دلنوشته ای از یک اردوی جهادی؛

اقدامی کوچک با اجری بزرگ

در این چند روز توانستیم با تلاش خالصانه و بسیجی وار در روستایی کم برخوردار به نام "ارجنک"، منزلی هرچند کوچک ولی نو و مناسب برای خانواده ای مستضعف و معلول بسازیم.
کد خبر: ۹۰۱۶۶۷۶
|
۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۰

به گزارش خبرگزاری بسیج استان چهارمحال و بختیاری؛ مسئول فرهنگی و تبلیغات سپاه شهرکرد، خاطره و دلنوشته خود از حضور در گروه جهادی که منزلی برای خانواده ای مستحق و معلول در روستایی کم برخوردار به نام "ارجنک" می ساختند را به رشته تحریر درآورده که در ذیل تقدیم شما عزیزان می شود:

 این روزا جمعی از بچه های گّل بسیجی از یه سفر برگشتن...!

سفری که "لبخند بچه های مهربون روستا دلشونو صیقل داد..."

سفری که "صمیمیت پیرمرد و پیرزن روستا واسشون شد الگو..."

سفری که "محرومیت و مظلومیت روستا اونا رو شرمنده کرد! شرمنده تمام اوقاتی که از کمی امکانات گِله داشتن!"

سفری که "عطر نان خوشمزه روستا برای همیشه برکت سفره ی ساده دلشان شد..."

سفری که "پاکی چشمان کودکان روستا یک لحظه ذهنشان را رها نمی کرد..."

سفری که"بی قرار آغاز خدمت به هم نوعی بودند که هیچ درخواستی نداشت! و فقط از دیدنشان خوشحال است، انگار صد سال است تو را می شناسد... انقدر ساده یک سلام بلند و گرم میدهد و تو را بخاطر تمام لحظاتی که از قبل فکر می کردی ارتباطت را با مردم روستا چگونه آغاز کنی شرمنده می کند..."

سفری که" هر روز که می گذشت هیچ می شدند در این جماعت بی دل..."

سفری که "هر روز با صدای خروس های روستا شروع می شد یک روز با طعم زیبای جهاد و یاری به هم نوعت..."

سفری که"هر روز بیشتر از آنکه یاد بدهند یاد می گرفتند و زندگیشان متبرک به سادگی و صفا و صمیمیت می شد..."

و من یکی از اهالی کوچک گروه جهادی...

دستانم را برای اهالی تکان می دهم و قلبم شادتر از روز آغاز، همراه با قلب زیبای اهالی روستا، برای هم میتپد...

امید دارم یک زندگی روستایی را در شهرم بنا کنم...

در این چند روز توانستیم با تلاش خالصانه و بسیجی وار در روستایی کم برخوردار به نام "ارجنک"، منزلی هرچند کوچک ولی نو و مناسب برای خانواده ای مستضعف و معلول بسازیم.

ان شاءالله این اقدام کوچک در درگاه الهی ذخیره ای بزرگ برای قیامتمان باشد.

ارسال نظرات