به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج- زن و خانواده یکی از مهمترین موضوعاتی است که بیانگر اختلاف عمیق میان فرهنگ و جهانبینی اسلامی و غربی است. نگاه اسلام به زن نگاه مکتبی الهی و با عنایت بر ویژگیهای خلقت زن و تفاوتهای این خلقت با خلقت مردانه است، به همین خاطر علاوه بر آنکه اسلام به زن نگاهی انسانی دارد، در برخی مسائل از جمله عروج و طی مراتب روحانی برای زن جایگاه بالاتری را در نظر میگیرد. در نگاه اسلامی کمال یک زن در مادری است. اسلام زن را جنس دوم نمیداند و در جایگاه انسانی مرتبهای برابر با مرد برایش در نظر گرفته است، اما در نگاه معنوی جایگاه زن را آنچنان بالا و والا میداند که به تعبیر رسول گرامی اسلام (ص) بهشت را زیر قدمگاه مادران میتوان جستوجو کرد و به آن رسید. همین مسائل هم موجب شده است طبق تأکید رهبر معظم انقلاب «زن» به نقطه قوت اسلام تبدیل شود. تفاوت نگاه و رویکرد اسلام و غرب به موضوع زن و چرایی فرار غرب از مباحثه منطقی در این حوزه موضوعاتی است که برای پیگیری آن با مریم اشرفیگودرزی، پژوهشگر حوزه زن و خانواده و مدرس حوزوی به گفتگو نشستهایم.
تفاوتهای دو رویکرد غربی و اسلامی به زن چیست و چرا غرب از مباحثه در این خصوص فرار میکند؟
دنیای غرب از زمانی که تصمیم گرفت وارد دوره صنعتی و عصر تکنولوژی شود، ملزوماتی را در نظر گرفت. به دست آوردن سود بیشتر تنها موضوع مهم برای سرمایهداران غربی بود، به همین جهت تمام مؤلفههای دیگر تحت تأثیر این هدف قرار گرفت و نگاهی که در غرب نسبت به زن تحقق پیدا کرد، نگاهی ابزاری بود. برای سرعت در پیشرفت و قدم گذاشتن در دنیای مدرن غرب تصمیم گرفت زنان را به طور ویژه وارد این عرصه کند. در این مسیر باید مصرفگرایی به اوج میرسید تا بازار مصرفی برای تولیدات آنها هم در عرصه تولید و استفاده از زنان به عنوان نیروی کار ارزانقیمت و هم در عرصه تبلیغ و مصرف فراهم شود. بر این اساس لازم بود زن را با دستمزد کم و به عنوان نیروی کار ارزانقیمت به بازار کار بکشانند و هم با استفاده از جاذبههای جنسی زنان آنان را در عرصه تبلیغ کالاها به کار بگیرند و هم در عرصه مصرف با تقویت حس مصرفگرایی و ایجاد نیازهای کاذب بتوانند کالاهای تولیدشده را بفروشند و عرصه رقابت را تشدید کنند. در همه این مؤلفهها هم انگارههای اخلاقی و مؤلفههای معنوی تأثیری نداشت و باید حتماً کنار زده میشد چراکه روی این مطامع تأثیر بازدارنده داشت. اینگونه بود که در مکتب غربی، زن کاملاً به عنوان یک ابزار وارد عرصه شد.
در برابر آنچه از نگاه غربی به موضوع زن داشتید، نگاه اسلام به زن چگونه است؟
در نگاه اسلامی زن به عنوان یک انسان است و در شریعت اسلامی به هیچ وجه تفوق نگاههای سرمایهداری، سودانگارانه و توسعه اقتصادی لجام گسیخته نداریم، به همین خاطر هم به هیچ وجه مؤلفههای اخلاقی و شرعی نمیتواند تحتالشعاع سوداندوزی بیشتر قرار گیرد. نگاه اسلام به زن نگاهی کاملاً انسانی و با همان ویژگیهایی است که برای بانوان در نظر گرفته شده است. در اسلام لطافت زن مورد توجه است و به هیچ وجه بارهای سنگین و مسئولیتهای شاق بر دوش زن گذاشته نمیشود. همچنانکه حضرت علی (ع) میفرمایند «اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة» زن مانند گلی لطیف و کارگزار نیست. این حدیث نگاه اسلام را به زن نشان میدهد که بانوان باید در یک بستر امن به تربیت نسل و پرورش آن بپردازند و در عین حال خودشان را هم چه به لحاظ علمی و چه معنوی تقویت کنند چراکه در عرصه تربیت و پرورش انسان اگر نگاه متعالی به خلقت و علم به زندگی را نداشته باشد، نمیتواند تربیت درستی را نسبت به انسانها شکل دهد. نگاه اسلام به زن نگاهی کاملاً انسانی است و با آن هدفی است که خداوند متعال برای انسان در نظر گرفته که همان رسیدن به کمال و تعالی است و باید بانوان هم در مسیر خودشان حرکت کنند تا به این هدف دست یابند.
مصادیق فرار غرب از مباحثه در این حوزه را چه میدانید؟ آیا هوچیگری غرب و طرح مسائلی همچون موضوعات حقوق بشری و امثال آنها از مصادیق این فرار به شمار میآید؟
غرب برای پوشاندن ضعفهای خودش معمولاً از قاعده فرار رو به جلو استفاده و سعی میکند با متهم کردن دیگران و ایجاد شبهه و تردید در برابر هر روشی که خلاف رویههای خودش است، خلاف قاعدههایی را که در مرام و مسلک خودش وجود دارد، بپوشاند و مانع دیدهشدن آنها شود و با ایجاد خطای شناختی تلاش کند حقیقت را وارونه جلوه دهد و واقعیتها را انکار کند. غرب امروز تلاش میکند، وضعیت لجامگسیخته اخلاقی را که در درون جوامع غربی شکل گرفته است، توجیه کند، بنابراین ارزشهای اخلاقی را که در جوامع دیگر به خصوص جوامع مسلمان و مخصوصاً ایران اسلامی وجود دارد و مقید به رعایت حدود شرعی و موازین اسلامی است، هدف میگیرد. اصول شرعی و موازین اسلامی، آموزهها و انگارههای آنها را تقبیح میکند تا از این مسیر رفتاری را که خودش در پیش گرفته است، توجیه کند. فتنههایی را در جوامع اسلامی شکل میدهد و با این فتنهها روی اندیشه بانوان متمرکز میشود و سعی میکند آن چیزی را که مطابق آیین شریعت و تعالی تعالیم وحیانی به صلاح بانوان دانسته شده است، انکار کند و وارونه جلوه دهد. در نتیجه ضعفها و عیوب خود را میپوشاند و در عین حال آموزههای منحرف خودش را به جامعه القا و با تلقین آنها به ذهن جامعه بانوان و همینطور آقایان، ذهن آنها را از واقعیتها منحرف میکند. در واقع دنیای غرب تمام دسیسههایی که برای پوشاندن حق و کتمان واقعیت در نظر میگیرد، در راستای فرار از واقعیت است.
چرا خداوند در عروج معنوی در برخی موارد زن را به مرد برتری داده است؟
در بحث عروج معنوی، لطافتهای روحی نقش ویژهای دارند و از آنجا که خداوند زن را لطیف خلق کرده و واردشدن در فضای معنوی نیاز به جلا و صیقل دادن روح انسان دارد، هر قدر انسان به جلوههای جمالیه نزدیکتر باشد و لطافت و مهربانی در وجودش بیشتر قابلیت ظهور بیرونی داشته باشد، در فضای معنوی و عرفانی هم بهتر میتواند سیر کند.
گرچه عقلانیت پایه هر عروجی است، اما به لحاظ عقلی تفاوتی میان زن و مرد نیست، اما زنان دربهکارگیری عقل میتوانند عقل را در مسیر لطیف خودش هدایت کنند و برای زندگی و رشد خود، برنامههای تبشیری داشته باشند. جلوه جمالیه در خانمها در لایه بیرونی شخصیتشان قرار دارد و لطافتهای روحی و رقیقبودن قلب در بانوان وجود دارد. خداوند به زنان قدرت باروری و زایش عنایت کرده که اینها یکی از صفات خداوند است. خداوند رب و پرورشدهنده است و این پرورشدهندگی از همان لحظهای که زن پرورش فرزندی را در وجود خودش آغاز میکند، تجلی صفت ربانیت الهی به طور خاص در وجود زن و مادر است. این یکی از جلوههایی است که میتواند پیمودن مسیر معنویت را برای بانوان تسهیل کند.
به تعبیر محیالدین عربی، اگر خواستید خدا را در مظهر و مجلای او ببینید، تجلی خدا را در زن بنگرید. زن مظهر فعالیت است، حتی در داستانهای عاشقانه بزرگان عرفان و ادب و داستانهایی که در این زمینه وجود دارد یا شعرهایی که سروده شده، زن محرک عشق است و این نمایهای از عشق حقیقی است که بین خالق و مخلوق وجود دارد. تجلی خداوند است که باعث میشود عبد عاشق معبودش شود. همه اینها عواملی است که میتوانند موجب شوند در یک مسیر سلوکی، بانوان ابزار تسهیلگرانهتری را در اختیار داشته باشند برای اینکه بتوانند این مسیر را قشنگتر طی کنند.
دلیل حساسیت نگاه اسلام و رهبری به مسئله توجه به خانواده، مادری و ایفای سایر نقشها در حاشیه و در کنار این وظایف اصلی چیست؟
بنیان خانواده یکی از مهمترین مسائلی است که در اسلام در نظر گرفته شده و برای استحکام آن برنامههای خاصی تعریف شده است. خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی، خاستگاه خوبیها و بدیهایی است که در انسانها شکل گرفته و افراد آن را به عرصه اجتماع میبرند. انسان در خانواده چشم میگشاید و حین بزرگشدن تربیتی را از جانب خانواده دریافت میکند. همینطور احترام به قوانین و تطبیق خود با آن با قوانین را در همان جامعه کوچک خانواده یاد میگیرد و اینکه چگونه نقشآفرینی داشته باشد. هم جنبههای فردی، هم جنبههای اجتماعی شخصیت انسان در خانواده رشد پیدا میکند. مادر به عنوان کسی است که جایگاه پرورشدهنده و تربیتکننده و بیشترین انس را با فرزند دارد. این به این معناست که انسان تأثیری را که از مادر میگیرد در جای دیگری نمیتواند به دست بیاورد. زن به عنوان پرورشدهنده و تربیتکننده خانواده و انسجامدهنده خانواده جایگزین ندارد. ما میتوانیم نقشهای اقتصادی، سیاسی و نقشهای متعددی را برای خانمها تعریف کنیم. نقشهایی که بین خانمها و آقایان مشترک است، اما نقش منحصربهفرد مادری و تربیت و آرامشبخشی، بدیل و جایگزین ندارد. با حذف چنین نقشی تمام شالوده وجود انسان به هم میریزد و انسان برای برقراری آرامش و تعادل انسانی خودش و رسیدن به کمال دچار چالش میشود، بنابراین نقش مادری زن جایگزینناپذیر است. نمیتوانیم مراحل رشد انسان را بدون این نقش فعال تصور کنیم، بنابراین ما باید نقشی را که جایگزین و بدیل ندارد، محور بدانیم و سایر نقشها را در کنار این نقش بیبدیل و بنیانی ماهیت و ضریب اهمیت بدهیم.
به عنوان آخرین سؤال، برابری جنسیتی و عدالت دوجنسیتی دو مفهومی است که در حوزه زن در نگاه اسلامی و نگاه غربی مطرح میشود. اسلام و رهبرمعظم انقلاب اسلامی بر مسئله عدالت جنسیتی تأکید دارند، اما ما برابری جنسیتی را نمیپذیریم و آن را مطابق اصول خلقت نمیدانیم. تفاوت این دو مفهوم چیست؟
مسئله عدالت یا برابری جنسیتی که حضرت امام خامنهای در صحبتهایشان به آن اشاره فرمودند، یکی از موضوعات مبنایی و تفاوتهای میان اسلام و غرب در نگاه به زنان است. غربیها در آنچه در چشمانداز سند۲۰۳۰ برای مردم دنیا در نظر گرفته بودند، برابری جنسیتی را مطرح میکنند. در حالی که طرح برابری جنسیتی بزرگترین ظلم به زنان است!
چرا؟
با عنایت به تفاوتهایی که در خلقت زن و مرد وجود دارد و در عرصه وظایف و ویژگیها تفاوتهایی با یکدیگر دارند که اگر ما بخواهیم برای در نظر گرفتن قوانین اجتماعی این تفاوتها را لحاظ نکنیم، ظلم بزرگی به زنان وارد و مواردی به آنها تحمیل میشود که برخلاف خلقت آنهاست. ما باید تمام قوانین و قواعدی که در جامعهمان تنظیم و اجرا میکنیم، باید بر اساس عدالت جنسیتی باشد. همچنین در تطبیقدادن خودمان با مسائل بینالمللی باید دقت داشته باشیم شاخصهای جهانی و جدولها و نمودارهایی که شاخصهای جنسیتی را به تصویر میکشد و آمارهایی که ارائه میشود، مبنایشان برابری جنسیتی است، بنابراین ما نباید تلاش کنیم در این ساختار جایگاه خودمان را پیدا کنیم، زیرا جایگاهی که در این خروجیها برای ما تعریف میکنند، جایگاه باطلی است. مبنای ما با یکدیگر فرق میکند، مبنای ما عدالت جنسیتی است و مبنای آنها برابری جنسیتی. وقتی اشتراک مبنایی نداریم، نمودارهای رشد و پیشرفتها هم نمیتواند واقعی باشد و مطابق چیزی باشد که ارزشهای ما را لحاظ کند. ما به هیچ وجه نباید خودمان را در این رتبهبندیها بسنجیم چراکه اشتراک مبنایی و المانهای مشترک نداریم.
جوان آنلاین