خبرهای داغ:
چگونه برای نوجوانان انگیزه ایجاد کنیم؟

نسل بی رغبت از رنج عدم مهارت ارتباط گیری والدین با فرزندان

نشاط و اشتیاق برای رسیدن به هدفی - حائز هر مقدار اهمیت - را " انگیزه " می خوانند
کد خبر: ۹۲۶۸۵۷۸
|
۰۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۵

  به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،

شاید بارها و بارها این جمله کنایه ای را از بزرگترها شنیده باشید که « بچه هم بچه های قدیم » ، « جوان ها هم جوان های قدیم » شور و اشتیاقی که در ایام گذشته در زندگی افراد وجود داشت باعث پیشرفت و شادی و نشاط در زندگی آنها بود و همین شور و اشتیاق باعث می شود که بتوانند در برابر بزرگ ترین موانع در راه رسیدن به اهداف شان پیروز میدان باشند و همین پیروزی ها هر چند که کوچک و گاهی هم کم اهمیت به شمار می آمد در آینده پلی به سوی موفقیت و شادکامی می شد.
امروز به این نشاط و اشتیاق برای رسیدن به هدفی - حائز هر مقدار اهمیت - را " انگیزه " می خوانند و در یک تعریف کلی می گویند : « جوانان امروز انگیزه زندگی یا انگیزه ای برای خطرپذیری و قبول مسئولیت ندارند » گویی زندگی از حالت جویباری و روانی خود به سمت تبدل شدن برکه ای آرام و ساکن حرکت کرده است، همین مسئله در حرکتی معکوس باعث ایجاد افسردگی و در عین حال نارضایتی از زندگی شده و آینده را در مقابل چشم جوان تیره و تار در بهترین حالت ممکن خاکستری و پُر از ناامیدی می کند.
از نظر روانشناسان و جامعه شناسان دلایل زیادی برای انگیزه نداشتن جوانان و نوجوانان وجود دارد. مهم ترین آن بلاتکلیفی و به تثبیت نرسیدن خواسته شان از زندگی است. یک روز دوست دارند کارخانه داری موفق باشند، روز دیگر به دنبال مشاغل اداری می گردند، یک روز به ورزش های توپی علاقمند هستند و روز دیگر در کلاس های رزمی ثبت نام می کنند و حتی در انتخاب پوشش و موسیقی مورد علاقه نیز به همین سبک رفتار می کنند و این یعنی عدم شناخت از خود ، موقعیت و خواسته ها و آرزوها و در عین حال استعدادهای خود است.
اما چیزی که شاید درد مشترک همه خانواده ها باشد این است که « نوجوان برای کارهای بزرگی که همراه با قبول مسئولیت است، خود را بی اانگیزه نشان می دهد یا کارهایی که والدین از آنها توقع دارند انجام دهند! اما در کارهایی که خودشان دوست دارند (مثل گفت وگوی تلفنی با دوستانشان ، مهمانی دوستانه ، بازی با دوستان) با انگیزه عمل می کنند.
میترا خسروبیک کارشناس و مشاور خانواده در این خصوص می گوید: یکی از مهمترین دلایلی که بین والدین و فرزندان در دوران نوجوانی و جوانی آن ارتباط سازنده و هدایت گر وجود ندارد، عدم مهارت والدین در خصوص ارتباط گیری با فرزندی است که اکنون دوره کودکی را پشت سر گذاشته و وارد مرحله مهمی از زندگی به عنوان " نوجوان" و " جوان" شده است.
وی با بیان اینکه در دوران کودکی با محبت کردن و بازی کردن می توان به کودک شخصیت داد و او را به کاری درست ترغیب کرد، گفت: در دوران نوجوانی. با ایجاد عزت نفس، تقویـت اعتمـاد بـه ­نفـس و ... مـی­ تـوان زمینه هاي رشد و کمال نوجوان را فراهم آورد.
این کارشناس و مشاور خانواده با اشاره به اینکه خانواده، مهمترین کانون تأمین کننده نیازهای روانی فرزندان است، افزود: اساس یک رابطه سالم و درست میان والدین و فرزندتان محبت کردن و دوست داشتن (مبادله مهر و عطوفت) است و از طریق راه یافتن به دل فرزند می توان به روی اندیشه او نیز تأثیرگذاشت و او را به سمت درست و شناخت از خود و شرایطش هدایت کرد.
خسروبیک تصریح کرد: هر قدر ارتباط کلامی و عاطفی میان اعضای خانواده بیشتر باشد روابط اعضای آن خانواده، سالم تر، با نشاط تر و محکم تر خواهد بود و فردی که در چنین خانواده ای رشد می کند انسانی با اعتماد به نفس، با انگیزه و در عین حال آماده پذیرش مسئولیت های مهم در زندگی است.
اما به راستی چرا گلایه بیشتر خانواده ها در خصوص فرزندان نوجوان و جوان شان بلاتکلیفی با به نوعی بی انگیزگی در امورات مختلف زندگی است؟!
برای پاسخ دادن به این سؤال ابتدا باید به ۱۵ اصل مهم در ارتباط گیری والدین با فرزندان اشاره کرد :
اصول براورده نمودن نیازهای اولیه؛ ایجاد امنیت روانی، محبت، پذیرش و احترام، برخورد مثبت و مثبت فکر کردن، برقراری ارتباط کلامی و عاطفی، پرهیز از افراط و تفریط، پرهیز از تحمیل کردن، پزهیز از مقایسه کردن، توجه به کسب هویت نوجوان، صداقت، قاطع و جدی بودن، نیازهای همه جانبه، مسئولیت دادن به نوجوان، اصل مشورت و تصمیم گیری .
در این زمینه باید گفت که اصول ششگانه ایجاد امنیت روانی، برقراری ارتباط کلامی و عاطفی ، همچنین پرهیز از تحمیل کردن ، پرهیز از مقایسه، مسئولیت دادن به نوجوان و توجه به نیازهای همه جانبه از اهمیت ویژه ای برخوردار است که بی توجهی به هر کدام از این مسائل می تواند حلقه ای از زنجیره بی رغبتی نوجوانان در زندگی را تشکیل دهد.
در اینجا به بعضی از دلایل بی رغبتی نوجوانان به پیروی از دستورات والدین اشاره می کنیم :
۱) پدر و مادرها وقتی کاری را از نوجوان خود می خواهند عجول و عصبی رفتار می کنند، در نتیجه فرزند خود را دعوت به مقاومت می کنند.
۲) نوجوانان احساس می کنند عشق والدینشان به آنان عشقی مشروط است (اگر مطابق خواسته های آنان عمل کنم مرا دوست دارند). این حس آسیب زننده است و نوجوان را دچار سرخوردگی و مقاومت بیشتر می کند.
۳) پدر و مادر اجازه نمی دهند فرزندشان چیزهایی را که به خودش مربوط می شود و برایش اهمیت دارد کشف کند.
۴) والدین به فرزندان خود اجازه نمی دهند از شکست خود درس بگیرند. یکی از راههای آموزش مسؤولیت پذیری به نوجوانان ، بی مسؤولیتی آگاهانه است. به آنان اجازه دهید کاری را شروع کنند ، در آن شکست بخورند ، سپس با آنان همدردی نشان دهید ، به آنان کمک کنید بفهمند چه اتفاقی افتاده ، اشکال کار در کجاست ، چه درسی از آن گرفته اند و در آینده چه باید بکنند که در چنین موقعیتی موفق شوند.
۵) والدین در اکثر موارد به جای آنکه از فرزند خود بخواهند با منطق و استدلال صحیح ، راه حل مسأله را پیدا کند ، به فرزند خود «می گویند» چه باید بکند. نوجوانان بیشتر دوست دارند برنامه ای را که در طراحی آن کمک کرده اند دنبال کنند.
۶) والدین انتظار دارند فرزند نوجوانشان فراموش نکند کارها و وظایف شخصی خود را در منزل انجام دهد، گویی این کار نشان دهنده مسؤولیت پذیری اوست. نوجوانان حتی وقتی خودشان در طراحی برنامه ای همکاری کرده اند بازهم فراموش می کنند برنامه را به طور منظم و مستمر دنبال کنند ، چون این کارها در فهرست اولویتهای آنان مقام اول را ندارند. این به معنی بی مسؤولیتی آنان نیست. بلکه به این معناست که آنان نوجوان هستند. یک یادآوری دوستانه مشکل بزرگی ایجاد نمی کند. از حس شوخ طبعی خود برای این کار استفاده کنید و سعی کنید زیاد بحث نکنید. مثلاً یادداشتی بنویسید. اگر مجبور شدید حرف بزنید می توانید فقط از او بپرسید : «چه قراری باهم داشتیم؟»
۷) لازم است والدین در عین قاطعیت، مهربان باشند. در فضایی به دور از عصبانیت و ایجاد تنش ، همه بهتر و راحت ترکار می کنند.
۸) والدین معمولاً «مهارتهای حل مسأله» را به فرزندان خود آموزش نمی دهند. این مهارتها را می توان درحین ملاقات های خانوادگی و صحبت های فردی با نوجوان به وی انتقال داد.
۹) مهارتهای «مدیریت زمان» را با انجام کارها و فعالیت های روزانه به کودکان و نوجوانان یاد دهید. کلید موفقیت شما در «مشارکت» نهفته است.
۱۰) وظایفی بیش از حد توان به فرزند خود واگذار نکنید. حواستان به تعداد وظایف محوله و سنگینی آنها برای نوجوانتان باشد.
۱۱) اکثر والدین نمی دانند چگونه به فرزند نوجوان خود بگویند : «دوستت دارم. اما با این خواسته ات موافق نیستم.»
۱۲) والدین بیشتر به دنبال نتایج کوتاه مدت و سریع هستند تا نتایج درازمدت و ماندنی. مثلاً ، نوجوان را وادار می کنند در همان لحظه تکالیف خود را حتی با بی دقتی و عجولانه انجام دهد. به جای اینکه به او فرصت دهند پس از استراحتی کوتاه ، با دقت و علاقه بیشتر به انجام کارها یا تکالیف مدرسه خود بپردازد.
آنچه به وضوح می توان از ۱۲ مورد گفته شده بالا به آن پی برد این است که مهم ترین دلایل بی رغتبی جوانان و نوجوانان در زندگی به نحوه ارتباط گیری و مهارت های برخورد والدین با کودکان و نوجوانان شان است. چیزی که متأسفانه هیچ ربطی به سایر مهارت های والدین در زندگی ندارد و متاسفانه دیده می شود که این مسئله در بین همه خانواده ها و اقشار از هر طبقه اجتماعی و هر میزان تحصیلات شایع است.
همین مسئله اهمیت آموزش « مهارت ارتباط گیری والدین با فرزندان» را از طرق مختلف رادیو و تلویزیون ، آموزش و پرورش، مساجد و ان جی او های فرهنگی - تربیتی بیش از پیش مشخص می کند، مسئله ای که متآسفانه با غفلت رو به رو شده است.

طنین یاس

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار