به گزارش سرویس بسیج فرهنگیان خبرگزاری بسیج، باقر امیری، کارشناس آموزش و پرورش در یادداشتی در خصوص اقتصاد آموزش و پرورش که در اختیار این خبرگزاری گذاشته است، آورده است: اقتصاد آموزش و پرورش شاخهای از علم اقتصاد است که کاربرد صحیح منابع را در آموزش و پرورش بررسی میکند و به تحقق اهداف نظام آمورشی به اقتصادی ترین وجه یاری میرساند.
نقش اساسی شکلگیری و ازتقای سطح کیفیت نیروی انسانی بر عهده آموزش و پرورش است. این موضوع از حدود 250 سال پیش مورد توجه اقتصاد دانان بوده است؛ بنابراین آموزش بر پیشرفت و توسعه اقتصادی کشور تأثیر دارد .
اقتصاد آموزش و پرورش، رشد سریع و چشمگیری داشت. یکی به دلیل گسترش امر آموزش بین ملتها و واگذاری وظایف اصلی آن به دولتها که موجب شد بُعد مالی و اقتصادی آموزش در برنامه ریزی لحاظ شود و آموزش و پرورش تبدیل به فرایندی گران و با ابعاد گسترده اقتصادی شود.
از طرفی دیگر، اقتصاد دانان به آموزش از زاویه دیگر نیز توجه میکردند و آن تربیت و آموزش نیروی انسانی متخصص است؛ این موضوع مشترک بین برنامه ریزیهای اقتصادی و آموزشی شد.
از سوی دیگر، مباحث آموزش و پرورش از جمله برنامه ریزی آموزشی، آموزش فنی و حرفهای، آموزش بزرگسالان و ... نیز با اقتصاد آموزش و پرورش مرتبط میشوند.
نیاز به برنامه ریزی دقیقتری در هنگام سرمایه گذاری با توجه به منابع محدود فردی و اجتماعی، تعیین نرخ بازده در سطوح مختلف آموزشی و اهمیت آن برای تصمیمگیری فردی و اجتماعی، ... وجود دارد.
به طور کلی میتوان گفت که رشد سریع اقتصاد آموزش و پرورش به علت موجود بودن «مواد خام» آن در دو رشته اصلی یعنی اقتصاد و آموزش است. اقتصاد آموزش و پرورش این مواد خام را در چار چوب جدید و هیأتی متفاوت ارائه میدهد.
واقعیت این است که بودجه اختصاصی به این آموزش و پرورش جوابگوی نیازهای آن نیست. نزدیک به 99 درصد بودجه صرف پرداخت حقوق و مزایای پرسنل میشود؛آن هم پرسنل ناراضی از حقوق دریافتی، و تنها یک درصد برای سایر امور از هزینههای آب و برق گرفته تا کیفیت بخشی به آموزش صرف میشود.
البته این را نیز باید در نظر گرفت که دولت منبع لایزال مالی نیست و با توجه به عواملی مثل نوسانات قیمت نفت و سایر متغیرهای اقتصادی، محدودیتها و معذوریت هایی دارد.
از آنجایی که بازدهی سرمایه گذاری در آموزش و پرورش بلند مدت است و آموزش و پرورش تقریباً با تمام نهادها و مناسبات جامعه، پیوند و ارتباط وسیع و متقابل دارد و بسیاری از آثار و نتایج سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن غیر مستقیم است؛ بنابراین نمیتوان آن را به صورت یک بنگاه صرف اقتصادی دید و با معیارهای از پیش ساخته شده اقتصادی آن را ارزیابی کرد.
پس بهتر این است که مفید بودن و تحلیل کارآیی نطام آموزشی در جامعه با توجه به چشم اندازهای توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر جامعه و با استفاده از روشها و شاخصهای متفاوت مورد بررسی قرار گیرد و نه صرفاً با شاخصهای اقتصادی.
با تشکیل معاونت اقتصاد آموزش و پرورش که محور آن تأمین منابع مالی و بهینه هزینه کردن، مشارکت نهادهای غیردولتی در تامین منابع مالی آموزش و پرورش و دیگر مباحث مالی است، میتوانیم آموزش و پرورش را از این وضعیتی که هر سال گرفتار مسایل مالی است، نجات داد؛ زیرا تاکنون بیشترین نگاه در آموزش و پرورش به بودجه دولتی بوده است و نوع مدیریت آموزش و پرورش بودجهای است نه سرمایهای.
این نگرش باید تغییر کند، این به آن معنا نیست که آموزش و پرورش از حمایت دولت برخوردار نباشد؛ بلکه به این معناست که مانند اکثر نقاط دنیا باید از همه ظرفیتهای دستگاهها و نهادهای کشور برای بهبود روند آموزش و پرورش استفاده کنیم.
آموزش و پرورش، تنها متولی آموزش نیست و نقش سیاستگذاری دارد، نهاد تأثیر گذار آموزش و پرورش حتی در اجرا نیز نقش چندانی ندارد و بیشتر، نهادهای مردمی و عمومی هستند که باید در اجرا نیز کمک کنند، اگر این حرکت یعنی تغییر نگرش در جامعه صورت گیرد، مساله مالی این نهاد نیز حل می شود که البته کار دشواری نیست؛ زیرا بسیاری از کشورها از این روند به نتایج خوبی دست یافتهاند .
برای رسیدن به اهداف اقتصاد آموزش و پرورش باید مفهوم آن بهتر تبیین شود؛ هدف اصلی اقتصاد آموزش و پرورش پاسخ گویی به «چرایی» توجه به ابعاد اقتصادی در نظام تصمیم گیری آموزش و پرورش و بر اساس آن «چگونگی» بهره گیری صحیح از منابع برای بدست آوردن بهترین نتیجه است.
به کلام ساده تر«هدف اقتصاد آموزش و پرورش کمک به کار آمدی اقتصاد نظام آموزش و پرورش و ارائه راهکارهایی برای ارتقاء سطح آن است».
این هدف را به عنوان یک هدف کلی میتوانیم در نظر بگیریم و آن را به صورت اهداف ریزتری شامل موراد ذیل ذکر کنیم:«تعیین سطح هر کدام از منابع مالی آموزش(دولت، مردم، خود آموزش و پرورش)»،«تعیین اقتصادی ترین برنامه، ساختار و روش آموزشی و پرورشی»،«تنظیم برنامه تربیتی و تعدیل نیروی انسانی بر اساس نیاز بازار کار»،«تعیین موفقیت نظام آموزشی در رسیدن به هدف رفاه و آرامش انسانها»، «اولویت بندی مقاطع تحصیلی مختلف و رشتههای مختلف در تقسیم هزینهها» است.
در بررسیهای اقتصاد آموزش و پرورش باید توجه داشت که هم نهاده(input)و هم بازده(output) نظام آموزش و پرورش به عنوان یک نظام تولیدی انسان است.
آنچه که در اقتصاد آموزش و پرورش اهمیت خاصی پیدا میکند فایده و بازده است؛ بنابراین بازده کارکرد تولیدی تعلیم و تربیت را تحت تأثیر میگیرد.
بازده نظام آموزشی دو چیز است: نیروی انسانی متخصص و دانش (تحقیق) که آن هم در رابطه مستقیم با انسان است؛ یعنی در فرایند آموزش انسان هم فاعل است و هم مفعول، اما کیفیت بازده آموزش و پرورش نباید فقط در نیروی متخصص دید؛ نیرویی که نیاز جامعه را و به طبع آن اقتصاد آن برطرف خواهد کرد؛ بلکه ارزشهای انسانی که یک فرد تحصیل کرده میتواند در جریان آموزش کسب کند و در ازای خدمات خود به جامعه بکار گیرد تا نتیجه بهتری بگیرد، نیز خیلی مهم است.
نظام آموزشی نباید صرفا به عنوان یک فرایند تولیدی نگاه کرد و اجازه داد که اقتصاد تعلیم و تربیت را هدایت کند؛ بلکه تعلیم و تربیت و لحاظ ارزشهای انسانی باید بر اقتصاد تأثیر بگذارند و آن را به نحوی موثر و ارزنده هدایت کنند.
پیشنهادها:
اصلاح رویههای انتخاب، گزینش، جذب، آموزش و بازآموزی (متناظر با مراحل جذب، بکارگیری و نگهداشت منابع انسانی)، مدیران آموزشی بیش از سایر اجزاء سیستم مدیریت منابع انسانی نظام آموزشی احساس می شود.
با توجه به ماهیت کار آموزش و پرورش که ساختن انسان برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه است، نباید خود را درگیر ساخت و ساز و نگهداری مدارس کند.
در تمام دنیا این وظیفه بر عهده شهرداریها و یا دستگاههایی است که وظیفه ساخت و ساز را بر عهده دارند، نظام تعلیم و تربیت فقط باید به امر آموزش، کیفیت بخشی، کارآمدی، تاثیرگذاری و پویا آموزش و پرورش آن توجه کند.
واگذاری سرویس مدارس به شهرداریها، اختصاص درصدی از فروش نفت، صادرات، واردات و مالیات به آموزش و پرورش،تعیین سهم مشارکت مردمی در آموزش و پرورش، اصلاح روش برنامه ریزی و بودجه ریزی در آموزش و پرورش، تعریف سیستم مناسب برای رفاه و معیشت فرهنگیان، ابتناء فرآیند طراحی، تدوین و اجرای اسناد تحولی زیر نظامها؛ شامل «برنامه درسی، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی، راهبری و مدیریت، تأمین و تخصیص منابع مالی، تأمین فضا، تجهیزات و فناوری -پژوهش و ارزشیابی و برنامههای کوتاه مدت و میان مدت بر مبانی نظری و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و مفاد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، تقویت و نهادینه سازی مشارکت اثربخش و مسئولیت پذیرى مردم، خانواده و نهادهاى اقتصادى، مدیریت شهرى و روستایی و بنیادهاى عام المنفعه در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی کشور، گسترش و تعمیق فرهنگ پژوهش و ارزشیابی، خلاقیت و نوآوری، نظریه پردازی و مستند سازی تجربیات علمى، آموزشی و تربیتی بومی در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی، تعامل اثربخش و فعال نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی با سایر نهادها و دستگاه های مرتبط به ویژه نهاد خانواده و رسانه با تأکید بر کاهش مرزهای تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی، استقرار نظام مدیریت اثربخش، کارآمد، مسئولیتپذیر و پاسخگو و بستر سازی برای استقرار نظام کارآمد منابع و مصارف در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی توسعه ظرفیتها و توانمندیهاى آموزشى و پرورشی براى حضور فعال و سازنده در صحنههاى بینالمللى و منطقهاى در راستاى تحقق اهداف و مأموریت هاى مندرج در قانون اساسى و سند چشم انداز و سیاستهاى کلى مقام معظم رهبرى و برنامه هاى پنج ساله توسعه کشوراز جمله آنهاست.
آموزش و پرورش در چارچوب نظام معیار اسلامی از طریق کار و تلاش و روحیه انقلابی و جهادی، کارآفرینی، قناعت و انضباط مالی، مصرف بهینه و دوری از اسراف و تبذیر و با رعایت وجدان، عدالت و انصاف در روابط با دیگران در فعالیتهای اقتصادی در مقیاس خانوادگی، ملی و جهانی مشارکت کند.
تدوین برنامه جامع مشارکت خانواده و نهادهای تربیتی و آموزشی برای تقویت فرهنگ تربیتی خانواده ها و تحقق شایستگی های پایه دانشآموزان، افزایش میزان مشارکت خانوادهها در فعالیتهای آموزشى و تربیتى مدرسه، برگزارى دورههاى آموزشى اثربخش، ارائه خدمات مشاورهاى به خانوادههاى آسیب پذیر و اولویت بخشی به تأمین و تخصیص منابع، تربیت نیروی انسانی کارآمد، تدوین برنامه برای رشد، توانمندسازی و مهارت آموزی، ادامه تحصیل و حمایت مادی و معنوی دانشآموزان مناطق محروم و مرزی، اجرای طرح رتبه بندی معلمان با توجه به شرایط و موقعیت معلمان شاغل درمناطق محروم خواسته اصلی فرهنگیان است و این که یک ارتباط معقول، متناسب و توازن منطقی میان دریافتی آنها و سایر کارمندان دولت ایجاد شود و وجود فاصله غیرمنطقی میان آنها و کارمندان دولت، فرهنگیان را دچار مشکلات معیشتی کرده است و این انتظار را دارند که این مسئله مورد توجه و پیگیری جدی مسئولان نظام و آموزش و پرورش قرار گیرد.
نتیجه گیری اینکه؛ رسیدن به مقام اول علمی در سطح منطقه، یکی از اهداف چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در سال 1400 است.
آموزش و پرورش در نیل به این هدف، نقش و تأثیر فراوانی دارد؛ آموزش و پرورش کنونی ما برای کمک به دستیابی به مقام اول علمی در سطح منطقه، نیازمند توسعه و تغییر و تحولی عمیق و اصولی است.
خلاقیت و نوآوری، محصول آموزش و پرورش پویا، متحول و انعطافپذیر است؛ لذا باید نظام آموزش و پرورش و ساختار، فرآیند، استراتژی، فناوری، منابع انسانی و... آن در جهت ایجاد و توسعه خلاقیت و نوآوری سازماندهی و برنامهریزی شود.
آموزش و پرورش از دیدگاه رهبر معظم انقلاب که در فرمایشات ایشان در دیدار با فرهنگیان فرمودند« آموزش و پرورش، گهواره جامعه است و سرمایههای انسانی در این گهواره رشد میکنند، پرورش انسانهای شریف٬ تولید نیروهای ماهر٬ خلاق است، هر چقدر در آموزش و پرورش سرمایه گذاری شود، هزینه نیست، بلکه سرمایه گذاری برای آینده است.
بنابراین رشد و توسعه یک کشور به پرورش انسان های آگاه و برخوردار از حس صداقت، نظم پذیری، دارای عزت نفس و مسئولیت پذیر و خلاق بستگی دارد که این نیروها محصول آموزش و پرورش پویا، کارآمد و تاثیرگذار است.
پایه و اساس توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشوری را نیروی انسانی ماهر و متخصصی را تشکیل می دهد که شالوده فکری و ذهنی آنها در آموزش و پرورش شکل گرفته است و در واقع نیروی متخصص که محصول آموزش و پرورش پویا هستند، توانمندی جامعه را در حل مسائل اقتصادی و اجتماعی بالا برده و آهنگ و قابلیت توسعه جامعه را تقویت میکنند.
در جهان امروز داشتن استقلال ملی، بهره مندی از توسعه و پیشرفت اقتصادی و برخورداری از رفاه اجتماعی، تنها با کمک گرفتن از پیشرفت های علمی و آموزشی میسر است؛ از این رو کشورهای توسعه یافته، با سرمایه گذاریهای کلان منابع انسانی و مالی خوبی را در خدمت آموزش و پرورش و پژوهشهای مربوط به آن قرار داده اند؛ چون معتقدند این نهاد زیر بنا و شالوده اصلی و عمده شخصیت و دیدگاههای انسانهای توسعه یافته و متمدن را در تمامی وجوه آموزشی و پرورشی را شکل میدهد.
انتهای پیام/