینند اینها همه اش دروغ است؛من آنقدر شماره تلفن دارم از جوان هایی که به من شماره داده اند و از من خواسته اند آنها را به جای رسول به سوریه بفرستم ،این نشان می دهد تمام تلاش هایشان بی ثمر مانده است.
ارسال نظرات
آخرین اخبار