علی اشرف خانلری
سردار حاج علی فضلی در مراسم افتتاح یادمان شهدای فکه:
خبرگزاری بسیج: فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در دوران دفاع مقدس در مراسم افتتاح یادمان شهدای این لشکر در فکه بر انتشار ناگفته های شهدا از زبان سرداران و یادگاران دوران دفاع مقدس تاکید کرد.
کد خبر: ۸۵۱۵۷۷۸
|
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۲

به گزارش خبرنگار استان تهران خبرگزاری بسیج؛ سردار حاج علی فضلی با بیان اینکه اگر فرصت شود گوشه ای از زندگی یکی از شهدا را بیان کنم ساعت ها زمان لازم است و عظمت شهدا در کلمات و واژه ها نمی گنجد گفت: فقط روایت عملیات بزرگ سیدالشهدا(ع) در فکه ده ها هزار ساعت زمان نیاز دارد تا حق مطلب ادا شود.

وی افزود: شهید حسین اسکندرلو و محمد حسنیان فرمانده گردان های حضرت علی اصغر(ع) و المهدی نه تنها در قامت یک فرمانده، بلکه در ردای یک تک تیرانداز هم از شایستگی های بی انتهایی برخوردار بودند.

فضلی افزود: در ادامه عملیات والفجر 8 همرزمان عزیزم در فاو مستقر بودند؛ لشکر 10 سیدالشهدا(ع) که ادامه و استمرار عملیات فاو را بر عهده داشت آماده می شد عملیات دیگری در فاو انجام دهد، ساعت 10 صبح نهم اردیبهشت 65 خبر رسید که دشمن عملیات های جدیدی را آغاز کرده و در جزیره جنوبی پد خیبر به تصرف دشمن در آمده است. به ما ماموریت داده شد ادامه عملیات فاو به وقت دیگری موکول شود و به فکه اعزام شدیم.

روز دهم دشمن جبهه دومی را به نام دفاع متحرک باز کرد و به منطقه فکه محلی که یادمان شهدای لشکر 10 احداث شده آمده بود و 28 تا 30 کیلومتردو طرف جاده آسفالته را تصرف کرده بود به گردان ها فراخوان دادیم در جاده استقرار پیدا کرده و از پیشروی احتمالی دشمن جلوگیری کنند. همان شب شهید کیان پور و نیروهای تحت امر او اقدام به    شناسایی منطقه کردند و مطلع شدیم لشکر یک مکانیزه عراق در منطقه استقرار پیدا کرده و قصد ادامه عملیات و پیشروی به سمت سایت 5 و جبهه عملیات فتح المبین تا سه راهی قهوه خانه را دارد. در طول جنگ سابقه نداشت که ما در وسعت جغرافیایی 30 کیلومتری بدون شناسایی جامع عملیات کنیم اما اگر لشکر مکانیزه عراق پیشروی می کرد تلفات سنگین تری در عقبه متحمل می شدیم. با فرماندهان مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر در این محل به آنها حمله نکنیم آنها ما را منهدم می کنند.

به دلیل دو جبهه ای که لشکر سیدالشهدا در آنها مستقر بود زاغه های مهمات و ذخیره ای در این منطقه نداشتیم و مهمات بار همراه و بار مبنای ما هم پاسخگوی عملیات نبود؛ از فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین که در منطقه مستقر بودند کمک خواستیم او هم اعلام کرد مهمات آنها در حدی نیست که به ما واگذار کنند. عملیات به دلیل نداشتن مهمات یک شب   عقب افتاد و ما فرصت بیشتری برای شناسایی پیدا کردیم. در جنگ ها به جرات می توان گفت چنین صحنه هایی سراغ نداریم که با اطلاعات محدود و مهمات اندک یک واحد نظامی به استعداد لشکر ما در مقابل دو لشکر تا دندان مسلح بجنگد.

 فرماندهان هم قسم شدیم که اگر مهمات برای شب دوم نرسید با همان بضاعت حمله کنیم.شب عملیات همه دستها را روی قرآن گذاشتیم، دیواری از دست های مجاهدین در راه خدا درست شد همه هم پیمان و هم قسم شدیم که تا آخرین قطره خون در مقابل دشمن بایستیم.

 ظهر روز 12 اردیبهشت خطوط و محور ها و تکالیف فرماندهان مشخص و تعیین شد. ساعت 11 شب عملیات باید آغاز می شد. عقربه های ساعت روی ساعت 10 شب بود، همه گردان ها پای کار بودند. شهید علی اصغر ابراهیمی از من خواست که در عملیات شرکت کند اما من مخالفت کردم و گفتم شما مسئول نیروی انسانی هستید و در اینجا به شما نیاز دارم. او کمی عقب تر ایستاد بعد از چند دقیقه از دور دستش را بالا برد فکر کردم کار دارد گفتم بگو گفت اگر اجازه بدهید من هم در عملیات شرکت کنم باز هم به او گفتم کسی را ندارم جای تو بگذارم بار  سوم گفت تو را به حضرت فاطمه زهرا (س) قسم می دهم اجازه بده من هم بروم قول می دهم اگر شهید شدم روز قیامت شفاعتت کنم. من تسلیم شدم و گفتم برو نمی دانم وقتی دستانش را بالا گرفت با خدای خود چه زمزمه می کرد ناگهان آسمان منطقه تاریک و سیاه شد و ابرهای غلیظی تمام منطقه را فرا گرفت لحظاتی بعد به یکباره آسمان ترکید و باران شدیدی شروع به باریدن کرد.

در سایه خلوص نیت رزمندگان امدادها غیبی به فریاد ما می رسید؛ کمبود مهمات و کمبود آب در آن شرایط کمک بزرگی به ما بود و باران سبب شد کثرت دشمن تاثیری در عملیات نداشته باشد. نیروها را سواره تا نزدیکی دشمن حرکت دادیم در شبکه بیسم خبر رسید نیروهای ما نزدیک نفر بر ها و تانک های دشمن مستقر شده اند و برد آرپی جی ها را روی تانک ها تنظیم کرده اند و منتظر فرمان عملیات هستند آن شب ما حتی یک تانک و نفر بر در تیپ سیدالشهدا نداشتیم ازسرهنگ جمشیدی فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین که در این منطقه مستقر بودند کمک خواستیم او اعلام کرد ما هم مهمات چندانی نداریم و مقدار محدودی در حد نیاز موقت نیروهای خودمان در اختیار داریم اما فرمانده ای شجاع بود و اعلام کرد من هم با شما می آیم و با یک دستگاه نفربر همراه ما شد.

عملیات سیدالشهدا(ع) یک عملیات ویژه و منحصر به فرد بود،  قرار گاه تاکتیکی ما همین نفربر لشکر 16 زرهی قزوین شد و فرماندهان علیات در این نفربر مستقر شدند. در این لحظه شنود ما خبر ویژه ای مخابره کرد و آن این بود که دشمن نیروهای خود را تقویت کرده و لشکر 10 دشمن هم در منطقه استقرار پیدا کرده و امشب بنا دارد عملیات انجام دهد منطقه پر از زره پوش بود. لشکر یک مکانیزه  و لشکر 10 ریاست جمهوری عراق در مقابل یک تیپ پیاده بدون تجهیزات کامل صف آرایی کرده بود.

ما در قرارگاه کوچک سیار مشورت کردیم که چه کنیم. همه اعلام کردند عملیات نکنیم در قرارگاه تاکتیکی سیار یک رای موافق هم نداشتم با فرماندهان گردانها تماس گرفتم آنها همه اعلام آمادگی کردند و گفتند ما در چند قدمی دشمن آماده شلیک هستیم شهید داود حیدری، شهید غلامی، شهید اسکندری، شهید تقی زاده  و شهید حسنیان همه برای حمله اعلام آمادگی کردند. بعد از شنیدن این خبر همه اعضای قرار گاه تاکتیکی هم موافقت خود را برای انجام عملیات اعلام کردند برابر زمانبندی ساعت 11 قرار بود عملیات کنیم طبق اسناد آمده است که دشمن هم برای ساعت یک بامداد آماده عملیات بود. ما دو ساعت قبل از آنها عملیات را آغاز کردیم درگیری شدیدی آغاز شد. جنگ مردانه،سخت و نابرابر نفر در برابر تانک ها در گرفت. تنها چیزی که ما داشتیم اعتقاد و اعتماد به خدا بود. همه فرماندهان گردان ها یکی پس از دیگری فتوحات خود را گزارش کردند. کلاهک تانک ها به حرمت موشک آرپی جی به هوا بلند می شد و از کار می افتاد. هر کدام از گردان ها به اندازه سهم خود تلفات سنگینی به دشمن وارد کردند بعد از عملیات گزارش آمد که 280 تانک، نفربر و ادوات سنگین دشمن منهدم شده است. در این عملیات 4 هزار کشته، اسیر و زخمی به دشمن تحمیل کردیم. یکی از فرماندهان اسیر عراقی به ما گفت وقتی 10 نفربر من منهدم شد خودم را تسلیم کردم.

در مقابل این فتوحات متاسفانه خبر مجروحیت و شهادت اعضای گردان یکی یکی می رسید     اسکندر لو حسنیان و... به شهادت رسیده بودند.

 با اینکه تعدادی از نیروهای خوب ما در این عملیات شهید شدند اما اگر عراق حمله می کرد تلفات سنگینی به ما وارد می شد. ما در این عملیات 100 شهید و 200 مجروح دادیم و تعداد اندکی اسیر شدند. این ایستادگی رزمندگان تیپ 10 سیدالشهدا در عملیات حضرت سیدالشهدا(ع) منطقه فکه را تثبیت کرد و دشمن درس عبرتی گرفت که تا پایان جنگ هیچگاه فراموش نکرد و هرگز به خود جرات و اجاره نداد از جبهه فکه عملیات دیگری انجام دهد.

 

 

 

 

 

ارسال نظرات