یادداشت / علی ابراهیمی گتابی

نترس!به خدا قرض بده...

خوبی کربلا به همین است! آه سختی اش هم! آدم امتحان می شود! آدم مبتلا می شود! آدم تا به یک بلا نیازموده! دل از دنیا ، دل نمی کند! به سن و سال نیست! به قد و قامت نیست! به امتحان است!به مبتلا شدن است!
کد خبر: ۹۱۷۲۰۹۶
|
۱۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۷

به گزارش خبرگزاری بسیج از مازندران؛ علی ابراهیمی گتابی- ضبط ماشین روشن و صدای روضه تا آنجایی که خودم بشنوم بلند است! بلندتر از پریشانی حالم!بلندتر از افکاری که میخواهند جسم و روحم را توی دست سردشان مچاله کنند!در به در خیابان های منتهی به هیئت ! این جاده های شلوغی که قرار است مرا به خیمه ای برسانند که ساعتی در آن آرام بگیرم! و این جان خسته را یک شب دیگر!با نوای روضه دوباره سرپا نگه دارم! آن هم وقتی که به روضه قاسم برسی! به امتحانش ! به مبتلا شدنش!

خوبی کربلا به همین است! آه سختی اش هم! آدم امتحان می شود! آدم مبتلا می شود! آدم تا به یک بلا نیازموده! دل از دنیا ، دل نمی کند! به سن و سال نیست! به قد و قامت نیست! به امتحان است!به مبتلا شدن است! سیزده ساله باشی اما به اندازه آدم سی ساله امتحان بشوی! سیزده ساله باشی به ظرفیت یک آدم سی ساله مبتلا بشوی!اگر آدم بداند تکلیف چیست! بداند واقعیت کدام است!آن حقیقت درونی آدم خود را نشان می دهد! وقتی با یک دست خط !با یک امضاء! با یک نشانه! اجازه میدان میگیری! که برای امامت جان بدهی!

دیگردنبال معنی کلمه قاسم نگرد! معنی کلمه به صاحب اسم است! قاسم همه اش یعنی مبتلا!یعنی دچار! چه کرده کربلا با او که به سیزده رسید!فهمیده شد و مبتلاء! فهمیده شد و امامش او را به یک امتحان آزمود! فهمیده شد و برای دل دادن به خدا باید آزمایش می شد! صدای روضه بلند است و بغض کهنه ام را کهنه تر می کند! مثل قلوه سنگی توی گلو! نفس کشیدن را سخت کرد ! سخت تر از ابتلای قاسم نه! اما وقتی چشمم میخورد به سربند خیابانی که قرار است مرا به هیئت برساند! به این نوشته« نترس به خدا قرض بده....»! سرت ، دستت،چشمانت!بگذار سنگ بزنند! بگذار فتنه گران دوباره یاد جمل بیفتند ! دست و تن اشان بلرزد و بگویند حسن(ع) آمده به میدان! تا چشم فتنه را کور کند! همه جسم و جانت را به یک باره  به خدا قرض بده چه کسی بهتر از او ؟ و روضه هم رسیده به آنجا که نیزها ها قد قاسم را بلندترکردند! بغض کهنه ام می ترکد! ...

انتهای پیام/

ارسال نظرات
پر بیننده ها