همسر شهید قنبریان گفت: جسارت و شهامتی که همسرم داشت را خیلی ها نداشتند و همسرم یک قهرمان بود
به گزارش خبرگزاری بسیج استان سمنان،همسر شهید محمد قنبریان اظهار کرد: همسرم کارمند بانک بود و به عنوان یک بسیجی و برای حفظ و حراست از آرمان های انقلاب و دفاع از این مملکت داوطلب اعزام به سوریه شد.
وی افزود: ما تنها ۱۰ روز بعد اعزام از ایشان خبر داشتیم و هر روز صبح در یک بازه ی زمانی خاص با ما تماس می گرفت اما پس از یک عملیات در سوریه از ایشان خبری نداشتیم.
وی با اشاره بر اینکه شهید دارای اخلاص عمل بود گفت: محمد هیچوقت دوست نداشت که به چشم بیاید و میخواست که گمنام بماند.
وی تصریح کرد: همسرم دوست داشت ادامه دهنده راه برادران خود باشد و همینطور هم شد و به ارزوی دیرینه خود یعنی شهادت و پیوستن به برادران خود رسید.
همسر شهید ادامه داد: همسرم قبل از رفتن به سوریه در این خصوص با سرپرست خود صحبت کرده بود؛ به گفته ی سرپرست بانک همسرم در پاسخ به اینکه لزومی ندارد که در سوریه حاضر شوید و باید پیش فرزندان و همسر خود بمانید، به همکار خود گفته بود که چه شما رضایت بدهید و چه ندهید من میروم و این وظیفه ی من است؛ در حقیقت شهید انقدر در تصمیم خود مصمم بود که هیچکس نمی توانست مانع ایشان شود و ما هم به تصمیم ایشان احترام گذاشتیم.
همسر شهید خطاب به مردم گفت: سه سال بی خبری از همسرم مدت کمی نبود و در این مدت سختی و مشقت های زیادی را پشت سر گذاشتیم اما من متوسل به حضرت زینب شدم و از ایشان مدد گرفتم؛ همه ی ما باید مراقب باشیم تا زحمات شهدا هدر نرود و امیدوارم که بتوانیم ادامه دهنده راه آن ها باشیم.
وی افزود: همسر من یک قهرمان بود؛ این رشادت و جسارتی که همسرم داشت را خیلی ها نداشتند.
وی افزود: ما تنها ۱۰ روز بعد اعزام از ایشان خبر داشتیم و هر روز صبح در یک بازه ی زمانی خاص با ما تماس می گرفت اما پس از یک عملیات در سوریه از ایشان خبری نداشتیم.
وی با اشاره بر اینکه شهید دارای اخلاص عمل بود گفت: محمد هیچوقت دوست نداشت که به چشم بیاید و میخواست که گمنام بماند.
وی تصریح کرد: همسرم دوست داشت ادامه دهنده راه برادران خود باشد و همینطور هم شد و به ارزوی دیرینه خود یعنی شهادت و پیوستن به برادران خود رسید.
همسر شهید ادامه داد: همسرم قبل از رفتن به سوریه در این خصوص با سرپرست خود صحبت کرده بود؛ به گفته ی سرپرست بانک همسرم در پاسخ به اینکه لزومی ندارد که در سوریه حاضر شوید و باید پیش فرزندان و همسر خود بمانید، به همکار خود گفته بود که چه شما رضایت بدهید و چه ندهید من میروم و این وظیفه ی من است؛ در حقیقت شهید انقدر در تصمیم خود مصمم بود که هیچکس نمی توانست مانع ایشان شود و ما هم به تصمیم ایشان احترام گذاشتیم.
همسر شهید خطاب به مردم گفت: سه سال بی خبری از همسرم مدت کمی نبود و در این مدت سختی و مشقت های زیادی را پشت سر گذاشتیم اما من متوسل به حضرت زینب شدم و از ایشان مدد گرفتم؛ همه ی ما باید مراقب باشیم تا زحمات شهدا هدر نرود و امیدوارم که بتوانیم ادامه دهنده راه آن ها باشیم.
وی افزود: همسر من یک قهرمان بود؛ این رشادت و جسارتی که همسرم داشت را خیلی ها نداشتند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار
