حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت خطبه‌ای مبنی شهادت امام جعفرصادق (ع)، انتخابات، اتفاقات دانشگاه‌های آمریکا و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی و اردوگاه الزهرا (س)، بیان کرد.
کد خبر: ۹۵۹۵۴۳۸
|
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۱

به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، متن خطبه حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت، مبنی بر شهادت امام جعفرصادق علیه السلام، انتخابات، اتفاقات دانشگاه‌های آمریکا و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی و اردوگاه الزهرا (س)، به شرح زیر است:


نخستین نشانه تحقق سعه وجودی ذکری انسان ذاکر حُسن خُلق است/ انتخاب فرد اصلح، باعث تشکیل یک مجلس قوی و انقلابی است/ مالکیت اردوگاه الزهرا (س) کاملا به استان البرز برگردد


یکی از آیات شریفه‌ای که بسیار زیاد مورد عنایت و نظر مبارک امام صادق علیه السلام می‌باشد، آیه مشهور ذکر کثیر است: «یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنوا اذْکُرُوا اللّهَ ذِکراً کَثِیراً» (احزاب:۴۱).

علت این مطلب، روایات متعددی است که از وجود نازنین آن حضرت در تبیین ابعاد معنایی و مصداقی این آیه شریفه در کتب روایی ثبت و ضبط شده است.

به عنوان نمونه، حضرت در تشریح آیه ذکر کثیر یادآور شده‌اند: ما مِن شیءٍ إلاّ و لَهُ حَدٌّ یَنتَهِی إلَیهِ إلاّ الذِکرَ فلَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنتَهی إلَیهِ. «هر چیزی حدّی دارد که در آن جا به پایان می‌رسد، مگر یاد خدا که آن را حدّی پایان پذیر نیست. سپس حضرت استناداً همین آیه ذکر کثیر را تلاوت فرمودند.»

در بیان شریف دیگری فرمودند: أکثِرُوا ذِکرَ اللّهِ ما استَطَعتُم فی کُلِّ ساعةٍ مِن ساعاتِ اللیلِ و النهارِ، فإنَّ اللّهَ أمَرَ بکَثرَةِ الذِکرِ لَهُ. «تا آن‌جاکه می‌توانید در تمام لحظات و ساعات شب و روز خدا را بسیار یاد کنید؛ زیرا خداوند به بسیار یاد کردن خود فرمان داده است.» حتی وقتی موسی علیه السلام به محضر الهی عرضه داشت: یا ربِّ، إنّی أکونُ فی حالٍ اُجِلُّکَ أن أذکُرَکَ فیها. قالَ: یا موسی، اُذکُرْنی علی کُلِّ حالٍ. پروردگارا! گاهی من در حالی هستم که شأن تو را بالاتر از آن می‌دانم که یادت کنم.

خداوند فرمود:ای موسی! مرا در همه حال یاد کند، هم‌چنین حضرت اهل ذکر کثیر را «أکرَمُ الخَلقِ عَلی اللّهِ» گرامی‌ترین انسان نزد خدا معرفی می‌فرمایند. اما اگر ذکر سعه وجودی نیاورد، قلب انسان را جلا ندهد، خود حجاب است. البته مشکل از ذکر نیست، مشکل از ذاکر و کسی که ذکر می‌گوید است، خیلی باید مراقب بود که همان‌طورکه «العِلم هو الحجاب الاکبر» است، ذکر نیز هکذا.

اولین نشانه‌ی تحقق سعه وجودی ذکری برای انسان ذاکر حُسن خُلق است.

به فرمایش امام صادق علیه السلام: «حُسْنُ الْخُلْقِ رَأْسُ کُلِّ بِرٍّ وَ لا یَکُونُ حُسْنُ الخُلْقِ اِلاّ فی کُلِّ وَلِیٍّ وَ صَفیٍّ وَ لا یَعْلَمُ ما فِی حَقیقَةِ حُسْنِ الْخُلْقِ اِلاَّ اللّه تعالی، حسن خلق را فقط‍ دوست خدا و برگزیدۀ او دارا است و حقیقت ارزش حسن خلق را جز خدا کسى نمیداند.

دومین نشانه سعه وجودی نیز ازدیاد محبةالله است.

به فرمایش سیدالشهداء علیه السلام در دعای عرفه‌: «الهی خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیباً» -خدایا ورشکسته و بدبخت واقعی کسی است که از محبت تو نصیب و بهره‌ای ندارد-. اهل معرفت می‌گویند: دعای عرفه، کربلای نظری و کربلا، دعای عرفه عملی حضرت سیدالشهداء علیه السلام است.

حضرت هرچه در دعای عرفه گفت؛ در کربلا عمل کرد و در کربلا هر چه کرد، در دعای عرفه حرفش را زده بود. اگر در کربلا فدا شد، چون در دعای عرفه به خدا گفته بود: الهی من به قربانت! سومین نشانه، احساس حضور در محضر الهی است. چرا که ذکر با ذاکر، اتحاد وجودی پیدا می‌کند و، چون ذکر خدا، با حضور خدا همراه است، ذاکر خود را در مشهد خدا حاضر می‌بیند: «أَلَم یَعلَم بِأَنَّ اللّهَ یَری» (علق:۱۴).

اما اصلی‌ترین شاخص تحقق سعه وجودی، عُجب‌زدایی است، عُجب بزرگ‌ترین تجلی و نُمُود ظلمات نفس است.

با این‌که خودش رذیله‌ای است، ولی در حقیقت اُمُّ الرذائل و اصل شجره خبیثه و مایه حیات طاغوت درونی همین عُجب (منیت، انانیت، خودبینی، خودبزرگ‌بینی، حبّ نفس) است.

این یک نکته مهم و قابل توجه است، اما امام خمینی رضوان الله علیه درباره ادب ذکر می‌فرماید: «شیخ عارف کامل، شاه‌آبادی - روحی فداه - می‌فرمود: باید انسان در وقت ذکر مثل کسی باشد که کلام در دهن طفل می‌گذارد و تلقین او می‌کند برای اینکه او را به زبان آورد. همین‌طور انسان باید ذکر را تلقین قلب کند و مادامی که انسان با زبان ذکر می‌گوید و مشغول تعلیم قلب است، ظاهر به باطن مدد می‌کند.

همین که زبان طفل قلب باز شد، از باطن به ظاهر مدد می‌شود. اگر اینگونه باشد و انسان با توجه به معنای ذکر و با اعتقاد به آن ذکر بگوید و با این ادب مطمئنا اثر ذکر را در زندگی دنیوی و اخروی خواهد دید. ان شاءالله

جناب سید ابن طاووس رضوان الله علیه، در کتاب نورانی مهج الدعوات چنین نقل می‌کند: «در سالی که منصور دوانیقی به حج آمده بود، در قریه رَبَذة برای استراحت منزل کرد (همان ربذه مشهور در حوالى مدینه منوره، که تبعیدگاه و مزار جناب ابوذر غفارى رضوان الله علیه در آنجا است).

وقتی منصور در آن قریه فرود آمد، مطلع شد که امام صادق علیه السلام در آن قریه تشریف دارند.

منصور در تحلیل حضور حضرت در منطقه ربذة اظهار داشت: آمدن آن [امام]جعفر [صادق علیه السلام]به ربذه از جهت آن است که مى‌خواهد یک قدم به جلو و یک قدم به عقب برداشته باشد و ملاحظه هر دو طرف را کند، هم مرا داشته باشد و هم محمّد را.

(ابن طاوس گوید: یعنى محمّد بن عبد اللَّه بن حسن بن علىّ بن ابى طالب را که در آن اوقات در مدینه علیه عباسیان قیام کرده بود).

منصور گفت: [امام]جعفر [صادق علیه السلام]از مدینه بیرون آمده و در ربذه مستقر شده که اگر محمّد پیروز شد، که او با محمد خویشاوند است و اگر محمّد شکست خورد، بگوید که من با قیام محمد کاری نداشتم و برای حفظ خود از هر گونه خطر و تهمت، از مدینه بیرون آمده‌ام.

اما بدانید که من (منصور دوانیقی) [امام]جعفر [صادق علیه السلام]را خواهم کُشت أَمَا وَ اللَّهِ لَأَقْتُلَنَّه. به یکی از مأموران دربار خود به نام «ابراهیم بن جَبَلة» دستور داد که به سراغ [امام]جعفر [صادق علیه السلام]برو و «ثِبات» (ریسمان مخصوصی که با آن بار یا چیزى را بر روى اسبان یا شتر می‌ببندند) برگردنش بینداز و او را کشان کشان نزد من بیاور [یا الله]! (یَا ابْنَ جَبَلَةَ قُمْ إِلَیْهِ فَضَعْ فِی عُنُقِهِ ثِبَاتَهُ ثُمَّ ائْتِنِی بِهِ سَحْباً).

این عمل آنقدر شنیع بود که آن مأمور (ابراهیم بن جبلة) از انجام آن شرم کرد. از این رو وقتی نزد امام آمد آستین حضرت را گرفت. حضرت در مواجهه با این صحنه، استرجاع فرمودند و مهلت خواستند دورکعت نماز بخوانند.

بعد از نماز هم با گریه شدید به مناجات پرداختند، ابراهیم بن جَبَلة می‌گوید: من پشت سر امام صادق علیه السلام به انتظار ایستاده بودم تا دعای حضرت تمام شد.

دست [مبارک]حضرت را گرفتم و بُردم در حالی که بخدا قسم شک نداشتم که منصور آن حضرت را خواهد کشت به اقامتگاه منصور و پشت درب اتاقی که پرده داشت، رسیدیم؛ حضرت توقف کوتاهی کردند و دعایی را خواندند و جریان دیگری هم دارد آن آتش زدن منزل حضرت و اتفاقتی که افتاد.

نکته مهمی که در این نقل‌ها از مظلومیت امام صادق علیه السلام است، این است که بدانیم تمام این مصائب برای چه بوده است؟ این فهم چنان اهمیت دارد که امام باقر علیه السلام فرمودند: مَن لَم یَعرِف سوءَ ما اُوتِیَ إلَینا مِن ظُلمِنا وذَهابِ حَقِّنا وما نُکِبنا بِهِ فَهُوَ شَریکُ مَن أتى إلَینا فیما وَلِیَنا بِهِ «هرکس ستم‌ها، حقّ‌کشی‌ها و رنج‌های ناروایی را که بر ما اهل بیت تحمیل شده است، نشناسد و به آن معترف نباشد، با کسى که این کار‌ها را در حقّ ما کرده شریک است» رهبر معظم انقلاب، امام خامنه‌ای (مدظله العالی) درباره این نکته مهم می‌فرمایند: «ائمه‌ی ما (علیهم الصّلاة و السّلام) تمام زجر و مصیبتشان به‌خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند؛ و الّا اگر امام صادق و امام باقر (صلوات الله علیهما) یک‌گوشه می‌نشستند و چند نفر دور خودشان جمع می‌کردند و فقط یک مسأله‌ی شرعی می‌گفتند، کسی به آن‌ها کاری نداشت.

خود امام صادق در یک حدیث می‌فرماید: «هَذَا أَبُو حَنِیفَةَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ هَذَا الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ لَهُ أَصْحَابٌ»؛ ابو حنیفه اصحاب دارد، حسن بصری اصحاب دارد. پس، چرا به آن‌ها کاری ندارند؟ چون می‌دانند که آن حضرت داعیه‌ی امامت دارد؛ اما آن‌ها داعیه‌ی امامت نداشتند. ابو حنیفه داعیه‌ی امامت نداشت. این علمای معروف داعیه‌ی امامت نداشتند. این‌ها هارون، منصور و عبد الملک را به عنوان امام زمان قبول داشتند.

امام یعنی چه؟ امام یعنی رئیس دین و دنیا، این‌ها ادعای امامت نداشتند؛ کسی‌که ادعای امامت داشت، او همین امام مظلوم و عزیز امام صادق (علیه‌السّلام) ما بود.

برای خاطر همین ادعا هم آن بزرگواران را به شهادت رساندند، برای حاکمیت دین است که پیامبران برایش مجاهدت کردند، و ائمه برایش کشته شدند.

آن هم بر اساس تکلیفی که خدای متعال بر عهده آن‌ها گذاشته بوده و اساسا تحقق احکام الهی با تشکیل حکومت الهی به سرانجام می‌رسد، انقلاب اسلامی ما هم امتداد حرکت اهل بیت علیهم السلام است لذا ما باید در حرکت این قطار جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، دایم سهیم باشیم.

نمی‌شود خودمان را کنار بکشیم و بگوییم به من ربطی ندارد، چه‌طور ربطی ندارد؟! مگر می‌شود حکومت دین، حکومت اسلام، به ما ربطی نداشته باشد؟! اگر در گوشه‌یی از زوایای عالم که از ما هزاران فرسنگ فاصله داشت، حکومتی بر اساس دین تشکیل می‌شد، من و شما وظیفه داشتیم که به آن حکومت کمک کنیم»، ایران اسلامی به خاطر همین نکته است که دشمن دارد، هم در داخل خودش و هم در بیرون.

در داخل هم البته در امتداد دشمنان بیرونی حرکت می‌کنند، چرا؟ چون جمهوری اسلامی ایران منافع دنیوی آن‌ها را به خطر انداخته و دست آن‌ها را قطع کرده، اخلال‌هایی که در حرکت انقلاب ایجاد می‌کنند چه در حوزه اقتصاد و چه فرهنگ و چه سیاست و اعمال فشار و تحریمی که دشمنان بیرونی دارند، به خاطر همین است.

الان هم که دارند در این صحنه‌ای که در دنیا رخ داد، فشار را به گمان باطل خودشان بیشتر می‌کنند، چون مستضعفان عالم هویت پیدا کردند و در مقابل ظلم مستکبرین می‌ایستند، آمریکا از این روحیه دردش آمده، استقامت ایران اسلامی با رهبری امام (ره) و حضرت آقا و شما مردم قهرمان و شگفتی ساز باعث شده، این هدف و آرمان توسعه پیدا بکند و فراگیر شود، الان بخشی از آن را در کف دانشگاه آمریکا و اروپا مشاهده می‌کنید، ایران در میان جوامع مختلف حاضر می‌شود، افتخار می‌کنند به ایران، به این روحیه سلحشوری، به این روحیه انقلابی، بازخورد‌های حمله به رژیم صهیونیستی، جدا از آثار میدانی و واقع نمایی اقتدار ایران اسلامی را مشاهده و مطالعه می‌کنید که چه شعفی در میان مظلومان عالم ایجاد کرد کسانیکه زیر ظلم‌های مستکبرین بودند و هستند.

اما چرا در درون ما کم می‌گذاریم، جوان ما، نوجوان ما با خبر است که در خودش احساس غرور کند، که این منجر به حرکت بیشتر و با انگیزه‌تر در مسیر انقلاب اسلامی شود، این بسته به اقدام ماست، به تبیین ما است.

آقای مسئولی که با کم کاری خودت، با ندانم کاری خودت، با ترس خودت، این حس غرور را می‌شکنی! در پیشگاه این مردم و خدای متعال چه پاسخی خواهی داشت؟! آقای مسئولی که به تفاوت به فرمان و حکم امام جامعه پشت میزت نشسته‌ای و اقدام نقلابی نمی‌کنی و فقط حرف انقلابی می‌زنی؟! کجای این حرکت عظیم مردم ایستاده ای؟! آقای مسئولی که وقتی امام جامعه حرف از حرام شرعی و سیاسی می‌زند نسبت به کشف حجاب با ترس کنجی خزیده‌ای و منتظر هستی، ببینی شرایط چه خواهد شد، بعد موضع بگیری یا اقدام کنی! چه پاسخی در محضر خدای متعال و امام و شهداء داری؟! آقا یا خانمی که مسئولیت داری که براساس هوای نفس و خودخواهی خودت حاضر به حرکت جمعی در مسیر انقلاب نیستی، در مقابل آن دوقطبی‌ها و شکاف‌های اجتماعی که ایجاد می‌شود، چه دلیل قانع کننده‌ای در پیشگاه خدای متعال خواهی داشت؟ عمر مسئولیت و دنیا مگر چقدر است؟ اما همه‌ی این‌ها بفرموده حضرت آقا ما را نباید نا امید کند، از حرکت جانانه در مسیر انقلاب اسلامی، درست است که باید با همچو مسئولی اگر هست برخورد شود یا برکنار شود، اما من دست از حرکت در مسیر اسلام و انقلاب نباید بردارم، آن افراد موجب نباید بشوند من خودم را از صحنه‌هایی که انقلاب به من نیاز دارد، کنار بکشم، ان شاءالله روز‌های فتح و ظفر نهایی را خواهیم دید.


چند نکته عرض کنم:

اول، فردا همزمان با شهادت امام صادق علیه السلام و دسته عزاداری که برگزار خواهد شد، حضور پیکر مطهر و نورانی شهید عزیز جهانگیر بیات را هم خواهیم داشت که خدمت خاندان و معزز شهید تبریک و تسلیت عرض می‌کنیم، هر چند جای پدر و مادر گرانقدر او خالی است لکن همه ما خواهیم آمد که این جای خالی احساس نشود، هرچند نخواهد توانست سال‌ها چشم انتظاری آن مادر صبور و آن پدر مقاوم را جبران کند، اما تسکین و آرامشی برای خاندان محترم و معزز شهید خواهد بود.


دوم، در خصوص اردگاه الزهرا (س) آموزش و پرورش است.

اولا عرض می‌کنم، این اردوگاه کاملا مالکیتش باید به استان البرز برگردد نه اینکه دو ساله تحویل گرفته شود.

ثانیا بنده به آقای دادستان عرض می‌کنم، جواب خشک کردن این درختان اردوگاه که بر اثر اهمال و ترک فعل مسئولان آموزش و پرورش تهران بوده را چه کسی می‌خواهد بدهد؟ در خصوص تضییع بیت المال چه کسی پاسخگو است؟ ما انتظارمان از استاندار و نمایندگان مجلس این است که با تمام توان بیایند پای کار، برای چاه آب آنجا آبفای ما آمد پای کار، چرا کم کاری کردند که حالا شاهد خشک شدن درختان هستیم، انسان دوری می‌زند و از بیرون و داخل مجموعه درختان را می‌بیند، حسرت و افسوس تمام وجود او را می‌گیرد! توقع ما پیگیری جدی موضوع است.

سوم، مسئله انتخابات است که عرض شد، برای هفته آینده ۲۱ اردیبهشت ماه مرحله دوم انتخابات برگزار خواهد شد، دقت مردم و مسئولین در این خصوص بسیار مورد تاکید است تا ان شاءالله با ملاک‌هایی که برای انتخاب اصلح وجود دارد کار به سرانجام و نتیجه برسد و همه از تشکیل یک مجلس قوی، منتفع شوند.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار