تامل «بسیج» بر رفتار انقلابی حسن عباسی و حواشی اخیر
درس استاد استراتژیک به شاگردان:برای حفظ انقلاب از خودهزینهکنید
استاد عباسی برای حفظ حرمت نظام، آبروی خود را در میان گذاشته و برای بستن دهن مخالفان جمهوری اسلامی، حتی از حق قانونی خود که گذاشتن وثیقه هم بود میگذرد.
سرویس سیاسی خبرگزاری بسیج - به نظر نمی رسد ماجرا صرفا به خاطر انتشار یک فیلم تقطیع شده ایجاد شده باشد. آن فیلم، از آن جهت که تقطیع شده بود پس هدف دار بود. در نتیجه، مسائل دیگری هم پشت سر خود داشت. مسائلی که برای اولین بار نیست حسن عباسی را مورد هجوم خود قرار داده است و اگر ان شاءالله این استاد معزز بر سبیل فعلی استوار بماند، بعید است آخرین باری بوده که ایشان دچار چنین حایشهای شده باشد.
اما آن فیلم و حرف و حدیثهای پس از آن و نامه عباسی به فرمانده محترم ارتش و جوابیه سردار پوردستان به ایشان و از همه مهمتر، آن بازداشت یکی دو روزه استاد عباسی و بیانیه پس از آزادی ایشان، نکات جالب توجهی دارد که لازم است یکبار به بازخوانی آنها بپردازیم.
پیش از ورود به بحث، ذکر این نکته توضیح واضحات است که جایگاه و احترام ارتش جمهوری اسلامی ایران، چیزی نیست که بتوان حتی یک نگاه سربالا به آن را تاب آورد، چه رسد به توهین. و خدای نکرده این اقدام از طرف هر کسی صورت پذیرد – فارغ از جایگاه حقیقی و حقوقی وی – امری مذموم بوده و مستوجب برخورد قانونی متناسب. اما نکات قابل تامل اتفاقات پیش آمده طی مدت اخیر حول محور عباسی حاوی نکات مهمی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود.
اولین نکتهای که در این ماجرا، هر انسان حقیقتجویی را با سوالات جدی روبهرو میکند این است که چرا یک فیلم دستکاری شده از صحبتهای عباسی در مورد ارتش جمهوری اسلامی ایران، تا این اندازه برجسته شده و بسیاری از مقامات کشور را در رابطه آن حساس میکنند، اما توهین مستقیم چند سال پیش زیباکلام به ارتش، نه در زمان خود و نه در هیچ مقطع دیگری، برجسته نمیشود؟! (اینجا)
و از آن مهمتر، سخنرانی معروف دکتر ظریف در دانشگاه تهران و به سخره گرفتن توان دفاعی کشور (اینجا)، توهین به ارتش قلمداد نمیشود و چنان که در برابر صحبتهای تحریف شده عباسی، گریبان چاک داده شد، حتی یک اخم هم از سوی بعضیها به این حرفهای دور از انتظار صورت نمیگیرد. تا جایی که امام خامنه ای به قضیه ورود میکنند و در دفاع از نیروهای مسلح و توان دفاعی کشور میفرمایند: «من اینجا در داخل پرانتز این را هم عرض بکنم که برخى از کسانى که جایگاهى براى حرف زدن دارند و تریبون دارند، در اصل مسئلهى پیشرفت علمى کشور تردید میکنند! ما این را مصلحت نمیدانیم؛ یعنى واقعاً از روى بىاطّلاعى است. یک وقتى یکى از مسئولین کشور دربارهى مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خردهاى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیّاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه 1393/4/11)
تنها نتیجهای که از مقایسه این دو حالت میتوان گرفت این است که یک قرض سیاسی برای آن لاپوشانیها و این سینه چاک دادنها وجود دارد. قرض سیاسیای که در نامه حاج سعید قاسمی به حسن عباسی به صراحت بیان شد: «تو از نسل چریکهای خانه بدوش عدالت و مرغان آمین شهادتی! نسل حاج محمدناظریها، حسن جان! در اثر بی بصیرتی خواص 12 سال به عقب برگشتیم به قول خودشان، هر 9 روز یک بحران، باز هم همان ترفند قدیمی آی دزد! آی دزد! و ادامه داستان.»
نکته دومی که در این ماجرا واجد تامل است، عدم پذیرش وثیقه از سوی عباسی برای بیرون آمدن از بازداشت بود. به نظر میرسد این کار وی برای بچه حزباللهی ها و نیروهای بسیجی حاوی یک پیام بسیار مهم است و آن اینکه ما باید یاد بگیریم برای رسیدن به اهداف انقلابی خود و از آن مهمتر، برای حفظ نظام که بنابر فرمایش امام خمینی (ره) از اوجب واجبات است، هزینه پرداخت کنیم.
هرچند دستی در کار بود تا استاد انقلابی علوم استراتژیک کشور را در مقابل یکی از اصلیترین نهادهای کشور قرار دهند اما ظاهر ماجرا این بود که ارتش جمهوری اسلامی ایران از یک شخص حقوقی شکایت کرده است. طبق قانون، باید متشاکی مراحل قانونی روند بررسی پرونده را طی کند. حال میخواهد این متشاکی یک فرد عادی باشد یا حسن عباسی. در حالی که اگر قرار بود به بهانه اینکه شکایت از یک استاد حزب اللهی و از نیروهای انقلابی و نظام انجام شده و شاید پسندیده نباشد ما فرزندان خودمان را مورد تأدیب قرار دهیم، از بررسی قانونی این پرونده ممانعت به عمل میآمد، این بهانه به دست ضدانقلاب میافتاد که در نظام حقوقی جمهوری اسلامی، عدهای در برابر قانون برابرترند و دارای مصونیتهای خاص هستند. تا جایی که حتی شکایت مرجعی چون ارتش هم نمیتواند پای آنها را به دادگاه باز کند.
اما میبینیم استاد عباسی برای حفظ حرمت نظام، آبروی خود را در میان گذاشته و اینگونه برای بستن دهن مخالفان جمهوری اسلامی، حتی از حق قانونی خود که گذاشتن وثیقه هم بود میگذرد تا به من و شمای بسیجی بیاموزد هنوز هم که هنوز است، در مسیر انقلاب اسلامی بودن، مستلزم پرداخت هزینه است و سرباز، اینگونه از فرمانده، هزینه دادن برای جمهوری اسلامی را یاد میگیرد.
نکته آخر هم، نهفته در پیامیست که عباسی بعد از بیرون آمدن از بازداشت منتشر کردند. وقتی این پیام را با افاضات فتنهگرانی که بخاطر در معرض خطر قرار دادن امنیت ملی و لکه دار کردن اقتدار نظام مقایسه میکنیم، دلسوزان واقعی جمهوری اسلامی، امامین انقلاب، کشور و مردم را بهتر تشخیص میدهیم.
یک طرف این مقایسه، فرد بیادعاییست که از جان و جیب خود، خرج اعتقادات و میهنش کرده و برای روشن کردن ذهن جوانان وطن، زبان سرخش را تعطیل نکرده است. و آن طرف دیگر، زالو صفتانی قرار دارند که تا توانستهاند از سر سفره انقلاب و حتی از روزی دیگران برداشتهاند و دهان سیاهنمایشان یک روز بسته نشد. کسانی که حتی یک دانه برنج در راه انقلاب و نظام خیرات نکردهاند و کاسبی، کارشان بوده و تهمت کاسب به دیگران زدن شده است تفریحشان!
اما در بزنگاههایی مانند قرار گرفتن در برابر قانون است که ماهیت اصلی افراد معلوم میشود. یک نفر، آبرویش را برای نظام میگذارد و نفر دیگری، حاضر است همه نظام را خرج خودش کند. امیدواریم جانهای تشنه عدالت و حقیقت، این تمایزات را درک کرده و در غبار رسانهای فتنهگران، به بیراهه نروند. و ان شاءالله نسلهای بعد، به یاد بیاورند سربازان واقعی کشور چه کسانی بودند و چه جانهایی برای ارتقای وطن، متحمل انواع هزینهها شدند.
اما آن فیلم و حرف و حدیثهای پس از آن و نامه عباسی به فرمانده محترم ارتش و جوابیه سردار پوردستان به ایشان و از همه مهمتر، آن بازداشت یکی دو روزه استاد عباسی و بیانیه پس از آزادی ایشان، نکات جالب توجهی دارد که لازم است یکبار به بازخوانی آنها بپردازیم.
پیش از ورود به بحث، ذکر این نکته توضیح واضحات است که جایگاه و احترام ارتش جمهوری اسلامی ایران، چیزی نیست که بتوان حتی یک نگاه سربالا به آن را تاب آورد، چه رسد به توهین. و خدای نکرده این اقدام از طرف هر کسی صورت پذیرد – فارغ از جایگاه حقیقی و حقوقی وی – امری مذموم بوده و مستوجب برخورد قانونی متناسب. اما نکات قابل تامل اتفاقات پیش آمده طی مدت اخیر حول محور عباسی حاوی نکات مهمی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود.
اولین نکتهای که در این ماجرا، هر انسان حقیقتجویی را با سوالات جدی روبهرو میکند این است که چرا یک فیلم دستکاری شده از صحبتهای عباسی در مورد ارتش جمهوری اسلامی ایران، تا این اندازه برجسته شده و بسیاری از مقامات کشور را در رابطه آن حساس میکنند، اما توهین مستقیم چند سال پیش زیباکلام به ارتش، نه در زمان خود و نه در هیچ مقطع دیگری، برجسته نمیشود؟! (اینجا)
و از آن مهمتر، سخنرانی معروف دکتر ظریف در دانشگاه تهران و به سخره گرفتن توان دفاعی کشور (اینجا)، توهین به ارتش قلمداد نمیشود و چنان که در برابر صحبتهای تحریف شده عباسی، گریبان چاک داده شد، حتی یک اخم هم از سوی بعضیها به این حرفهای دور از انتظار صورت نمیگیرد. تا جایی که امام خامنه ای به قضیه ورود میکنند و در دفاع از نیروهای مسلح و توان دفاعی کشور میفرمایند: «من اینجا در داخل پرانتز این را هم عرض بکنم که برخى از کسانى که جایگاهى براى حرف زدن دارند و تریبون دارند، در اصل مسئلهى پیشرفت علمى کشور تردید میکنند! ما این را مصلحت نمیدانیم؛ یعنى واقعاً از روى بىاطّلاعى است. یک وقتى یکى از مسئولین کشور دربارهى مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خردهاى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیّاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود.» (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه 1393/4/11)
تنها نتیجهای که از مقایسه این دو حالت میتوان گرفت این است که یک قرض سیاسی برای آن لاپوشانیها و این سینه چاک دادنها وجود دارد. قرض سیاسیای که در نامه حاج سعید قاسمی به حسن عباسی به صراحت بیان شد: «تو از نسل چریکهای خانه بدوش عدالت و مرغان آمین شهادتی! نسل حاج محمدناظریها، حسن جان! در اثر بی بصیرتی خواص 12 سال به عقب برگشتیم به قول خودشان، هر 9 روز یک بحران، باز هم همان ترفند قدیمی آی دزد! آی دزد! و ادامه داستان.»
نکته دومی که در این ماجرا واجد تامل است، عدم پذیرش وثیقه از سوی عباسی برای بیرون آمدن از بازداشت بود. به نظر میرسد این کار وی برای بچه حزباللهی ها و نیروهای بسیجی حاوی یک پیام بسیار مهم است و آن اینکه ما باید یاد بگیریم برای رسیدن به اهداف انقلابی خود و از آن مهمتر، برای حفظ نظام که بنابر فرمایش امام خمینی (ره) از اوجب واجبات است، هزینه پرداخت کنیم.
هرچند دستی در کار بود تا استاد انقلابی علوم استراتژیک کشور را در مقابل یکی از اصلیترین نهادهای کشور قرار دهند اما ظاهر ماجرا این بود که ارتش جمهوری اسلامی ایران از یک شخص حقوقی شکایت کرده است. طبق قانون، باید متشاکی مراحل قانونی روند بررسی پرونده را طی کند. حال میخواهد این متشاکی یک فرد عادی باشد یا حسن عباسی. در حالی که اگر قرار بود به بهانه اینکه شکایت از یک استاد حزب اللهی و از نیروهای انقلابی و نظام انجام شده و شاید پسندیده نباشد ما فرزندان خودمان را مورد تأدیب قرار دهیم، از بررسی قانونی این پرونده ممانعت به عمل میآمد، این بهانه به دست ضدانقلاب میافتاد که در نظام حقوقی جمهوری اسلامی، عدهای در برابر قانون برابرترند و دارای مصونیتهای خاص هستند. تا جایی که حتی شکایت مرجعی چون ارتش هم نمیتواند پای آنها را به دادگاه باز کند.
اما میبینیم استاد عباسی برای حفظ حرمت نظام، آبروی خود را در میان گذاشته و اینگونه برای بستن دهن مخالفان جمهوری اسلامی، حتی از حق قانونی خود که گذاشتن وثیقه هم بود میگذرد تا به من و شمای بسیجی بیاموزد هنوز هم که هنوز است، در مسیر انقلاب اسلامی بودن، مستلزم پرداخت هزینه است و سرباز، اینگونه از فرمانده، هزینه دادن برای جمهوری اسلامی را یاد میگیرد.
نکته آخر هم، نهفته در پیامیست که عباسی بعد از بیرون آمدن از بازداشت منتشر کردند. وقتی این پیام را با افاضات فتنهگرانی که بخاطر در معرض خطر قرار دادن امنیت ملی و لکه دار کردن اقتدار نظام مقایسه میکنیم، دلسوزان واقعی جمهوری اسلامی، امامین انقلاب، کشور و مردم را بهتر تشخیص میدهیم.
یک طرف این مقایسه، فرد بیادعاییست که از جان و جیب خود، خرج اعتقادات و میهنش کرده و برای روشن کردن ذهن جوانان وطن، زبان سرخش را تعطیل نکرده است. و آن طرف دیگر، زالو صفتانی قرار دارند که تا توانستهاند از سر سفره انقلاب و حتی از روزی دیگران برداشتهاند و دهان سیاهنمایشان یک روز بسته نشد. کسانی که حتی یک دانه برنج در راه انقلاب و نظام خیرات نکردهاند و کاسبی، کارشان بوده و تهمت کاسب به دیگران زدن شده است تفریحشان!
اما در بزنگاههایی مانند قرار گرفتن در برابر قانون است که ماهیت اصلی افراد معلوم میشود. یک نفر، آبرویش را برای نظام میگذارد و نفر دیگری، حاضر است همه نظام را خرج خودش کند. امیدواریم جانهای تشنه عدالت و حقیقت، این تمایزات را درک کرده و در غبار رسانهای فتنهگران، به بیراهه نروند. و ان شاءالله نسلهای بعد، به یاد بیاورند سربازان واقعی کشور چه کسانی بودند و چه جانهایی برای ارتقای وطن، متحمل انواع هزینهها شدند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار