حوادث تلخ و شیرین منطقه‌ای‌ کُرد در اوایل انقلاب

کتاب «عصرهای کریسکان» از آن دست آثار خواندنی است که روایتی از کریسکان منطقه‌ای در کوه سنجاق در کردستان عراق، مقر اصلی گروهک تروریستی موسوم به حزب دموکرات را روایت می‌کند.
کد خبر: ۹۳۳۰۴۸۵
|
۰۹ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۱

به  گزارش خبرگزاری بسیج، نوروز سال گذشته و امسال به دلیل وجود شرایط خاص و رعایت پروتکل‌ها اغلب افراد در خانه مانده و از دید و بازدید‌های مرسوم سال‌های پیشین خبری نیست. همین موضوع فرصتی فراهم می‌‌کند تا این رسانه برای مخاطبان ایام تعطیل کتاب‌هایی را برای مطالعه تحت عنوان «ریز مطالعه» پیشنهاد دهد.

در این مجال به کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته کیانوش گلزار راغب می‌پردازیم و برای نوروز ۱۴۰۰ پیشنهاد می‌کنیم، پس برای آشنایی ابتدایی کتاب را معرفی می‌کنیم.

کریسکان منطقه‌ای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که مقر اصلی گروهک تروریستی موسوم به حزب دموکرات بوده است. سعیدزاده دوران اسارت ۴ ساله خود را، در منطقه کریسکان بوده است. به دلیل اینکه بیشتر اتفاقات در آن منطقه رخ داده، این نام را برای کتاب انتخاب کرده است.

این کتاب روایتی جذاب و خواندنی است از غرب کشور در کوران جنگ. نویسنده در این کتاب با یک سبک ابتکاری، خاطره چند روایی را طرح کرده است. خواننده وقتی سعیدزاده را می‌شناسد، وارد یک تنش و درگیری می‌شود و سپس در فصل بعدی اینکه خانواده‌اش چه عکس‌العملی نشان می‌دهد، بررسی می‌شود و از زبان همسر او همان خاطرات تکمیل می‌شود.

 

در بخش‌هایی از کتاب می‌خوانیم:

دست و پا شکسته انگلیسی بلدم. ترکی استانبولی هم صحبت می‌کنم. شانس من خبرنگار ترکیه‌ای با اتیکت عایشه به طرفم می‌آید و می‌گوید: «خودت رو معرفی کن.»

_سعید سردشتی.

محمد، پسر عبدالله حسن‌زاده دبیرکل حزب دموکرات، هم که با یک زن فرانسوی ازدواج کرده، به عنوان مترجم حضور دارد. او می‌خواهد مطالبم را ترجمه کند ولی با زبان ترکی استانبولی جواب عایشه را می‌دهم. او خوشحال می‌شود و به ترکی می‌گوید: «تهامت چیه؟»

_نمی‌دانم.

_چطور نمی‌دونی؟ مگه وکیلت برات نگفته؟

_وکیل! کدوم وکیل؟

_ مگه وکیل نداری؟

_الان ۱۸ ماهه اینجام، هنوز نمی‌دونم واسه چی اسیرم.

از صداقت و صراحتم خوشش می‌آید و می‌گوید: «قاضی چی، قاضی دارین؟»

_در اینجا فرد رو محاکمه نمی‌کنن؛ بلکه پرونده رو محاکمه می‌کنن. براساس گزارشات راست و دروغی که به دستشون می‌رسه، واسه ما زندان می‌بُرن.

_ یعنی شما با قاضی صحبت نمی‌کنین؟

_اینجا بدترین آدم‌کشا قاضی می‌شن. به خیال خودشون می‌خوان جمهوری اسلامی رو نابود کنن ولی زندانیای بیچاره رو اعدام می‌کنن.

_ مگه تا حالا کسی رو هم اعدام کردن؟

دستم را به طرف گورستان کریسکان دراز می‌کنم و می‌گویم: «"اگه می‌خواین واقعیت رو بفهمین، برین داخل دره کریسکان و قبرا رو بکنین و از اعدامیا فیلم بگیرین.»

محمد حسن‌زاده هرچه تلاش می‌کند، صحبت‌هایم را بفهمد و جور دیگر برای عایشه ترجمه کند، او مانعش می‌شود و می‌گوید: «خودم می‌فهمم.» فیلم این خبرنگار ترکیه‌ای به دست دبیرکل حزب دموکرات می‌رسد و می‌گوید: «به این پدرسوخته بگین ۱۸ ماهه اینجایی هنوز نمی‌دانی جرمت چیه. آن قدر نگهت می‌دارن تا بفهمی جرمت چیه.» از آن تاریخ به بعد دیگر هیچ خبرنگار و فیلمبرداری به زندان راه ندادند.

چندی پیش تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب منتشر شد. متن تقریظ به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
ـ بسیار جذّاب تهیّه شده است؛ هم خود سرگذشت این جوان آزاده‌ کُرد جذّاب است و هم نوع نگارش صریح و کوتاه و بی‌حاشیه‌ کتاب. با اینکه نیروهای مبارز کُردِ طرف‌دار جمهوری اسلامی را از نزدیک دیده و شناخته‌ام، آنچه از فداکاری‌های آنان در این کتاب آمده، برایم کاملاً جدید و اعجاب‌آور است. نقش مادر و همسر هم حقّاً برجسته است. دلاوری و شجاعتِ راوی و خانواده‌اش ممتاز است و نیز برخی عناصر دیگر کُردی که از آنان نام برده شده است. در کنار این درخشندگی‌ها، رفتار قساوت‌آمیز و شریرانه‌ کسان دیگری که بدروغ از زبان مردم شریف کُرد سخن می‌گفتند نیز بخوبی تشریح شده است. کتاب جامعی است؛ تاریخ، شرح حال، شناخت قوم کُرد، شناخت حوادث تلخ و شیرین منطقه‌ کردی در اوایل انقلاب...
در آذر ۹۹ مطالعه شد.

ارسال نظرات
آخرین اخبار