خبرهای داغ:
گزارش بسیج/داستان واقعی از پایان زندگی یک نوجوان در چهارشنبه سوری؛
بعد از سالها نذر و نیاز به دنیا آمد و درست زمان شکوفاییش، در مدت زمانی کوتاه از عمرش، فقط با یک اشتباه، برای همیشه دفتر زندگیش بسته شد. آنچه می خوانید داستان زندگی محمدحسین،نوجوانی پرشور و نشاط است که بی احتیاطی، بلای جانش شد... 
کد خبر: ۹۵۸۵۳۲۲
|
۲۱ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۹

قزوین_ بعداز کلي دعا و نذر و نياز خداوند محمدحسين را به آن ها داده بود، اما اکنون او ديگر در بين ما نيست و وقتي از او ياد مي کنيم ناگزيريم از فعل بود استفاده کنيم."اميرحسين پسر خيلي خوبي بود" 

وقتي در بيان يا نوشته از فعل بود استفاده مي کنيم، اين احتمال وجود دارد که فاعل آن نوشته در حال حاضر وجود نداشته يا دستخوش تغييراتي قرار گرفته که نمي توانيم آن را به شکل و احوال گذشته خطاب کنيم.

اين بودن ها، گاهي يادآور عزيزاني هستند که فقدان آن ها و جاي خاليشان يک خلاء بزرگ و جبران ناپذير در زندگي ما ايجاد کرده و مصداقي است از پدر، مادر، بردار، خواهر، فرزندان و يا ديگر عزيزاني که امروز حضورشان تنها به يک قاب عکس بر روي ديوار خلاصه شده است.

محمدحسين تنها فرزند خانواده اش بود، پسري پر شور و هيجان که بسيار دوست داشتني بود، پدر و مادرش خيلي او را دوست داشتند و سعي مي کردند تمامي خواسته هاي فرزند خود را اجابت کرده و اقلام مورد نياز او را تهيه کنند.

آن ها معتقد بودند خداوند بعداز کلي دعا و نذر و نياز جواب آن ها را داده و محمدحسين هديه الهي و پاسخي است که خداوند به نجواهاي آن ها داده است.

تک فرزند بودن و اينکه بعد از کلي دعا و نذر و نياز خداوند محمدحسين را به آن ها داده دليلي شده بود که پدر و مادر وي تامين هر خواسته فرزندشان را بر خود امري ضروري بدانند و حتي به قيمت ايجاد زحمت براي خودشان هم که شده بود سعي مي کردند خواسته فرزندشان را تامين کنند.

محمدحسين پسري آرام و دوست داشتني بود با وجود اينکه خانواده همه خواسته هاي او را تامين مي کردند اما نمي توان او را بچه اي لوس که مدام چيزهاي متفاوتي از والدين مطالبه مي کند خطاب کرد و او نيز مانند ساير هم سن و سالان خود به بازي، و تفريحات مختص سن خود مشغول بود.

اسفند ماه بود و صداي مواد محترقه که گاها بسيار مهيب هم بود به گوش مي رسيد، يک فعاليت هيجاني که عليرغم خطر بالاي خود بسياري از جوانان و نوجوانان را به سوي خود جذب مي کند، محمد حسين در اين ايام حدود 15 ساله بود و کم کم تغييرات دوره نوجواني و فرار رسيدن ايام جواني در چهره اش خودنمايي مي کرد.

با توجه به نوع هيجان استفاده از مواد محترقه، اغلب مخاطبان اين موضوع يعني همان چهارشنبه سوري خودمان، پسرهاي نوجوان و جواني هستند که هرساله درصد قابل توجهي از مصدومان و آسيب ديدگان چهارشنبه آخر سال را به خود اختصاص مي دهند، حوادثي که ديگر نمي توان علت آن را نا آگاهي فرد يا خانواده او قلمداد کرد.

اکنون ديگر حوادث چهارشنبه پايان سال ديگر مختص اين شب نيست و متاسفانه آمار مصدومان و فوتي هاي آن هر ساله از اواخر بهمن ماه شروع شده و تا پايان اسفندماه ادامه دارد.

اواسط اسفندماه حدود ساعت 4 بعداز ظهر بود که صداي مهيبي ما و اکثر همسايه ها را به داخل کوچه کشاند، همه نگران و مضطرب بودن، کمي بعد صداي آژير آمبولانس اين نگراني را بيشتر کرد و هر يک از خانواده ها با دستپاچگي مشغول پيدا کردن فرزند خودشان شدند، در همين حين آمبولانس وارد محله شد و پس از مدت زمان نسبتا کوتاهي، 3 نوجوان که مصدومان اين حادثه بودند را با خود برد.

محمدحسين و 2 نوجوان ديگر مصدومان اين حادثه تلخ بودند که بنا بر هيجانات خود و به دور از اطلاع خانواده، قصد داشتند مواد محترقه دست ساز ساخته و بين ديگر دوستان خود توزيع و به فروش برسانند.

ميزان ترکيب، قدرت تخريب، زمان واکنش و ابهامات زياد ديگري که در خصوص مواد محترقه دست ساز وجود داشته و بسياري از استفاده کنندگان از آن اطلاع ندارند و  اين نيز يکي از علل بيشتر شدن آسيب و خطرات اين مواد نسبت به مواد محترقه صنعتي به شمار مي رود، محمدحسين و دوستانش را طعمه خود کرد.

هر3 نوجوان دچار سوختگي شديد شده بودند، اما ميزان سوختگي محمد حسين شدت بيشتري داشت و متاسفانه او جان خود را از دست داد، 2 نوجوان ديگر نيز دچار صدمات جدي شده و قطع اعضاي بدنشان ثمره اين اتفاق تلخ و ناخواسته براي آن ها بود که قطعا زندگي آينده آن ها را تا حد زيادي تحت تاثير قرار خواهد داد.

اين نوجوانان هيچ يک احتياج مالي براي انجام اين کار نداشتند و اصلي ترين علت اين اتفاق تلخ، هيجان خواهي و نشان دادن حس استقلالي بود که محمد حسين و دوستانش قصد داشتند با ابراز توانمندي خود در کسب درآمد آن را براي ديگران ترسيم کنند.

اکنون وقتي از محمد حسين ياد مي کنيم ناگزيريم از فعل بود استفاده کنيم چرا که حضور او هم در قاب عکسي بر روي ديوار اتاق خلاصه شده است.

به قلم: ستوانيکم حسن محمدي/کارشناس اداره افکار عمومي استان قزوين

 

انتهای پیام/۱۰۱۰

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار