مهدی جمشیدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی درخصوص الزام قانونی به حجاب؛ مقدّمه‌ها و مقاومت‌ها نکاتی را مطرح کرد؛ در یادداشت یان این استاد دانشگاه آمده است:
کد خبر: ۹۵۲۷۵۹۵
|
۲۶ تير ۱۴۰۲ - ۲۱:۲۹

آیت‌الله خامنه‌ای می‌گویند: روزی که امام خمینی، این «الزام» را که زن‌ها در محیط اجتماعی باید حجاب داشته باشند، مطرح کردند، «خیلی‌ها» مخالف بودند؛ حتّی «افراد نزدیک به خود امام». یکی از نزدیکان امام، آن روز آمد پیش من و ‌گفت این چه حرفی است که امام دارند می‌زنند؟! و شماها به امام بگویید منصرف بشوند! البتّه عقیدۀ ‌خود ما هم عقیدۀ امام بود. پس «خیلی‌ها» مخالف بودند، امّا «نظر امام» این بود و ایشان «به‌طور قاطع»، مسئلۀ حجاب را مطرح کردند که حرف درستی هم بود(۱۴/۳/۱۴۰۰). به تعبیر دقت کنید: «الزام» ... «باید» .... «به‌طور قاطع» ... «نظر امام خمینی» ... «مخالفت خیلی‌ها» .... .

 

  1. امام خمینی که الزام زنان به حجاب در عرصۀ عمومی را همان ماه‌های آغازین پیروزی انقلاب مطرح کرد، این‌طور استدلال نکرد که باید ابتدا تا چند سال، گره از «معیشت» مردم برداشت و «فقر» را زدود و امکان «ازدواج» را فراهم ساخت؛ یا باید چند سالی را صرف «گفتمان‌سازی» و «شناخت‌درمانیِ اجتماعی» کرد و «فلسفه و غایت حجاب» را تفهیم کرد، آن‌گاه حجاب را الزامی نمود. بر طبق نظر ایشان، همین که «دولت اسلامی» مستقر گردید، باید ارزش‌های اسلامی را در جامعه مستقر نماید و به همۀ احکام دین، «یک‌جا» و «بدون تقدّم و تأخّر»، متعهد باشد. از یک سو، ایشان بر این باور نبود که فقدن دسترسی به بهره‌مندی جنسیِ مشروع، مجوزی برای بی‌حجابی است و باید «حجاب» را فرع بر «ازدواج» انگاشت و پس از فراهم‌ساختن امکان ازدواج برای همگان، حجاب را الزامی اعلام کرد. از سوی دیگر، گویا در ذهن امام خمینی، حکم حجاب در عرصۀ عمومی، امری بوده است که اکثریّت مردم به آن معتقد هستند و از این جهت، نیازی به زمینه‌سازیِ پیشینی احساس نکردند. در واقع، چشم‌انداز امام خمینی این‌گونه بوده که دولت اسلامی باید به‌صورت «همزمان» و «موازی»، احکام گوناگون دین را در جامعه محقّق کند و هیچ حرامی با هیچ توجیهی، مجاز نشمرد. آری، چنانچه شرایط خاص موجب «تزاحم احکام دین با یکدیگر» شوند، باید حکم مهم‌تر را اصل قرار داد و به‌طور موقت، از حکم فرعی، صرف‌نظر کرد، امّا این امر به معنی پیروی از «منطق تنزیلی» در مقام اجرای احکام دین نیست.

 

  1. برخی معتقدند که بی‌حجابی، برخاسته از «میل دختران و زنان مجرّد به تبرّج برای همسریابی» است. این در حالی است که بسیاری از بی‌حجاب‌ها، «متأهل» هستند. پس این تحلیل، فقط می‌تواند علّت «بخشی از بی‌حجابی‌ها» را توضیح بدهد، نه بیشتر. مشاهدات نشان می‌دهد زنانی که در دورۀ تجرّد، بی‌حجاب بودند، در دورۀ تأهل نیز بیش‌وکم، سبک پوشش خود را «تغییر» نمی‌دهند و همچنان میل به خودنمایی دارند؛ چراکه بی‌حجابی به «سبک‌ زندگی»شان تبدیل شده است. مهم‌تر و بنیادی‌تر از ازدواج، «درونی‌سازی ارزش‌ها» در فرد از طریق «ایجاد فکر و فرهنگ اسلامی» در اوست. در این حال است که دیانت فرد، مغلوبِ «شرایط بیرونی» نمی‌شود.

 

  1. حال همدلانه بحث می‌کنیم و فارغ از استدلا‌ل‌های یادشده، می‌پرسیم «زمینه» به چه چیزی مربوط هست و چطور شکل می‌گیرد؟ به نظر من در دنیای امروز، هیچ‌چیزی مهم‌تر از «روایت» نیست. حتّی خود «واقعیّت» هم این اندازه قدرت ندارد؛ «روایت»، «زمینه» هم می‌آفریند. این در حالی است که ما «فقر روایت» داریم. تصوّر می‌کنیم که چون «قدرت» داریم نیاز به «توضیح» و «تبیین» و «گفتمان‌سازی» نداریم. روایت نساختیم و ذهنیّت دست ما نیست. به گذشته برگردیم و مرور کنیم که چه اندازه کار فرهنگی و معرفتی دربارۀ حجاب در میان مردم انجام شده است؟! دربارۀ معنای حجاب، حدود حجاب، ضرورت حجاب در عرصۀ عمومی، و ... . ما حجاب را «بدیهی» انگاشتیم و آن را از جامعه طلبیدیم، درحالی‌که به توضیح نیاز داشت. دیگران، بی‌حجابی را تئوریزه کردند، ولی ما حجاب را تئوریزه نکردیم. چون قدرت سیاسی از آنِ ما بود، گمان کردیم که «تقنین» و «تحکّم» کافی‌ست. ذهنیّت در بخش‌هایی از جامعه، تغییر کرده و دشمن در طول دهه‌های گذشته، «ساخت‌شکنیِ ذهنی» انجام داده است. دو ماه هست که گفته شده «کارزار حجاب»! دقت کنید: «کارزار»! یعنی جنگ واقعی! اما رسانه ملّی، بسیار دیر به این مسأله واکنش نشان داد. اگر تاکنون گفتگوی رسمی شکل گرفته بود، بسیاری از مشکلات حل شده بود. مخاطب ما، روایت درستی از حجاب ندارد. ما تمام بار را بروی پلیس امنیت اخلاقی خالی کردیم؛ به‌طوری‌که باید هم معیار بنویسید، هم شناسایی کند، هم برخورد کند، هم تعهد بگیرد، هم کلاس آموزشی برگزار کند و ... .

 

 

 

 

 

ارسال نظرات