زمان اعجاز می خواهد ، به پاخیز
سفر سرباز می خواهد ، به پاخیز
دوباره اربعین از ره رسیده
زمین پرواز می خواهد ، به پاخیز
هر چند بشر غرق سراب است هنوز
محروم ز روی آفتاب است هنوز
هنگامه ی اربعین که می گردد باز
انگار زمین در تب و تاب است هنوز
ما دلشده ی عترت طاها هستیم
با قافله ی زینب کبری (س) هستیم
بعد از گذر چهارده قرن هنوز
ما زائر اربعین مولا (ع) هستیم
تاریخ شهادت بهاری زینب
میراث غرور ذوالفقاری زینب
غم سوره ی اربعین ثارالله است
در چشمه ی چشمان تو جاری زینب
مؤمن که علامت زیارت دارد
بر سوز دل حسین اشارت دارد
این شعله ی اربعین ، تب عاشوراست
داغی ست که تا ابد حرارت دارد
بنگر که زمین رخت سیه می پوشد
یک کرببلا جام عطش می نوشد
این غیرت قاسم و علی اکبرهاست
کز چشمه ی شور اربعین می جوشد
موجی که به اربعین برآمد جاوید
طوفان قدم ها که خروشان گردید
بر گرده ی داعش است و تکفیری ها
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
تمام چهره ی پرچم دوباره پُرچین شد
دوباره چشم سماوات رو به پایین شد
زمین به رنگ قدم های زائران حسین ع
نه اربعین ، که همیشه رخش گل آذین شد
دوباره شهد زیارت به کام مردم شد
زمین برای زیارت پر از تلاطم شد
طنین جذبه ی امواج اربعین برخاست
زمین به زیر قدم های زائران گم شد