به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، در جریان دیدارهای مردمی دختری ۸ ساله خود را به خادمان رساند و نامه ای به یکی آن ها داد و خدام پس از خواندن نامه شروع به گریستن کردند.
مضمون نامه اینچنین بود: «امام رضا جان سلام، تولد خواهرتان مبارک، آقا جان حالتان چطوراست؟ دلم برای دیدن حرمتان تنگ شده، آقا جان پول هایم را جمع کرده ام تا به حرمتان بیایم، اما نمی دانم کافی است یا نه.» همین چند خط نامه دل های تمام کاروانیان را منقلب کرد.
حضور خادمان در محمدشهر طبق رسمی ادب گونه با ادای احترام به مقام والای شهدای گمنام در مسجد جامع این شهر آغاز شد و سپس حجت الاسلام احمدوند امام جماعت مسجد پس از استقبال از خادمان رضوی گفت: امروز دشمن موضع خود را برای مبارزه با انقلاب اسلامی تغییر داده و امامت و ولایت را نشانه گرفته است و ما باید هوشیارتر در مقابل توطئه های آن ها موضع بگیریم.
وی ادامه داد: عشق و ارادت مردم ایران به اهل بیت به خصوص امام رضا علیه السلام وصف ناشدنی است و حضور خدام در این ایام فرصت زیارت از راه دور را برای مردم با عطر رضوی فراهم می کند.
کاروان زیر سایه خورشید در ادامه برنامه های خود به دیدار و عیادت از بیماران بیمارستان امام حسین علیه السلام و معلولین و سالمندان موسسه خیریه کهریزک رفت.
در زمان حضور خادمان حرم در آسایشگاه کهریزک و عیادت از افراد ناتوان جسمی و سالمندان، یک معلول جسمی به نام زهرا خود را به پرچم و خادمان رساند و با شعف خاصی گفت: من دیشب خواب امام رضا را دیدم و او به من گفت فردا می آیم و شفایت می دهم، این چند کلمه برای لحظاتی فضایی عرفانی همراه با اشک و تمنای سلامتی ایجاد کرد.
به گفته مدیر روابط عمومی آسایشگاه زهرا علی رغم معلولیت جسمی در ایام ماه مبارک رمضان تمام روزه های خود را کامل گرفته بود.
کاروان در ادامه سفر خود به محمدشهر پرچم سبز رضوی را مهمان مردم نمازگزار در مصلای نماز جمعه کرد و مورد استقبال مردمی قرار گرفت. هنگام خروج از مصلا خانمی با اصرار به خادمان می گفت من راس ساعت 6 عصر در منطقه دشت بهشت منتظر پرچم هستم و شما باید به محله ما بیایید و اگر پرچم را نیاورید به امام رضا(ع) گله خواهم کرد.
برنامه های کاروان برای دیدار از محله های تپه قشلاق، ساکنین مسکن مهر ماهدشت و محله جعفرآباد به روال خود انجام شد و ساعت به 6 نزدیک بود و خادمان تصمیم گرفتند به محله آن بانو بروند و اگر فردی در آنجا منتظر نبود وفای به عهد کرده باشند، اما با نزدیک شدن خدام به محله دشت بهشت بوی اسپند به مشام می رسید و گویی آن بانوی دلداده امام رئوف یقین داشته که پرچم را زیارت خواهد کرد زیرا با گل، شکلات و اسپند انتظار حضور خدام را می کشید.
چشمان غرق باران مردم دشت بهشت که غیرمنتظره میزبان پرچم شده بودند و زیارتی ناب را تجربه کردند تمام فضای حاکم را منقلب کرد و آن بانو به خادمان گفت:*سلام مرا به بابایم برسانید.
خدام الرضا علیه السلام در پایان سفر خود به محمدشهر از خانواده های شهید ابراهیم ناطقی و شهید علی اکبر خمسه ای دیدار کرده و از مادران شهیدان تجلیل کردند.
انتهای پیام/ ر
