خبرهای داغ:
گزارش/ بخش اول:

مردی که آسمان است

می گوید: سالی بیش از شش هزار دست لباس بین کودکان شهر توزیع می کنم و هرسال از بیستم شهریور تا اول مهر همزمان با بازگشایی مدارس، قسمتی از این توزیع در بین جامعه هدف آموزش و پرورش و بهزیستی انجام می شود.
کد خبر: ۹۰۶۴۴۹۴
|
۱۰ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۲

خبرگزاری بسیج قزوین: پتو را كشيد روی صورتش، خيلی وقت بود بيدار شده بود. طره موهای لَخت مشكی اش را بين لب بالا و بيني اش نگه داشته بود و به لباسها و كيفها و كفشهای نو همكلاسی ها فكر می كرد. از بين سوراخ های ريز روی پتو نور ميدويد در تاريكی آن زير.

مادرش بلند گفت پاشو روز اولی دير ميرسی ها. به پهلو چرخيد، پلكهايش را روی هم فشار داد. به كوكهای درشت روی كتونی قرمزش فكر كرد، به عكس باب اسفجی كه فقط تا چشمهای پر از اشكش مانده بود بقيه اش پاك شده بود. دوباره چرخيد.

چشمهايش داغ شده بود. صدای كيسه پلاستيكی همراه با صدای كشدار كمد شنيده شد. بعد بوی تند يك چيز لاستيكی. صدای مادر كه معلوم بود پشتش به او بود را شنيد. كيفت را تميز شستم پاشو بايد بری مدرسه. پلكهايش را دوباره فشار داد. همه مژه های سياهش خيس شد.


این همه ماجرا نیست. داستان کودکان شهر و سرزمین ما هر روز تکرار می شود. راستی خط دل این بچه ها را چه کسی می خواند.


از اتاق های جلسات با حضور مسوولان استانی بیرون میزنم. ذهنم پر است از سوالهای بی جواب. فلان مسوول گفت باید به وضع خانواده ها در مناطق کم بهره رسیدگی شود. فلان مسوول گفت فلان میلیون تومان به خانواده ها در مناطق کم بهره کمک شد. به بچه ها به کیفهایشان به لباسهایشان به کفشهایشان، به زنان سرپرست خانوار به جیبهایشان به دستهایشان کمک شد. اما کسی نمی داند زیر سقف دیوارهای مستطیلی و مربعی این شهر، چه کودکانی از غم فردا و خجالت از همکلاسی هایشان خواب ندارند.


غرق همین خیالات بودم که صدای گوشی تلفنم زنجیر افکارم را پاره کرد. صدای پرشور آقای نظری بود که دیدار با مردِ بخشنده شهرمان را نوید می داد. اسمش اصغر بخشنده است اما من می گویم مرامش هم بخشندگی است.
بی تاب بودم زودتر او را ببینم. مردی که ۶۶ سال از سن ۸۶ ساله اش را دستگیر خانواده های آبرومند شهر بوده . در ذهنم زمزمه می کردم پدر مهربان بچه های یتیم، پناه مهربان خانواده های کم درآمد. بخشنده ی بخشنده.
به درب باغی بزرگ رسیدیم و کمی انتظار تا باز شدن درب توسط خانمی که در باغ مشغول کار بود. وارد شدیم و در کنار اتاقک کوچک پشت درب، بسته های مواد غذایی که بسیار دقیق و عادلانه بسته بندی شده بود نظر بیننده را به خود جلب می کرد. تعدادی خانم در صف ایستاده بودند تا بسته ها را تحویل بگیرند. راننده گفت آقا بخشنده خیلی دست و دل باز است. اگر نباشد معلوم نیست چه کسی به داد دل این بچه ها و خانواده ها خواهد رسید.
کمی جلوتر ماشین ایستاد و ما وارد ساختمان اداری شدیم. اتاقی شیشه ای که گلدان های رنگی با گلهای باطراوت چشم نوازی می کرد. چهره ای مهربان در حال گفتگو با دونفر مراجعه کننده بود. انتظار داشتم با شخصی روبرو شوم که شیک و کراوات زده در اتاقی که تجمل از سر و رویش میبارد مواجه شوم. اما چهره ای متبسم و مهربان با پوششی کاملا عادی و دور از تکلف و اتاقی خالی از تجمل مقابل چشمانم بود. اصلا آنها که مرد عمل و غیرت هستند همگی ساده و بی آلایشند. بعداز سلام و احوالپرسی، شروع به تعریف کرد.

مردی که آسمان است
من اصغر بخشنده، ۸۶ ساله، کارآفرین در بخش صنعت هستم و توانسته ام برای بیش از صد نفر اشتغال ایجاد نمایم. ۶۶ سال است که خداوند توفیق خدمت رسانی به انسانهای شریف شهر را بمن داده و مواد غذایی و پوشاک بین خانواده های کم بهره توزیع میکنم و خدا را شاکرم که در این مسیر همیشه پشتیبان من بوده. اصلا این کار، کار خداست و من فقط واسطه هستم.
می گوید: سالی بیش از شش هزار دست لباس بین کودکان شهر توزیع می کنم و هرسال از بیستم شهریور تا اول مهر همزمان با بازگشایی مدارس، قسمتی از این توزیع در بین جامعه هدف آموزش و پرورش و بهزیستی انجام می شود.
آقای بخشنده ادامه می دهد: در همه جای دنیا اگر منبعی برای کمک رسانی به قشر کم بهره جامعه وجود داشته باشد آن را اطلاع رسانی می کنند تا شروعی برای جریان سازی در زمینه کمکهای مردمی شود و همین آگاه سازی و حرکت مردمی موجی از جریانهای مثبت فردی و اجتماعی را به همراه خواهد آورد.

وی از خاطراتش می گوید: در جریان همین کمک رسانی هایی که داشتم، روزی جوانی ۲۴ ساله به من مراجعه کرد و گفت من هم می توانم ماهی ۱۵ دست لباس جهت توزیع آماده کنم و وقتی علت کار خیر این جوان را جویا شدم گفت چون شما ۶ سال به من رسیدگی کردید و من در مدرسه هر سال شاهد محبت های شما به خودم و همکلاسی هایم بودم و همین عمل خیرتان در من انگیزه ای ایجاد کرد که اگر بزرگتر شدم حتما همان شادی را که شما در دل من و همکلاسی هایم ایجاد کردید، من هم در دل کودکانی با موقعیت خودم ایجاد نمایم.


وی از هدفش می گوید: تمام هدف من این است با توجه به این که مردم بسیار خوب و خیّری در استان قزوین داریم، با استفاده از این ظرفیت باید و با شناخت و آگاهی، موجی ایجاد کنیم که موجب رشد و بالندگی جامعه می شود و خوشحالی پایداری را هم در بین مردم و خیّرین و هم در بین نیازمندان جامعه بوجود می آورد.
چرا که در کشوری زندگی می کنیم که دولت ما را حمایت نمی کند و این جریان باید به صورت خودجوش در بین مردم باشد.
آقای بخشنده از زندگی خود می گوید: من کمک راننده بودم و به ۹ کشور دنیا سفر کرده ام. دخترم اولین پزشک متخصص در تشخیص انواع سرطان است. باید دیگران را قانع کنیم بخشش نشان دهنده شخصیت افرادی است که رشد و بالندگی را در جامعه ایجاد میکنند. از ۱۰ تا ۱۵ اسفندماه توزیع لباس و اقلام می شود...
ادامه دارد...

1010/ت30/ب

ارسال نظرات
پر بیننده ها