رونقِ تولید؛ «سخت‌کوشی» یا «بخت‌آزمایی»؟!

تأسفانه مشاهده می‌شود که بسیاری از رسانه‌ها، می‌کوشند فرهنگِ غلطِ برد و باختِ نامشروع و بخت‌آزمایی و حریص‌شدن نسبت به کسبِ بی‌زحمت و دفعیِ ثروت‌های افسانه‌ای را رایج کنند.
کد خبر: ۹۱۳۲۵۲۳
|
۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۱

به گزارش خبرگزاری بسیج، متأسفانه مشاهده می‌شود که بسیاری از رسانه‌ها، می‌کوشند فرهنگِ غلطِ برد و باختِ نامشروع و بخت‌آزمایی و حریص‌شدن نسبت به کسبِ بی‌زحمت و دفعیِ ثروت‌های افسانه‌ای را رایج کنند و مردم را از کار و محاسبه‌ها و معادله‌های معیشتیِ مبتنی بر عمل و اقدامِ جدّی بازدارند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، مهدی جمشیدی عضوِ هیأت‌علمیِ پژوهشگاهِ‌ فرهنگ‌ و‌ اندیشه‌ی اسلامی در یادداشتی با اشاره به انتقاد رهبر انقلاب از به‌کاربردن شیوه‌هایی شبیه بخت‌آزمایی در صداوسیما، به کند و کاو پیرامون این موضوع در قرآن پرداخته است که متن کامل این یادداشت را پیش رو دارید.

[1]. دستاوردِ واقعیِ انسان، ‌چیزی‌ است که حاصلِ «سعیِ» او باشد

رهبرِ انقلاب در دیدارِ اخیرِ خویش با کارگران، تصریح کردند که «رونقِ تولید» - که یکی از ارکانِ اصلیِ «اقتصادِ مقاومتی» است - به شرایطی وابسته و متوقّف است که یکی از آنها «کار» است، آن هم نه‌فقط کارِ عادی و متداول، بلکه «کارِ جهادی و فوق‌العاده». ازطرف‌دیگر، اهمّیّتِ کار به این است که «استعدادها و ظرفیّت‌های وجودِ انسان» را بُروز می‌دهد. بنابراین، این‌گونه نیست که کار، فقط یک «نیاز» باشد، بلکه باید آن را یک «ارزش» انگاشت، و این‌که کار و تحرّکِ کاری، یک ارزش است، باید به‌شکلِ «فهم و ادراکِ عمومی» در میانِ مردم دربیاید. بدین‌جهت، باید در جامعه و در میانِ مردم، فرهنگِ «کار» و «تولید» و «تلاش» ترویج شود، نه روحیّه‌ی «نشستن و ثروتِ بادآورده را انتظارکشیدن».

از این‌رو، نهادهای رسمی از جمله صداوسیما، نباید برنامه‌هایی را که از قبیلِ «بخت‌آزمایی» است، ترویج کنند، بلکه باید بر قدر و قیمتِ زحمت و کوشش بیفزایند و فضیلت و قداستِ کارِ مؤمنانه و طاقت‌فرسا را بازگویند. این امر، بدان دلیل است که «دستاوردِ واقعیِ انسان»، آن‌چیزی است که محصولِ «سعی» و «تلاشِ» او باشد: وَ اَن لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی؛ و این‌که براى انسان، جز حاصلِ تلاشِ او نیست(نجم: ۳۹). به‌این‌ترتیب، این‌که ذهن و فکر و بازو و همّت و اراده‌ی انسان، فعّال شود و به‌کار افتد، انسان و جامعه را رشد و رونق می‌دهد و شکوفا می‌کند؛ چنان‌که جوامعی که از لحاظِ مادّی، رشد و پیشرفت کردند، در اثرِ تلاش و تحمّلِ زحمت و مشقّت، رشد کردند. حتّی خدای‌متعال نیز وعده داده که به کسانی‌که برای دنیا کار می‌کنند و به فکرِ معنویّات و آخرت هم نیستند، کمک ‌کند تا در همین مقصد و اندیشه‌ی مادّیِ خویش، پیش روند و به رفاه و رونق، دست یابند(آیت‌الله خامنه‌ای؛ در دیدارِ کارگران؛ 4 اردیبهشت 1398). این نقدِ صریح که دربردارنده‌ی ربطِ علّیِ کارساز و حکیمانه‌ای است، محتاجِ غور و تأمّل است.

[2]. مَیْسِر، عملی «شیطانی» است

امر و نهی‌های شرعی، همگی ریشه در «مصالح و مفاسدِ دنیوی و اُخروی» دارند و «اعتباریِ محض» و «بریده از حقایق» نیستند. به‌همین‌سبب، تعهّد و تقیّدِ به آنها، هم موجبِ «سعادتِ دنیویِ» انسان می‌شود، و هم زمینه‌سازِ «سعادتِ اُخرویِ» او. بیانِ رهبرِ انقلاب درباره‌ی یکی از «نتایجِ منفی و زیان‌بارِ» اشاعه‌ بخت‌آزمایی در رسانه‌ها، ناظر به همین امر است و به یکی از «کژکارکردها» و «مفاسدِ» آن اشاره دارد. در قرآنِ کریم، از قماربازی به «مَیْسِر» تعبیر شده و در توجیهِ حرمتِ آن، حکمت و فلسفه‌اش بازگفته شده است، ازجمله تصریح شده که هرچند شاید «مَیْسِر»، منافع و محاسنی داشته باشد، امّا در نهایت و به‌طورِ کلّی، مضار و مفاسدش، «غالب» و «اکثری» است: یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا؛ درباره‌ شراب و قمار، از تو مى‌پرسند. بگو: در آن دو، گناهى بزرگ و سودهایى براى مردم است، و[لى] گناه‌شان، از سودشان بزرگ‌تر است(بقره: 219). پس قرآنِ کریم، میانِ «إثم» و «نفعِ» مترتّب بر ««مَیْسِر»، مقایسه می‌کند و چون در اینجا، وضع به‌صورتی است که إثم، «اکبر» از نفع است، باید از آن دست کشید، نه‌این‌که به بهانه‌ی وجودِ نفعِ اقلّی و ناچیز، إثمِ اکثری و فراوان را نادیده گرفت. منطقِ قرآنِ کریم، معطوف به زندگیِ خودِ انسان است و تعالی و سعادتِ فرد و جامعه را در نظر دارد و تمامِ تعالیم و احکامش، مبتنی بر همین اصل است.

در آیه‌ای دیگر آمده است که «مَیْسِر»، «عملی شیطانی» است؛ یعنی شیطان، انسان را به آن فرامی‌خواند و خواهانِ انجامش است و چون چنین است، به هلاکت و تباهیِ انسان می‌انجامد. در ادامه نیز، به دو فقره از نتایجِ ویران‌گرِ «مَیْسِر» اشاره شده که عبارتند از «ایجاد شدنِ دشمنی و کینه میانِ مردم» و «بازداشته‌شدن از یادِ خدای‌متعال و نماز»: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛ اى کسانى‌که ایمان آورده‏‌اید! شراب و قمار و بت‌ها و تیرهاى قرعه، پلیدند؛ [و] از عملِ شیطانند. پس از آنها دورى گزینید؛ باشد که رستگار شوید. همانا شیطان مى‏‌خواهد با شراب و قمار، میانِ شما دشمنى و کینه ایجاد کند و شما را از یادِ خدا و از نماز، باز دارد. پس آیا شما دست برمى دارید؟!(مائده: 90-91). ازاین‌رو، «مَیْسِر» هم عواقبِ مادّیِ مخرّب دارد و هم عواقبِ معنویِ مهلک؛ چنان‌که هم مناسباتِ اجتماعی را دچارِ «تنش» و «بحران» و «کشمکش» می‌کند و «صمیمیّت» و «صداقت» و «خیر» را ارتباطاتِ اجتماعی می‌زداید، و هم اشتغالِ به آن، به «سرگرمی» و «غفلت از معنویّت و ذکرِ الهی» می‌انجامد و انسان را در دنیا و مادّیّات، غوطه‌ور می‌سازد.

[3]. مردم باید «کارِ پُرزحمت و دشوار» را، فضیلت قلمداد کنند

در سخنِ رهبرِ انقلاب، به‌مناسبتِ اشاره به مسأله‌ی «رونقِ تولید»، به یکی دیگر از ثمراتِ منفیِ «مَیْسِر» پرداخته شده که عبارت از است رایج‌گردیدنِ فرهنگِ مخرّبِ «راحت‌طلبی و تن‌آساییِ اقتصادی» و «طلبِ ثروتِ بادآورده و اتّفاقی». ازآنجاکه انسان به‌حسبِ طبعِ اوّلیِ خویش، مایل است که بدونِ «تلاش» و «زحمت»، به نتیجه دست یابد و «نابرده رنج»، گنج بیابد و روزگار را به ‌آسانی و رفاه و راحتی، بگذراند، از هر آنچه ‌که تحصیلش، «بی‌دغدغه» و «بی‌کار» و «بی‌تلاش» باشد، استقبال می‌کند. کسانی نیز، از این میل و خواسته‌ی مخدِّر و غلط، بهره می‌برند و می‌کوشند با دامن‌زدنِ به آن، جامعه را گرفتارِ «بیکارگی» و «تنبلی» و «تن‌آسایی» کنند و مردم را به «پخته‌خواری» و «کسالت» و «بی‌تحرّکی» عادت دهند. بدیهی است که چنانچه این امر، به یک سنّتِ اجتماعی تبدیل شود و مردم به‌جای آن‌که در اندیشه‌ی «کار» و «زحمت» و «کوشش» و «مجاهدت» باشند، به‌دنبالِ راهی باشند که به‌صورتِ «دفعی» و «ناگهانی» و «از سرِ اتّفاق»، ثروت‌های آنچنانی و کلان تحصیل کنند و بی‌تلاش و تکاپو، به مواهبِ مادّی و دنیوی دست یابند، چرخ‌های «کار» و «تولید»، از حرکت بازخواهند ایستاد و اقتصاد و معیشت، رنجور و ضعیف خواهد شد. هشدار و انذارِ رهبرِ انقلاب، معطوف به چنین خطرِ فرهنگیِ مهلک و بازدارنده‌ای است. رسانه‌ها، ازجمله رسانه‌های رسمی، نباید این انگیزه و اندیشه را تقویّت کنند که وقتی می‌توان به‌سادگی و بی‌حساب و در کوتاه‌مدّت، ثروت‌های افسانه‌ای تحصیل کرد، دیگر لازم نیست مشقّت و دشواریِ کار و تولید و عمل را بر خویش هموار کرد، بلکه باید از راه‌‌های میان‌بر و زودبازده، رهِ صدساله را یک‌شبه پیمود. دولتِ اسلامی که حامی و هوادارِ فرهنگ و ارزش‌های اسلامی است، باید این بیراهه‌ها و کج‌راهه‌ها را مسدود کند و جامعه را هرچه بیشتر، به‌سوی تولید و تکاپو و مجاهدتِ مؤمنانه و خستگی‌ناپذیر هدایت کند، و شرایطِ فرهنگی را به‌گونه‌ای بازسازی نماید که مردم، «کارِ پُرزحمت و دشوار» را، فضیلت و امرِ درخورِ ستایش قلمداد کنند.

 

[4]. رسانه‌ها می‌کوشند «حرص» نسبت به کسبِ بی‌زحمتِ ثروت را رایج کنند

بااین‌حال، متأسّفانه مشاهده می‌شود که بسیاری از رسانه‌ها، می‌کوشند فرهنگِ غلطِ برد و باختِ نامشروع و بخت‌آزمایی و حریص‌شدن نسبت به کسبِ بی‌زحمت و دفعیِ ثروت‌های افسانه‌ای را رایج کنند و مردم را از کار و محاسبه‌ها و معادله‌های معیشتیِ مبتنی بر عمل و اقدامِ جدّی بازدارند. اکنون در شبکه‌های اجتماعیِ بیگانه، بسیارند گروه‌هایی که این‌گونه عمل می‌کنند و با تحریکِ حسِ ولع و طمعِ مردم، می‌کوشند آنها را گرفتارِ بازی‌ها و طرح‌هایی کنند که «مَیْسِر» به‌شمار می‌آیند. این پدیده‌ی نامبارک و تلخ، مفسده‌بنیان و مفسده‌زا است و جامعه را گرفتارِ بحران و چالش در عرصه‌های مختلف می‌کند؛ چنان‌که قرآنِ کریم، به‌صراحت از آنها سخن گفته است. ازاین‌رو، مفاسدِ ناشی از «مَیْسِر»، از مفاسدِ ضدّاخلاقی و منافیِ عفت و انسانیّت که در شبکه‌های اجتماعیِ غربی شایع هستند، کم‌اهمّیّت‌تر نیستند. بدین‌جهت، باید با آن مقابله کرد و اجازه نداد چنین انحراف و معصیّتی، در جامعه رواج یابد و حتّی لغزش و خطا، به آنجا رسد که در رسانه‌های رسمی، رایج شود.

رسانه‌های رسمی ازجمله صداوسیما، به‌طریق‌اولی باید از چنین برنامه‌ها و رویکردهایی، برحذر باشند و با هیچ‌توجیهی، در پیِ ترویج و تبلیغِ آنها نباشند. جامعه باید به‌سویی حرکت کند که «کار» و «زحمت» و «عرق‌ریختن» را، فضیلت و مایه‌ی افتخار بشمارد و به «کار و مجاهدتِ دشوار و مشقّت‌بار»، افتخار کند، نه‌این‌که «تنبلی» و «تن‌آسایی» را ترجیح دهد و بکوشد به هر بهانه‌ای، از کار بگریزد و مسیرهای «دفعی» و «نامشروع» را بیابد. برداشت و تفسیرِ صواب از نسبتِ «کار» با «معنای زندگی» این است که کارِ مؤمنانه و مجاهدانه، ازیک‌سو، جوهرِ آدمی را محقّق می‌کند و ظرفیّت‌ها و استعدادهای درونی را، نمایان و عیان می‌سازد، و ازسوی‌دیگر، خیرات و برکاتِ فراوانی را نصیبِ مردم و جامعه می‌کند و به‌این‌ترتیب، جامعه را در مسیرِ کمال و تعالی و سعادت قرار می‌دهد.

به‌هرحال، دو زمینه دراین‌باره نقشِ جدّی ایفا می‌کنند: یکی‌ این‌که امرِ وسوسه‌انگیز و تحریک‌کننده در اینجا، امکانِ «وصولِ فوری و ناگهانی به ثروتِ انبوه» است، به‌طوری‌که برحسبِ اتّفاق و تصادّف، انسان به منافعِ مادّیِ آنچنانی دست می‌یابد، درحالی‌که اگر قصد داشت از مسیرها و مجراهای عادی عبور کند، باید «زمانِ زیاد»ی را صَرف می‌کرد. پس او در ذهنِ خود محاسبه می‌کند که هرچند بخت‌آزمایی، مخاطره دارد و امری احتمالی و تصادّفی است، امّا از‌آن‌سو، هم منافعِ مترتّب بر آن زیاد است، و هم هرآنچه که به‌دست می‌آورد، در «کوتاه‌مدّت» عایدش می‌شود. دیگر آن‌که اگرچه کار، «دشواری» و «مشقّت» دارد و انسان باید در اثرِ کار، «زحمت‌ها» و «کوشش‌ها»یی را متحمّل شود، امّا در بخت‌آزمایی، بی‌آن‌که رنجی را بر خود هموار کند و دچار سختی و تنگنا شود، به خواسته‌های مادّی دست می‌یابد. خصوصیّتِ «سهل‌الوصول‌بودن»، امرِ مشوّقِ دیگری است که جامعه را به‌سوی بخت‌آزمایی سوق می‌دهد و از کار و تحرّکِ کاری، بازمی‌دارد.

[5]. «دنیاطلبی»، «فردگرایی» و «شرانگاریِ کار»، در حکمِ ریشه‌اند

به‌نظر می‌رسد ریشه‌های این آسیب و انحرافِ فرهنگی، به چند مقوله بازمی‌گردد. نخست این‌که، «دنیاطلبی/ مادّی‌گریِ اخلاقی/ فضیلت‌انگاریِ ثروت»، در شکل‌گیریِ گرایشِ اجتماعی به‌سوی بخت‌آزمایی، بسیار مؤثّر است؛ چنان‌که وقتی «دنیا» در نظرِ مردم، اصالت یافت و «برخورداریِ هرچه بیشتر از موهبت‌ها و نعمت‌های مادّی»، مزیّتِ مطلق انگاشته شد، خواه‌ناخواه، «مسابقه‌ی رفاه‌طلبی و ثروت‌اندوزیِ بی‌قاعده» نیز، شایع خواهد شد و «پول» بر همه‌ی مناسباتِ جتماعی، حاکم خواهد گردید. دراین‌حال، فلسفه‌ی زندگی و معنای حیات به «سودِ محسوس» و «لذّتِ مادّی»، فروکاهیده می‌شود و هرکس، هرآنچه می‌کند، جز برای «نفعِ مادّی» نیست. در چنین بستری، روشن است که حرص و ولعِ فراوانی برای «تصاحبِ ثروت از راه‌های بی‌زحمت و فوری»، همانندِ بخت‌آزمایی و قماربازی، با استقبال مو‌اجه می‌شود. در نهج‌البلاغه، جملاتی وجود دارد که گویای همین شرایطِ اجتماعی است؛ شرایطی که در آن، مردم گرفتارِ خوی دنیاطلبی و مادّی‌اندیشی شده‌اند و همه در پیِ آن هستند که دیگران را کنار زده و خود به مراتبِ مادّی بالاتری دست یابند، ازجمله آمده است: تَعَادَیْتُمْ فِی کَسْبِ الْأَمْوَالِ؛ [شما مردم] در به‌دست‌آوردنِ مال، با هم در جنگید(نهج‌البلاغه؛ ترجمه‌ی سیدجعفر شهیدی؛ خطبه‌ی 133)، و در جای دیگری می‌خوانیم: ازْدَحَمُوا عَلَى الْحُطَامِ وَ تَشَاحُّوا عَلَى الْحَرَامِ؛ بر متاعِ ناچیزِ دنیا فراهم آمدند، و براى به‌دست‌آوردنِ حرام، یکدیگر را پس زدند(همان، خطبه‌ی 144)، و همچنین این‌گونه تعبیر شده است که: یَتَنَافَسُونَ فِی دُنْیَا دَنِیَّةٍ وَ یَتَکَالَبُونَ عَلَى جِیفَةٍ مُرِیحَةٍ؛ بر سرِ دنیاى دون، بر یکدیگر پیش‌دستى نمایند، و چون سگان، این مردارِ گندیده را از هم ربایند(همان؛ خطبه‌ی 151). دوّم این‌که، «فردگرایی/ خودمرکزبینی/ خویش‌پرستی» را نیز باید یکی از خاستگاه‌های این امر قلمداد کرد؛ به‌این‌معنی‌که انسان ممکن است آنچنان در «خواسته‌ها و مقاصدِ مادّیِ خویش» غرق شود که جز «خود» را نبیند و نطلبد و حتّی «خیرِ جامعه» و «مصالحِ عمومی» را نیز فدای «تمنیّاتِ خویش» کند. دراین‌صورت است که دیگر به حُسن و قبحِ «روش‌ها» و «سازوکارها»ی وصول به هدف‌هایش، نظر نمی‌افکند و می‌خواهد از هر «وسیله»‌ای، برای دستیابی به «هدف‌ها»یش استفاده کند. پس در اینجا، «وجدانِ اخلاقی» و «انصافِ انسانی» و «ارزش‌های معنوی»، از قلمروِ وسیله و هدف خارج می‌شوند و تنها، خواسته‌های خودمَدارانه و خویش‌مرکزبینانه‌ی انسان، بر همه‌چیز مسلّط می‌گردد. این در حالی است که توصیه‌های اسلام، ناظر به پا فراتر‌ نهادن از خویش و ملاحظه‌ی مصالحِ اجتماع است، چنان‌که در روایتی آمده است: الْخَلْقُ عِیَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِیَالَ اللَّهِ؛ مخلوق، عیالِ خدا هستند و محبوب‌ترینِ آنها نزدِ خدا، کسى است که به عیالِ خدا، سود دهد(اصولِ کافى، ج 3، ص 239، روایتِ 6). سوّم این‌که در ذهنِ بسیاری، کار نوعیِ شرِ ضروری است؛ یعنی حالتِ مطلوب آن است که انسان، در راحتی و رفاه به‌سرببرد و بی‌آن‌که دشواریِ کار را تحمّل کند، به خواسته‌هایش دست یابد و مادّیّات، غوطه‌ور باشد، امّا چون در عمل، گریزی از کار نیست و باید کار کرد تا نیازها و خواسته‌های مادّیِ خود را فراهم نمود، باید دشواری‌ها و سختی‌های آن را پذیرفت. براین‌اساس، اگر راهی در میان باشد که انسان بتواند بدونِ کار، به‌مثابهِ امرِ تلخ و ناگوار، خواسته‌های مادّیِ خود را برآورده سازد، باید آن را برگزیند. در روایات، عدم‌توازنِ میانِ خواسته‌ها و اعمال، این‌گونه مذمّت شده است: یُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ یُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ؛ چون کار کند، در کار، کوتاه است و چون بخواهد، بسیارخواه است(نهج‌البلاغه؛ ترجمه‌ی سیدجعفر شهیدی، نامه‌ی 33).

به‌این‌ترتیب، روشن است که باید در «فرهنگِ عمومی»، دگرگونی‌های بنیادی پدید آورد تا اوضاع و مناسباتِ اقتصادی دگرگون شود و حیاتِ اقتصادیِ جامعه، از رکود و خمودی رها گردد، و این‌چنین دگرگونی‌هایی، باید معطوف به «ارزش‌های فرهنگیِ اسلام» باشند و جامعه باید براساسِ این ارزش‌ها، در خود و بینش و کنشِ خود، تجدیدنظر کند. پس در اینجا، اصالتِ از آنِ «فرهنگِ اسلامی» است و چالش‌ها و دشواری‌های اجتماعی را، حتّی در زمینه‌ی اقتصادی، باید در این چارچوب برطرف کرد: مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ وَ مَنْ عَمِلَ لِدِینِهِ کَفَاهُ اللَّهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ وَ مَنْ أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَحْسَنَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ؛ آن‌که نهانِ خود را اصلاح نماید، خدا، آشکارِ او را نیکو فرماید، و آن‌که به کارِ دینش پردازد، خدا، کارِ دنیاى او را درست سازد، و آن‌که میانِ خود و خدا را به صلاح آرد، خدا میانِ او و مردمان را نیکو دارد(نهج‌البلاغه؛ ترجمه‌ی سیدجعفر شهیدی، حکمتِ 423).

ارسال نظرات