به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، متن خطبه حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت، مبنی بر اهمیت راهپیمایی اربعین حسینی، به شرح زیر است:
الحمدلله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوکّل علیه و نصلّى و نسلّم على حبیبه و نجیبه سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیما بقیه الله الاعظم علیه الصلاه و السلام // اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر و....عبادالله اوصیکم بتقوی الله
کسانیکه آغازگر یا تاسیس کننده یک انحراف هستند به تعبیر امیرالمومنین(ع)، سامری قوم هستند، اقدامشان بر اساس هوای نفس است، یعنی راهی را که جلوی پای سایرین می گذارند برای پیروی و دنبال کردن، آن راه و دستورالعمل، راهی است که از هوای نفس او می گذرد، دستورالعملی است که براساس هوای نفس او تنظیم شده است نکته دوم که عرض شد این بود که ما هم در معرض هستیم و این در معرض بودن ما هم جدی است و گمان مصونیت از انحراف را مطلقاً در خودمان نباید راه بدهیم، هوای نفس را باید خیلی ملاحظه کرد، به خودمان در فریب خوردن از هوای نفس سوءظن داشته باشیم، لذا مسئله مراقبت و تقوا موضوع جدی زندگی یک انسان مومن می شود.
دشمنی که در درون هر یک از افراد مسلمان و مؤمن وجود داشت، خطرناکتر از همه دشمن ها هم همین است، این دشمن در درون ما هم وجود دارد: تمایلات نفسانی، خودخواهی ها، میل به انحراف، میل به گمراهی و لغزش هایی که زمینه آن را خود انسان فراهم میکند.
پیغمبر با این دشمن هم سخت مبارزه کرد؛ منتها مبارزه با این دشمن، به وسیله شمشیر نیست؛ به وسیلهی تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است، لذا وقتی که مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچکتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید. عجب! یا رسولاللَّه! جهاد بزرگتر چیست؟ ما این جهاد با این عظمت و با این زحمت را انجام دادیم؛ مگر بزرگ تر از این هم جهادی وجود دارد؟ فرمود بله، جهاد با نفس خودتان.
اگر قرآن میفرماید: «في قُلوبِهِم مَرَضٌ»، اینها تنها منافقین نیستند؛ گاهی مؤمن است، اما در دلش مرض هست، این مرض یعنی چه؟ یعنی ضعفهای اخلاقی، شخصیتی، هوسرانی و میل به خودخواهی های گوناگون؛ که اگر جلویش را نگیری و خودت با آنها مبارزه نکنی، ایمان را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوک خواهد کرد.
وقتی ایمان را از تو گرفت، دل تو بی ایمان و ظاهر تو باایمان است؛ آن وقت اسم چنین کسی منافق است. اگر خدای نکرده دل من و شما از ایمان تهی شد، در حالی که ظاهرمان، ظاهرِ ایمانی است؛ پابندی ها و دلبستگی های اعتقادی و ایمانی را از دست دادیم، اما زبان ما همچنان همان حرفهای ایمانی را میزند که قبلاً میزد؛ این میشود نفاق؛ این هم خطرناک است.
قرآن میفرماید: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساءُوا السّوأى أَن كَذَّبوا بِآياتِ اللَّهِ»؛ آن کسانی که کار بد کردند، بدترین نصیبشان خواهد شد. آن بدترین چیست؟ تکذیب آیات الهی.
در جای دیگر میفرماید: آن کسانی که به این وظیفه بزرگ - انفاق در راه خدا - عمل نکردند، «فَأَعقَبَهُم نِفاقًا في قُلوبِهِم إِلى يَومِ يَلقَونَهُ بِما أَخلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ»؛ چون با خدا خلف وعده کردند، در دلشان نفاق به وجود آمد.
خطر بزرگ برای جامعه اسلامی این است؛ هرجا هم که شما در تاریخ میبینید جامعه اسلامی منحرف شده، از اینجا منحرف شده است.
ممکن است دشمن خارجی بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ اما نمیتواند نابود کند بالاخره ایمان میماند و در جایی سر بلند میکند و سبز میشود اما آنجایی که این لشکرِ دشمن درونی به انسان حمله کرد و درون انسان را تهی و خالی نمود، راه منحرف خواهد شد، هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است.
امام علي(علیه السلام) در بخشی از حکمت 211 نهج البلاغه مى فرمايد: « وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ » . (چه بسا عقل ها كه در چنگالِ هوا و هوس هاى حاكم بر آنها اسيرند)؛ خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى عقل كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و ديگرى انگيزه هاى مختلف نفسانى است كه آن هم در حد اعتدال براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق شهوانی باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت، اما هنگامى كه اين انگيزه ها طغيان كنند و به صورت هوا و هوسِ سركش درآيند، عقل را در چنگال اسارت خود مى گيرند به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد، به همين دليل در آيات قرآن و روايات اسلامى هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است.
قرآن مجيد مى گويد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!).
در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) در غررالحكم مى خوانيم:« غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ ؛ (غلبه هواى نفس هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را). همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید« حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ» (بر تمام عقل هايى كه در چنگال شهوت اسيرند حرام است كه از علم و دانش بهره مند شوند).
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: إذا كانَ يَومُ الجُمُعَةِ قَد دُفِعَ إلَى المَلائِكَةِ ألوِيَةُ حَمدٍ إلى كُلِّ مَسجِدٍ يُجَمَّعُ فيهِ، هر گاه روز جمعه فرا رسد، پرچمهای ستایش [پروردگار] به فرشتگان سپرده میشود تا در هر مسجدی که در آن، نماز جمعه بر پا میشود، حضور یابند. ويَحضُرُ جِبريلُ ـ عَلَيهِ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ ـ المَسجِدَ الحَرامَ، جبرئیل، خود در مسجد الحرام حاضر میشود مَعَ كُلِّ مَلَكٍ كِتابٌ، وُجوهُهُم كَالقَمَرِ لَيلَةَ البَدرِ، مَعَهُم أقلامٌ مِن فِضَّةٍ وقَراطيسُ مِن فِضَّةٍ با هر فرشتهای دفتری است.
چهره هاشان چون ماه شب چهارده می درخشید، با خود قلم ها و کاغذهایی نقره ای، به همراه دارند يَكتُبونّ النّاسَ عَلى مَنازِلِهِم؛ [نام] مردم را به ترتیب حضورشان می نویسند فَمَن جاءَ قَبلَ الإِمامِ كُتِبَ مِنَ السّابِقينَ، آن که پیش از امام حضور یابد، از پیشگامان نوشته میشود ومَن جاءَ بَعدَ خُروجِ الإِمامِ كُتِبَ: شَهِدَ الخُطبَةَ، و آن که پس از حضور امام بیاید، به عنوان حاضر در خطبه ثبت میشود ومَن جاءَ حينَ تُقامُ الصَّلاةَ كُتِبَ: شَهِدَ الجُمُعَةَ، و آن که در اثنای نماز بیاید، به عنوان حاضر در نماز نوشته می شود.
وإذا سَلَّمَ الإِمامُ تَصَفَّحَ المَلائِكَةُ وُجوهَ القَومِ، فَإِذا فَقَدوا مِنهُم رَجُلاً كانَ فيما خَلا مِنَ السّابِقينَ قالوا: يا رَبِّ إنا فَقَدنا فُلاناً ولسنا نَدري ما خَلَّفَهُ اليَومَ؟ فَإِنَ كُنتَ قَبَضتَهُ فَارحَمهُ، وإن كانَ مَريضاً فَاشفِهِ، وإن كانَ مسافِراً فَأَحسِن صَحابَتَهُ، ويُؤَمِّنُ مَن مَعَهُ مِنَ الكُتّابِ ، و هنگامی که امام، نماز را به پایان میبَرَد، فرشتگان به چهره حاضران مینگرند. اگر کسی را که پیش از آن، از پیشگامان بوده است نیابند، میگویند: پروردگارا!
فلانی را نمییابیم و نمیدانیم امروز چه چیزی وی را [از حضور در نماز جمعه] باز داشته است؟ اگر او را می راندهای، رحمتش فرمای و اگر بیمار است، شفایش دِه و اگر در سفر است، همراهانش را شایسته گردان و فرشتگان نویسنده که همراه آن فرشتگان اند آمین مي گویند.
الحمدلله راهپیمائی اربعین به خوبی برگزار شد، در این خصوص چند نکته بیان می کنم:
۱-راهپیمایی بینظیر اربعین با مختصات ویژه آن که بزرگترین راهپیمایی جهان با حضور حدود ۲۲ میلیون نفر از مسلمانان و آزادیخواهان جهان از هر مذهب و نژاد و رنگ و زبان و فرهنگ در مقصد جانها؛ کربلای حسینی به پایان رسید و قافله صدها میلیون دل انسان عاشق در بارگاه حسینی آرامش یافت.
اربعین حسینی در قالب کلیشههای تکراری جامعهشناسی امروز تحلیلشدنی نیست، این پدیده بینظیر منطق و روش و قالبی از عشق و معرفت را میطلبد.
۲-حضور حدود چهار میلیون نفر از زائران ایرانی و میهمانانی عزیز از کشورهای همسایه، یک نصاب جدید و تاریخی به شمار میآید.
در کشاکش جنگ بیامان ترکیبی دشمن و عملیات بیسابقه روانی استکبار رسانهای در داخل و خارج، هم عاشورای امسال و هم اربعین امسال یک رویداد دشمنشکن و حماسه بزرگ بود.
۳-علاوه بر حضورِ چهار میلیونیِ ایرانیان در راهپیمایی اربعین، راهپیمایی میلیونها ایرانی عاشق در قالب کاروانهای موسوم به جاماندگان و هیئتها و دستههای عزاداری در خیابانها و مساجد و حسینیهها و مشاهد مشرفه و بقاع متبرکه و منازل و خانههای مردم، تکرار یک عاشورای دیگر پس از دهم محرم است که در بیستم صفر تجلی مییابد و این خود "نبا عظیم" و"واقعهای بزرگ" است که باید در اطراف آن تأمل کرد. که الحمدلله در ماهدشت هم برگزار شد که از همه ی دست اندرکاران تشکر می کنم.
۴- نقش بزرگ و سهم اول و اصلی، در خلق این حماسه بزرگ قطعا به عنایت الهی و وعدههای تخلف ناپذیر خدای متعال و طهارت و قداست خون پاک و مظلومیتِ سید و سالار شهیدان و قیام الهی او و یاران پاکش برمیگردد.
۵- نقش مردم و جوانان از همه اقشار و اصناف و اقوام و مذاهب و هیأتهای مذهبی و گروههای جهادی و همت والا و بذل نفس نفیس میلیونها عاشق حسینی است که اربعین را مردمیترین راهپیمایی تاریخ کرده است.
علیرغم همه تبلیغات مسموم دشمن و برخی عوامل داخلی او، بار اصلی اقامه عزای حسینی و بزرگداشت اربعین حسینی برعهده مردم است و هزینه دولتی در برابر هزینههای مردم که اندک اندک تبدیل به اقیانوس ایثار و گذشت شده است؛ ناچیز است، این مسألهای است که باید به درستی تحلیل و تبیین شود.
در برابر این مردم آگاه و عظمت حضور آگاهانه و عاشقانه ایشان باید کرنش کرد و تمامقامت ایستاد. کافی است مروری کوتاه بر مجاهدت خالصانه مردم عزیز و دردکشیده استانهای میزبان زوار در گذرگاههای شش گانه گواه صدق این ادعاست و همچنین مردم بزرگوار عراق که همه ساله سنگ تمام می گذارند و ما هم از همه شان تشکر می کنیم.
خوشا به سعادت تمام کسانیکه در این حرکت عظیم صاحب اثر و صاحب خیر بودند اما انسان به عنایت خدای متعال و اهل بیت ع در مجالس شرکت می کند، در این کارهای خیر شرکت می کند، بالاخره هر کسی در یک محفل حسینی بنشیند و برخیزد، بدون تردید بهرهی معنوی از این نشست و برخاست میبرد؛ در این تردیدی نیست.
هر کدام از ما ساعتی در این مجالس بنشینیم، دلهایمان آخر آن ساعت از اوّل آن ساعت پاکیزهتر و نورانیتر میشود، مهم این است که این را نگه داریم؛ مهم این است که این نورانیّت را بتوانیم حفظ کنیم و این جز با تقوا و مراقبت از دستاوردها میسر نیست.
ما در مسیر دین داری و سیاست ورزی برخاسته از دین دچار آفت هایی می شویم که باید مراقبت کرد که محل ضربه زدن دشمنان هم از میسر همین آفت ها می گذرد.
آفت دینداری یکی این است که دینداریِ یک جامعه یا یک شخص، همراه بشود با انحراف، با بیمبالاتی، با تحجر و جمود، با فراموشکردن نقش عقل، با التقاط، و از این چیزها، آفت دیگر دینداری هم این است که دین محدود بشود بهزندگی شخصی، و عرصه وسیع زندگی اجتماعی انسانها و جامعه را فراموش کند، درباره آن سکوت کند و از آن کناره بگیرد.
دو خطر و آفت هم سیاست را تهدید میکند، یکی این است که سیاست از اخلاق فاصله بگیرد، سیاست از معنویت و از فضیلت خالی بشود، یعنی شیطنتها بر سیاست غلبه پیدا کند، هواهای نفسانی اشخاص، سیاست را قبضه کند، منافع طبقات زورگو و زرسالاران جوامع، سیاست را بهدست بگیرد و بهاین سمت و آن سمت بکشاند.
این یک خطر بزرگ سیاست است و اگر این آفت بهسیاست برسد، آنگاه همه صحنه اجتماعی انسانها دچار عیب و آفت میشود. یک آفت دیگرِ سیاست این است که انسانهای کوتهبین، انسانهای کودکمنش، انسانهای ضعیف، سیاست را در دست بگیرند و زمام سیاست از دستهای پُرقدرت خارج بشود، دست انسانهای بیکفایت بیفتد.
دشمنان بشدت تلاش می کنند انسان ها نسبت به صراط مستقیم که خدای متعال مشخص کرده، زاویه پیدا کنند و این زاویه دادن ها برای شکستن اراده های مستحکم است حضرت آقا در مراسم روز اربعین فرمودند: جاذبهها برای زاویه ایجاد کردن از این صراط مستقیم کم نیست، همیشه این زاویهها بوده، و امروز بیشتر از همیشه است.
ارادهی قوی لازم است، تا در مقابل این جاذبههای شیطانی بتوانید مقاومت کنید. اگر مقاومت کردید، آن وقت قلّه را فتح خواهید کرد؛ و به قلّهی حاکمیّت دین خدا، حاکمیّت حق، حاکمیّت عدل، به قلّهی رسیدن به مقصود و غرض از خلقت انسانی که عبارت از تکامل انسان و کمال بشری باشد خواهید رسید؛ کاری که از بعد از زمان رسول خدا تا امروز انجام نگرفته. این کار، کار شما است، شما جوانهای امروز ؛ مایهی امیدید، امروز هر کدام از شما میتوانید یک مشعل نورانی باشید بر سر راه پیرامون خودتان و محیط پیرامونی خودتان.
سعی کنید این را نگه دارید؛ تلاش کنید در این راه استقامت بورزید: فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک توقع حضرت آقا از شما جوانان عزیز پای گذاشتن در این مسیر نورانی است که نیاز مند اراده محکم و قوی است با هدف گذاری صحیح و عدم توجه به تحرکات دشمنان درونی و بیرونی برای ایجاد زاویه در مسیر با تمسک به معنویت و ایمان و همه ما با این زمینه سازی ها شاهد ظهور حضرت حجت علیه السلام خواهیم بود.
۱۷شهریور ماه یکی از حوادث تلخ تاریخ انقلاب رخ داده در سال ۵۷ که مردم را به خاک و خون کشیدند و برای اینکه آمار کشته شدگان مشخص نباشد، جنازه را با کامیون بردند به جاهای نامعلوم، چطور میشود اذناب آنها مدعی نجات مردم ایران هستند و چگونه میشود که منجی ما باشند؟ همان هایی که براحتی دستور کشتار مردم را دادند ! در دشمنی ها این وقایع که واقعی است را دچار تحریف می کنند تا آنچه حقیقت است دیده نشود و به فراموشی سپرده شود اما این لکه ننگ هیچگاه از پیشانی آنها پاک نخواهد شد، نام شهیدان و امام ما همیشه در تاریخ خواهد درخشید و همیشه راهگشای جوامع بشری خواهد بود.
یکی از رنج هایی که ماهدشت می برد نبود یا کمبود رسانه تاثیرگذار و جریان ساز است که بتواند در دو حوزه ظرفیت شناسی و مطالبه گری گام بردار که باید نیروهای خوشفکر انقلابی با ایجاد چارچوب مشخص در این مسیر حرکت کنند ، خب نمازجمعه خودش یک ظرفیت است که باید در حوزه ظرفیت سازی و مطالبه گری کوشا باشد، رسانه هایی در سطح استان هستند که الحمدلله به نمازجمعه ماهدشت به خوبی می پردازند که به بخاطر تلاش هایشان ان شاءالله بین الصلاتین تقدیری خواهیم داشت.
ماهدشت نباید تصور شود که یک فرزند ناتنی است، برخی از افتخاراتی که استان دارد، در همین ماهدشت رقم خورده که جا دارد مسئولین گرانقدر توجه ویژه ای به زیر ساخت ها و ساختار های ماهدشت بکنند، برخی محلات ما بشدت از محرومیت رنج می برند، خب کدام دستگاه باید بیاید پای کار برای حل مشکلات؟ همه ی دستگاه ها، همه ی ادارات، ما با هر دستگاهی که هست یک مسئله ای داریم، خب حضورشان در ماهدشت کم رنگ است، حضور مستمر مسئولان حداقل در نماز جمعه ها و داشتن میزهای خدمت یک انتظار حداقلی است که باید محقق شود.