شهادت واقعي يعني پاك بودن و از اين دنياي فاني رفتن

به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ یکی دیگر از فرزندان پیامبر که خون اهل بیت در رگ هایش جاری بود و فدای راه حق شد، پاسدار شهید سید محمود شریفی بود. وی در سال ۱۳۴۳ در روستای حسین آباد به دنیا آمد.

خانواده ادب دوست وی، او را که نهالی تازه روییده بر شاخه زندگی بود، به خوبی تربیت کردند و آداب و اخلاق اسلامی را در نهادش به ودیعت نهادند. او در کنار درس اوقات فراغت را به کشاورزی می پرداخت ولی برای تحصیلات دوره راهنمایی به خمین رفت.

در سال های اوج گیری انقلاب، نوجوانی سیزده ساله بود و در اقتدا به قاسم (ع) ها پا به پای امت رشید، در تظاهرات شرکت داشت.

جنگ تحمیلی که پیش آمد، او پانزدهمین بهارش را می گذراند. ولی در کنار برادرش سید علی شریفی به جبهه رفت تا جوانی اش را در خدمت اسلام و انقلاب قرار دهد.

عملیات خیبر بود که برادرش-علی- شهید شد. داغ برادر، او را در جهاد با متجاوزان مصمم تر ساخت و از آن پس به عنوان پاسداری داوطلب جهاد و شهادت چند مرتبه به جبهه رفت.

دست تقدیر الهی، این گل نوشکفته بوستان رسالت را دستچین کرد و سید محمود، در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو عراق هنگامی که معاون گروهان در گردان روح الله در لشکر 17 علی بن ابیطالب(ع) بود در منطقه فاو عراق به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر خمین به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید:

بسم الله الرحمن الرحيم

به نام الله پاسدار خون شهيدان و با سلام و درود بي پايان بر امام زمان(عج) و بر شهيدان صدر اسلام  تاكنون

حضورمادر گرامي و برادرانم سلام عليكم

پس از تقديم عرض سلام سلامتي شما عزيزان را از درگاه خداوند متعال خواستارم واميدوارم كه هيچ گونه ناراحتي نداشته باشيد خدمت برادرانم يك بيك آقارضا با بچه‌ها و آقا تقي با بچه‌ها ، آقا حسين با بچه‌ها ، محمدآقا دعا و سلام مخصوص مي رسانم .خدمت خواهرانم و بچه‌ها دعا و سلام مي رسانم .

مادرجان خوب مي دانم كه هنوز داغ فرزند عزيزی كه براي تو مشكلي بزرگ بوده پاك نشده ولي مادرجان توجه داشته باش چه مي‌خواهم بگويم .

مادر ما پيرو قرآن و خدا و پيرو امامانمان هستميم . خوب حالا بگو آنها چه مي‌گويند مي‌فرمايند كسي كه تجاوز به زندگي و خانمان هر مسلمان كرده بايد آنرا بيرون وحق خود را بگيري . خوب حالا كه ما مي‌بينيم كه دارند هدفمان يعني اسلام را مي‌گيرند بايد دفاع كنيم حتي اگر تماممان كشته شويم .

مادر جان اگر خداوند توفيق شهادت را نصیبم كرد ؛يعني شهادت واقعي يعني پاك بودن و از اين دنياي فاني رفتن ، پس ما كه مي‌خواهيم چند سال ديگر برويم پس چرا در اين راه نرويم . مادرجان از بابت من هيچ گونه ناراحتي نداشته باش حتي اگر جنازه ام نماند و يا ديگر بارها گفتم و باز براي آخرين بار مي‌گويم چون من خودم خواستم و خودم رفتم و شما فقط و  فقط برايمان دعا ، عفو و بخشش خداوند را برايمان بخواه و همچنين برادران عزيزم و بزرگوارم و همچنين خواهران عزيزم .

مادر حرف ديگري كه داشتم اين بود كه خوب از آقا مرتضي نگهداري كني تا جاي پدرش پر شود . و مي‌خواستم با شما درباره طلب‌كاري و بدهكاري صحبت كنم . كه به مقدار 210 هزارتومان از بانك سپه مي‌خواهم بگير و مقداري در بانك قرض‌الحسنه ...... آنها را بگير و هرچقدر كه خرج چيزي شد و بقيه هم براي خودت و به مقداري هم از سپاه طلب كارم كه بگير و 300 تومان ديگر روي آن بگذار و به حساب امام واريز كن ...مادرجان از شما خواهش مي كنم اگر امكان هست با سپاه و بنياد شهيد تسويه حساب كنيد از بابت من و كاري نداشته باشيد .  ديگر اينكه اگر كسي از من درخواست پول كرد يا چيز ديگر به آن بدهيد .

و درپايان مادرجان انشاءا... كه حق كه بر ما داري حلال كني و اجر و مزد آن را از خداوند طلب كني . همچنين شما برادر عزيزم سيدتقي و ديگر برادرانم  اميدوارم كه مرا ببخشيد در طول اين مدت عمر هر خوبي و بدي ديديد مرا حلال كنيد و از قوم و خويشان و آشنايان حلاليت بطلبيد .

التماس دعا دارم و بيشتر براي فرج امام زمان(عج) دعا كنيدو براي سلامتي امام

                         والسلام عليكم و رحمه البركاته

                         قربان شما سيدمحمود شريفي فرزند كوچك شما

                         29/5/1363