هستند کسانی که دم انتخابات زیادی از برخی خوب نوشته تا اگر روانه جایی شدند دست آنها نیز در پوست گردو نماند تا جای قلم پاک را بگیرند چراکه پیروز میدان، قلمی شریف بوده به حرمت بیان دغدغه و درد مردم است.
به گزارش خبرگزاری بسیج از رشت، محدثه فردی در یادداشتی نوشت؛ خداوند در قرآن کریم به قلم سوگند یادکرده و با تأکید بر این عنصر تأثیربخش توجه بندگانش را به آن جلب میکند، بهراستی قلم چه جایگاهی دارد؟ آیا صرفاً برای نوشتن و آموختن الفبای گذران زندگی است یا عنصری برای معنا بخشیدن به هستیِ بشر در تکامل روح، فکر و روان.
فلاسفه معتقدند تفاوت انسان با حیوان درخوردن و خوابیدن نبوده بلکه در قدرت فهمیدن است، چراکه فهمیدن به معنای وجه تمایز انسان با حیوان فلسفی است، آیا قلم در عنصر فهم بشر مؤثر است؟ آیا خداوند به قلم قسمخورده تا بشر را متوجه عنصر فهمیدن یعنی تفاوتش با حیوان کند؟
قلم، در دستِ صاحبقلم امانت بوده و محکومبه نگارش تراوش ذهنی او است، به نوشتن محکوم است تا حکم خدا برای فهمیدن بشر را به اجرا دربیاورد، چراکه این عنصر مهم در طول تاریخ، دستخوش حوادث بوده، اما بااینوجود رهوار ماند تا شاید یک نفر را به جمع فهم شدگان اضافه کند.
این روزها قلم در دست بسیاری خوشرقصی میکند، گاهی برای اجرای حکم، برای تسهیل در اختلاس، برای تسهیل در بیکاری و یا حکم بر اشرافی گری، در این میان هستند کسانی که درد میکشند، اما بهجای آه کشیدن، به قسمخورده خداوند پناه میبرند، آنها آه دردمندان را میشنوند و مصمم به فهماندن، قدم برمیدارند، آنها درد مردم را از جنس مردم میبینند و بهجای آمار دادن، دغدغه دردمندان را فریاد میکشند، در این فریاد کشیدنها، پیر میشوند و جوانی خود را بدون هیچ چشمداشتی درراه آبادی، تقدیم مردم عزیزشان میکنند.
شاید کسی نفهمد که برخی از این قلمبهدستها در هنگام فریاد کشیدن سرشان به سنگ خورده، پیش پایشان سنگ انداخته و تپش قلبشان از کار بازایستاده چراکه آنان خود را پیش از مُردن، قربانی میدانند و میگویند از جانب خداوندشان انتخابشده تا دردِ آه کشیدگان را فریاد بزنند.
شاید کسی نداند که وقتی قلم در دست دارند، درد خود را پشت قلم پنهان کرده تا نکند مانع فریاد کشیدن از جانب مردم عزیزشان شوند، شاید کسی نداند که حقوق درخور شأنی نمیگیرند و دلی مینویسند تا آنان که باید بخوانند بخوانند، آنان که باید بفهمند بفهمند و آنان که باید فریاد بشنوند بشنوند تا شاید گرهای از مشکلات مردم را باز کنند.
شاید کسی نداند که دغدغه آنها از جنس مردم است نه از جنس نوشتن آمارهای خیالی تا شاید وجدانی بیدار شود و گرهای را که میتوانند با دستباز کنند به دندان پناه نبرند، شاید کسی نداند که در هنگام نوشتن همراه مردم اشک میریزند و با شنیدن غصههایشان، درد خود را فراموش کرده و به احصا درد مردمانشان میپردازند ازاینرو، هرروز و ساعت را غنیمت شمرده و برای رفع مشکلات پیرامون خود تلاش میکنند.
شاید کسی نداند که این قلمبهدستان از دردسر باهدف رفع مشکلات جامعه بیمی ندارند و سرِخود را که درد نمیکند بهاجبار برای آسایش هرچه بیشتر مردم دستمال میبندند و خود را آماج حملات ناجوانمردانهای قرار میدهند شاید در این آماج تیری به هدف خورده و ثمرش را مردم ببینند و لا غیر.
بله در ایران این قلمبهدستان با نام «خبرنگار» در جامعه شناخته میشوند و دستخوش حوادث، همچون مرغی هم در عزا و هم در عروسی سرشان بریده میشود، همچون پزشکِ آن کال شبانهروز قلمبهدست با چشمانی تیزبین تلاش میکنند تا مبادا مشکلی در پی گذشت زمان نادیده گرفته شود و دود آن را مردم استشمام کنند.
شرفِ قلم را خوب میفهمند و نمیگذراند در روزگاری که همهچیز فروشی شده، روی ثبتکننده تراوش ذهنشان قیمت گذارده شود، چراکه قیمتِ آن جان است و ثمر آن فهماندن تا انسان، انسان باشد و به مرحله حیوانیت تنزل نیابد ازاینرو، خوب میدانند که باید شریف بمانند تا صادقانه نوشته و خواننده شرف آن را با عمق جان خود درک کند.
«حرمت امامزاده به متولی آن است» پس حرمت قلم نیز به صاحب آن بوده و اگر حرمت و شرف خود را نگاه ندارند دیگران نیز شریف نمیپندارند، پس صادقانه مینویسند تا شریف بمانند و شریف بمیرند، چراکه این رسم جوانمردی است.
بگذریم از برخی قلمبهدستان که یادشان میرود قلم، فروشی نیست و برای خوشآمد بعضیها، زیادی خوش مینویسند و فکر میکنند که در این زیادی خوش نوشتن، خوش به حالشان میشود و شاید تیری به هدف خورده و بتوانند صندلیِ جایی را به نام خود ثبت کنند.
بگذریم از آنانی که دم انتخابات زیادی از برخیها خوب مینویسند تا اگر روانه جایی شدند دست آنها نیز در پوست گردو نماند که البته غالباً میماند، بگذریم از آنانی که صادقانه نمینویسند و شریف نمیپندارند
البته این قلمهای گزافهگو اندکاند و با همه زرنگبازیهایشان در طول تاریخ نتوانستند جای قلم پاک را بگیرند چراکه پیروز میدان، قلمی شریف بوده و دلیل آن بهروشنی بیان دغدغه و درد مردم از جنس خود مردم است.
اما غالباً قلمبهدستانِ پاک اندیش ما از مشکلات معیشتی رنج میبرند و باوجودی که قلم مطالبه گری دارند یادشان میرود درد خود را فریاد بزنند، این قلم نیز با آنها همراهی میکند ونمی گوید که خبرنگاران ما از نبود بیمه، نداشتن حقوق ثابت، آینده و امنیت شغلی رنج میبرند و متولیانِ امر این شریف اندیشان نیز «ککشان نمیگزد».
بگذریم که پاداش همه صدق رفتار و گفتارشان در برگزاری یک روز مراسم تجلیل، خلاصه میشود و در سال یک روز تنها به یادشان شعار میسازند و شعار مینویسند، از انصاف نگذریم که بعضیها در هفته خبرنگار، اهدای کتابهای کودکان و تهمانده کالاهای انباری ادارات خود را از خبرنگاران دریغ نمیکنند و با احترام! با این هدایا، تمامقد از زحمات این قشر فرهیخته تجلیل میکنند، بماند که یادشان میرود خبرنگاران پلهای ارتباطی مردم و مسئولان بوده و باید مراقب باشند تا این پل محرک منفصل نشود چراکه پارگی پل ارتباطی، نتایجش را عجیب خوب نشان میدهد.
انتهای پیام/
فلاسفه معتقدند تفاوت انسان با حیوان درخوردن و خوابیدن نبوده بلکه در قدرت فهمیدن است، چراکه فهمیدن به معنای وجه تمایز انسان با حیوان فلسفی است، آیا قلم در عنصر فهم بشر مؤثر است؟ آیا خداوند به قلم قسمخورده تا بشر را متوجه عنصر فهمیدن یعنی تفاوتش با حیوان کند؟
قلم، در دستِ صاحبقلم امانت بوده و محکومبه نگارش تراوش ذهنی او است، به نوشتن محکوم است تا حکم خدا برای فهمیدن بشر را به اجرا دربیاورد، چراکه این عنصر مهم در طول تاریخ، دستخوش حوادث بوده، اما بااینوجود رهوار ماند تا شاید یک نفر را به جمع فهم شدگان اضافه کند.
این روزها قلم در دست بسیاری خوشرقصی میکند، گاهی برای اجرای حکم، برای تسهیل در اختلاس، برای تسهیل در بیکاری و یا حکم بر اشرافی گری، در این میان هستند کسانی که درد میکشند، اما بهجای آه کشیدن، به قسمخورده خداوند پناه میبرند، آنها آه دردمندان را میشنوند و مصمم به فهماندن، قدم برمیدارند، آنها درد مردم را از جنس مردم میبینند و بهجای آمار دادن، دغدغه دردمندان را فریاد میکشند، در این فریاد کشیدنها، پیر میشوند و جوانی خود را بدون هیچ چشمداشتی درراه آبادی، تقدیم مردم عزیزشان میکنند.
شاید کسی نفهمد که برخی از این قلمبهدستها در هنگام فریاد کشیدن سرشان به سنگ خورده، پیش پایشان سنگ انداخته و تپش قلبشان از کار بازایستاده چراکه آنان خود را پیش از مُردن، قربانی میدانند و میگویند از جانب خداوندشان انتخابشده تا دردِ آه کشیدگان را فریاد بزنند.
شاید کسی نداند که وقتی قلم در دست دارند، درد خود را پشت قلم پنهان کرده تا نکند مانع فریاد کشیدن از جانب مردم عزیزشان شوند، شاید کسی نداند که حقوق درخور شأنی نمیگیرند و دلی مینویسند تا آنان که باید بخوانند بخوانند، آنان که باید بفهمند بفهمند و آنان که باید فریاد بشنوند بشنوند تا شاید گرهای از مشکلات مردم را باز کنند.
شاید کسی نداند که دغدغه آنها از جنس مردم است نه از جنس نوشتن آمارهای خیالی تا شاید وجدانی بیدار شود و گرهای را که میتوانند با دستباز کنند به دندان پناه نبرند، شاید کسی نداند که در هنگام نوشتن همراه مردم اشک میریزند و با شنیدن غصههایشان، درد خود را فراموش کرده و به احصا درد مردمانشان میپردازند ازاینرو، هرروز و ساعت را غنیمت شمرده و برای رفع مشکلات پیرامون خود تلاش میکنند.
شاید کسی نداند که این قلمبهدستان از دردسر باهدف رفع مشکلات جامعه بیمی ندارند و سرِخود را که درد نمیکند بهاجبار برای آسایش هرچه بیشتر مردم دستمال میبندند و خود را آماج حملات ناجوانمردانهای قرار میدهند شاید در این آماج تیری به هدف خورده و ثمرش را مردم ببینند و لا غیر.
بله در ایران این قلمبهدستان با نام «خبرنگار» در جامعه شناخته میشوند و دستخوش حوادث، همچون مرغی هم در عزا و هم در عروسی سرشان بریده میشود، همچون پزشکِ آن کال شبانهروز قلمبهدست با چشمانی تیزبین تلاش میکنند تا مبادا مشکلی در پی گذشت زمان نادیده گرفته شود و دود آن را مردم استشمام کنند.
شرفِ قلم را خوب میفهمند و نمیگذراند در روزگاری که همهچیز فروشی شده، روی ثبتکننده تراوش ذهنشان قیمت گذارده شود، چراکه قیمتِ آن جان است و ثمر آن فهماندن تا انسان، انسان باشد و به مرحله حیوانیت تنزل نیابد ازاینرو، خوب میدانند که باید شریف بمانند تا صادقانه نوشته و خواننده شرف آن را با عمق جان خود درک کند.
«حرمت امامزاده به متولی آن است» پس حرمت قلم نیز به صاحب آن بوده و اگر حرمت و شرف خود را نگاه ندارند دیگران نیز شریف نمیپندارند، پس صادقانه مینویسند تا شریف بمانند و شریف بمیرند، چراکه این رسم جوانمردی است.
بگذریم از برخی قلمبهدستان که یادشان میرود قلم، فروشی نیست و برای خوشآمد بعضیها، زیادی خوش مینویسند و فکر میکنند که در این زیادی خوش نوشتن، خوش به حالشان میشود و شاید تیری به هدف خورده و بتوانند صندلیِ جایی را به نام خود ثبت کنند.
بگذریم از آنانی که دم انتخابات زیادی از برخیها خوب مینویسند تا اگر روانه جایی شدند دست آنها نیز در پوست گردو نماند که البته غالباً میماند، بگذریم از آنانی که صادقانه نمینویسند و شریف نمیپندارند
البته این قلمهای گزافهگو اندکاند و با همه زرنگبازیهایشان در طول تاریخ نتوانستند جای قلم پاک را بگیرند چراکه پیروز میدان، قلمی شریف بوده و دلیل آن بهروشنی بیان دغدغه و درد مردم از جنس خود مردم است.
اما غالباً قلمبهدستانِ پاک اندیش ما از مشکلات معیشتی رنج میبرند و باوجودی که قلم مطالبه گری دارند یادشان میرود درد خود را فریاد بزنند، این قلم نیز با آنها همراهی میکند ونمی گوید که خبرنگاران ما از نبود بیمه، نداشتن حقوق ثابت، آینده و امنیت شغلی رنج میبرند و متولیانِ امر این شریف اندیشان نیز «ککشان نمیگزد».
بگذریم که پاداش همه صدق رفتار و گفتارشان در برگزاری یک روز مراسم تجلیل، خلاصه میشود و در سال یک روز تنها به یادشان شعار میسازند و شعار مینویسند، از انصاف نگذریم که بعضیها در هفته خبرنگار، اهدای کتابهای کودکان و تهمانده کالاهای انباری ادارات خود را از خبرنگاران دریغ نمیکنند و با احترام! با این هدایا، تمامقد از زحمات این قشر فرهیخته تجلیل میکنند، بماند که یادشان میرود خبرنگاران پلهای ارتباطی مردم و مسئولان بوده و باید مراقب باشند تا این پل محرک منفصل نشود چراکه پارگی پل ارتباطی، نتایجش را عجیب خوب نشان میدهد.
انتهای پیام/
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار