عضو تیم استقبال امام خمینی(ره):

خدمت‌گزاری به امام(ره) و انقلاب، بزرگ‌ترین افتخار و هدف اصلی

خدمت‌گزاری به امام(ره) و انقلاب، بزرگ‌ترین افتخار و هدف اصلی
عضو تیم استقبال امام خمینی(ره) و مشاور اسبق ریاست جمهوری از ارتباط خود با امام خمینی(ره) و تلاش‌هایش برای انقلاب گفت.
کد خبر: ۹۴۱۲۱۴۵
|
۱۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۷

به گزارش خبرگزاری بسیج، ابوالفضل توکلی بینا در «سلام تهران» با اشاره به ارتباط خود با امام خمینی(ره)، گفت: برای تمام کارهای انجمن‌های ایالتی و ولایتی در خدمت امام بودیم و من به عنوان نماینده انجمن هر هفته روزهای یکشنبه خدمت امام می‌رسیدم و به تهران رفته و برمی‌گشتم البته جای دیگری نیز نمی‌رفتم. بعد از سال‌های 1341 و آغاز 1342 و بعد از شهادت مصطفی خمینی تصمیم گرفته شد که مدرسه‌ای در قم بنا کنیم.

وی با اشاره به ماجرای زندان رفتن و برخود با ساواک، اظهار داشت: ما به خاطر جریان حسنعلی منصور که او را اعدام انقلابی کردیم، زندان بودیم و چند ماه آخر زندان که قرار بود مرخص شویم، ساواک ما را نمی شناخت بنابراین فکر کردیم که اگر از زندان بیرون بیاییم ما را رها نمی‌کنند بنابراین تصمیم گرفتیم که کمتر دم به تله ساواک بدهیم. پیشنهاد ما به دوستان این بود که بنیادی فرهنگی درست کنیم که در چارچوب آن بتوانیم همه کارها را انجام دهیم.

توکلی بینا پیرامون روند ساخت مدرسه رفاه، مطرح کرد: وقتی از زندان بیرون آمدیم، پشت مجلس به خیابان مردم رفتیم و سوال کردیم گفتند که یک خط ۳ هزار متری داریم که دوبر بود، پایین و بالای بانک مرکزی. در هر حال توافق کردیم و آن را ۹۰۰ هزار تومان خریدیم، در سه قسط مبلغش را دادیم. یک قسط آن را نقد و بقیه را 2 سال و 3 سال قسط‌بندی کردیم.قسط اول را از دوستان تهیه کردیم و آنجا را تحویل گرفتیم و مشغول شدیم. شهید بهشتی، باهنر، میر محمد صادقی و هاشمی رفسنجانی را نیز به آنجا آوردیم و کارمان را شروع کردیم. اسم آن جا را مدرسه فرهنگی رفاه گذاشتیم، همان‌جایی که امام(ره) بعد از بازگشت به ایران در قم در آن مستقر شدند.
وی با اشاره به سفر خود به فرانسه و همراهی امام(ره)، ابراز داشت: امام که به نوفل لوشاتو رفتند من به شهید عراقی که از دوران دبیرستان با هم دوست بودیم، زنگ زدم و گفتم همه جبهه ملی‌ها ضد انقلاب هستند و دارند به پاریس می‌روند. می‌خواهم به پاریس بروم. به من گفت که نکند از قاتلان منصور باشی و گفتم که شرایط فرق کرده است. ۵۶ روز بعد با کمک دوستی که در باشگاه افسری بود و قرار بود که پاسپورت ما را آماده کند، مدارک‌مان را آورد و برای فرانسه بلیت تهیه کردیم. آدرس امام را نیز گرفتیم که آنجا سراغ امام برویم. در فرودگاه که پیاده شدیم یک آژانس گرفتیم و رفتیم به برج ایفل و هتل خوبی بود. تماس گرفتیم با دفتری که در کشور فرانسه برای امام(ره) زده بودند. محمد هاشمی گوشی را برداشت وچون من با او شوخی داشتم گفتم تو اینجا چه کار می‌کنی؟ گفت من دانشجو هستم و از آمریکا آمده‌ام ، یک ماشین هست که من بقیه را نزد امام در نوفل لوشاتو می‌برم. گفت زود بیا. با او رفتیم به نوفل لوشاتو.

توکلی بینا درباره دیداربا امام خمینی(ره) در فرانسه، مطرح کرد: امام(ره) هر روز و هر شب نماز جماعت می‌خواندند و بعد از آن سخنرانی داشتند. نماز جماعت تمام شد، رفتیم آخر مجلس دوتایی نشستیم و دیدیم یک روحانی طرف من آمد و گفت توکلی شما کی آمدی؟ به او گفتم شما را نمی‌شناسم و او گفت من سید حسین فرزند مصطفی یعنی نوه امام هستم. گفت با پدرم و با مهدی عراقی آمد و رفت داشتی. به او گفتم این فرد، عراقی است. اونزد امام رفت و این پیغام را به امام گفت و امام بعد از سخنرانی با سردسته دانشجویان ملاقات داشتند.

وی پیرامون انتصاب به مدیریت نوفل لوشاتو، ابراز داشت: من چون هر یکشنبه خدمت امام(ره) بودم و مهدی هم چند سالی زندان بود با ایشان آشنا بودیم. امام از من پرسید کی آمدید و من گفتم امروز ساعت 11 به پاریس آمدیم. از من پرسیدند که وسایلتان کجاست؟ نمی‌دانستیم که هدف ایشان چیست، گفتم هتل ایفل پاریس است و گفتند شما دو تا می‌روید وسایل‌تان را به اینجا می‌آورید و اداره اینجا از این به بعد با شما 2 نفر است. رفتیم و وسایلمان را آورده و در یک اتاق مستقر شدیم. روزانه بین 300 تا 400 نفر در رفت و آمد برای ملاقات با امام بودند و امام آنقدر به ما اعتماد داشت که مدیریت نوفل لوشاتو را به ما سپرده بود و این اعتماد کماکان ادامه داشت تا آنجا که مسئولیت ستاد استقبال امام در ۱۲ بهمن را به عهده گرفتیم.

توکلی بینا با اشاره به برنامه‌ریزی برای استقبال از امام خمینی(ره)، گفت: من ۱۳ ساله بودم که مرحوم کاشانی از تبعید برگشت و در مراسم استقبال شرکت کرده بودم. در آن مراسم غوغایی بود. در 12 بهمن این ۳۶ میلیون جمعیت ایران می‌خواست امام را ببیند. یکی از ما باید یک ستاد تشکیل می‌داد. به مرحوم عراقی گفتم تو باید با امام بیایی و من با اجازه رفتم و به تهران آمدم. ستاد رفاه را تشکیل دادیم و ۳۶ کیلومتر را با نیروی انتظامی تنظیم کردیم. در هر منطقه گل کاشتیم. هر شب ساعت ۱ مخابرات من را به پاریس وصل می‌کرد وصحبت‌های هر شب امام را ضبط می‌کردیم. حقوق بشر پشت ارشاد، تشکیلات داشت و ساعت ۱ شب می‌رفتیم آنجا وصحبت‌ها را کپی می‌کردیم، به سراسر تهران می‌فرستادیم و ساعت ۸ صبح هر کس هر کجا که بود سخنرانی امام دستش بود.

عضو تیم استقبال امام خمینی(ره) و مشاور اسبق ریاست جمهوری با اشاره به انقلاب به عنوان هدف اصلی خود، ابراز کرد: هدف اصلی ما این است و درحال حاضر نیز در سرچشمه دفتری داریم که ۳۰۰ متر است و هم اکنون نیز دنبال همان مسیر هستیم. حدود ۸۸ سال سن دارم و به دنبال اعتقاد و ویژگی‌های آن اعتقاد تلاش می‌کنم. من یک سرباز کوچک بودم و از خداوند نیز خواستم که تا هستم سربازی خود را انجام دهم.

ارسال نظرات
آخرین اخبار