استاد دانشگاه امام حسین(ع) تأکید کرد:

قدمگاه امام رضا(ع) درابرکوه، مکانی مقدس برای دوستداران اهل بیت(ع)

استاد دانشگاه امام حسین(ع) گفت: من چندی پیش در شهر ابرکوه بودم ، در قدمگاه امام رضا(ع) که در تاریخ داریم امام علیه‌السلام وقتی به ایران آمدند از آنجا گذشتند و لذا برای مردم ما مقدس شد.
کد خبر: ۸۸۱۰۰۰۶
|
۳۰ دی ۱۳۹۵ - ۰۳:۰۶

به گزارش خبرگزاری بسیج؛ دکتر محمد حسین رجبی دوانی استاد تاریخ اسلام دانشگاه امام حسین (ع) به پرسش‌های مهمی درباره ویژگی‌های عصر رضوی و مقایسه آن با دوران دیگر ائمه علیهم‌السلام پاسخ داد.

وی در این گفت و گو شرایط و موقعیت حضرت رضا (ع) را در میان ائمه از در مقایسه با دوران جمله امیرالمؤمنین (ع) منحصر به فرد و استثنایی توصیف کرد و گفت: شرایط امام رضا (ع) با هیچ امامی قابل قیاس نیست. امام رضا (ع) در مسیر هجرت به ایران فرصت‌هایی برایشان پدید آمد که برای حضرت علی (ع) در دوران حکومتشان و برای هیچ امام دیگری پیش نیامد و امام هشتم از تریبون دشمن برای بیان حقانیت اسلام و اهل بیت بهره‌ها بردند. تنها امامی که به نامشان در کل عالم اسلام سکه ضرب و در منابر و نماز جمعه به نام مقدس حضرت خطبه خوانده شد. او لحظه‌های سرنوشت ساز حضور امام رضا (علیه‌السلام) در نیشابور را روایت و موقعیت این شهر در عصر امام رضا (ع) را تبیین کرد.

گفت و گو ی خبرنگار خبرگزاری فرهنگی رضوی با این پژوهشگر تاریخ اسلام پیش روی شماست.

آقای دکتر درباره امام رضا (ع) و زندگی‌شان خیلی سؤال‌ها می‌شود پرسید یکی از سؤالات مهم درباره ایشان این است که زندگی امام هشتم(ع) چه تفاوت‌هایی با بقیه ائمه علیهم‌السلام دارد؟ یعنی در تاریخ زندگی حضرت چه مسائلی پیش آمد که مختص ایشان است و در زندگی سایر ائمه(ع) وجود ندارد؟

بنده توفیق داشته‌ام راجع به زندگی اهل بیت علیهم‌السلام تحقیق و مطالعاتی ولو مختصر داشته باشم. هر کدام از این ذوات مقدس ویژگی‌های خاص خودشان را دارند. در میان امامان ما عالم آل محمد صل الله علیه و آله وسلم به امام رضا علیه‌السلام اطلاق می‌شود. وجود مقدس امام رضا علیه‌السلام وارث بسیاری از فضائل پدران بزرگوار خود بوده است و از طرفی صفات و فضیلت‌های بزرگی را برای فرزندان طیبین و طاهرین خود به ارث گذاشته‌اند. مثلاً می‌شود گفت این وجود مقدس، شجاعت و دلاوری امیر المومنین را به ارث برده است.

در صبر و حلم از امام مجتبی علیه‌السلام، ایثار و مظلومیت از امام حسین علیه‌السلام، معنویت و عرفان از امام سجاد علیه‌السلام، علم و معارف فراوان از امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام، کظم غیض و استواری و شهامت از امام کاظم علیه‌السلام، پدر بزرگوار خود، به ارث برده‌اند و خود حضرت جود و بخشندگی و تقوای خود را به امام جواد (ع) فرزند عزیزشان و پاکی و هدایت گری خود را به امام هادی سلام الله علیه و تحمل شداید و سختی‌های بسیار را به امام عسگری سلام الله علیه به ارث رساندند.

اما این که در زندگی حضرت چه چیزی ما را به خود جلب می‌کند و اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد این است که ما می‌دانیم از منظر اعتقادی شیعه، امامان ما علیهم‌السلام شایسته‌ترین افراد برای رهبری امت اسلام و در حقیقت رهبری جهان بشریت بوده و هستند. ولی متأسفانه به سبب انحرافاتی که بعد از رحلت پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم پیش آمد، این ذوات مقدس و بهترین‌های عالم خلقت، از این جایگاه محروم شدند و طاغوت‌ها و جباران و سفاکان در عالم اسلام و عالم بشریت حکومت کردند. امامان ما علیهم‌السلام در چنین فضای خفقان آوری تلاش می‌کردند تا مردم را متحول کنند و راه سعادت و نجات را که همان پیروی از اهل بیت علیهم‌السلام است به آن‌ها نشان دهند. منتهی این کار سنگینی می‌طلبید. چون امامان ما آزادی عمل نداشتند و طاغوت‌ها می‌دانستند که حق با این ذوات مقدس است و اگر آن‌ها توسط مردم شناخته شوند، همان‌گونه که هارون لعنه‌الله علیه به فرزندش گفته بود که اگر فضیلت‌هایی را که این‌ها دارند، مردم بدانند چگونه رو به‌سوی آن‌ها می‌آورند، و جایی برای حکومت و حاکمیت ما باقی نمی‌ماند.

با همه این چالش ها امامان ما هم باید اسلام اصیل را حفظ می‌کردند و آن را با همه سختی‌ها به اصحاب خود و شیعیان و نسل‌های بعدی انتقال می‌دادند و هم تا آنجایی که شرایط اجازه می‌داد مردم را آگاه می‌کردند. چون همان‌طور که گفتم امامان در برابر همه بشریت و عالم اسلام مسئولیت داشتند که آن‌ها را هدایت کنند و نسبت به سرنوشت و سعادتشان آن‌ها را بیم داده و در مسیر حق قرار دهند.

با این اوصاف می‌بینیم امام رضا علیه‌السلام وقتی که از طرف مأمون به‌سوی مرو، پایتخت او، دعوت و در حقیقت احضار می‌شوند، امام علیه‌السلام در فرصت‌هایی که پیدا می‌کنند، به همان وظیفه و همان تکلیف بزرگ خود که حق طلبی و آگاهی بخشی به مردم است عمل می‌کنند که این اتفاق عمدتاً در نیشابور رخ داد، زمانی که بزرگان و عالمان این شهر که عموماً هم از عامه و اهل تسنن بودند، محضر حضرت رسیدند و از آن وجود مقدس حدیثی از پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم را خواستند و امام رضا علیه‌السلام آن حدیث عظیم سلسله الذهب را بیان می‌کنند. خب حضرت می‌توانستند موارد دیگری را بگویند ولی این حدیث را بیان کردند که کلمه لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی. آن‌ها این حدیث قدسی را از امام رضا علیه‌السلام شنیدند و در دفترهایشان یادداشت کردند و خواستند دفاتر خود را جمع کنند که ناگاه امام فرمودند به شرطها و شروطها و انا من شروطها.

یعنی ورود به حصن حصین الهی و نجات و رستگاری به شرایطی وابسته است و همین‌طور نیست که به‌راحتی و بدون هیچ شرط و قیدی بتوان وارد حصن الهی شد و ما اهل بیت از شرایط آن هستیم. یعنی از طریق ولایت ما فقط می‌توانید نجات پیدا کنید. این نکته خیلی مهم است، درحالی‌که آن حضرت مهمان خلیفه است به‌ظاهر. اما از همین فرصت استفاده می و حقیقت حقانیت اهل بیت را مطرح و به‌صورت غیرمستقیم غاصب بودن همین خلیفه و حاکمیت را بیان می‌کنند و بعد هم که در مرو مستقر می‌شوند، وجوه دیگری از امام رضا علیه‌السلام ناگهان عیان شد.

چه وجوهی از حضرت رضا (ع) در مرو آشکار شد؟

تا قبل از آمدن به ایران عمدتاً حضرت به فقه و تسلط فراوان به احکام الهی شناخته می‌شدند که شاید بتوان گفت بیش از شیعه، اهل تسنن در مدینه خدمت حضرت می‌رسیدند و از وجود مقدسش بهره‌ها می‌بردند و مشکلات فقهی خود را حل می‌کردند. اما وقتی مأمون به هر دلیلی که بود، جلساتی تشکیل داد برای بحث‌های علمی در محضر امام علیه‌السلام، حتی نزدیک‌ترین کسان امام هم تا آن موقع نمی‌دانستند که وجود مقدس حضرت چه دریای بی‌کران علمی است که بر همه عرصه‌ها تسلط فراوان دارند. امام رضا علیه‌السلام از فرصت این مناظره ها که ظاهرش بحث‌های علمی کلامی و فقهی و اعتقادی بود، استفاده کردند و حقانیت اهل بیت علیهم‌السلام را بیان فرمودند. به تعبیر زیبای رهبر معظم انقلاب حفظه الله تعالی، امام رضا علیه‌السلام با استفاده از تریبون دستگاه خلافت پرده تقیه را درید و حقایقی را از ولایت و حقانیت اهل بیت علیهم‌السلام که پدران بزرگوارش جز در خفا و برای اصحاب خاص خود فقط می‌توانستند بیان کنند، آن حضرت در ملأ عام و در سطح گسترده آن هم از طریق خود دستگاه خلافت و تریبونی که خلیفه در اختیار حضرت قرار داده بود بیان می‌کردند. شما بدانید این موقعیت نصیب هیچ امامی نشد و لذا برکات فراوان این روشنگری‌های امام علیه‌السلام و بیان حقانیت اهل بیت علیهم‌السلام در مرو و ایران بود که باعث شد شیعه مذهب حقه اهل بیت علیهم‌السلام در سرزمین ایران به‌خوبی ریشه دواند و ایران به برکت امام رضا علیه‌السلام بزرگ‌ترین پایگاه معارف اهل بیت علیهم‌السلام و مذهب شیعه شود.

آقای دکتر، مگر در دوران امیرالمؤمنین علیه‌السلام این فرصت برای حضرت علی (ع) به وجود نیامد؟ به‌هرحال حضرت جزو معدود امامان ما بودند که حکومت داشتند البته تفاوت در این است که امام رضا علیه‌السلام تحت نظارت یک حکومت ظالم و خلیفه ظالم داشتند این کارها را انجام می‌دادند یعنی از تریبون دشمن استفاده می‌کردند. ولی حضرت علی علیه‌السلام خودشان حکومت داشتند و می‌توانستند عقایدشان را علنی بیان کنند.

بله. امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه خلافت داشتند و خود صاحب منبر بودند و خطبه‌های عظیم امیرالمؤمنین علیه‌السلام خصوصاً بعد از انتقال وجود مقدسش به کوفه معروف است و بسیاری از آن‌ها را مرحوم سید رضی در نهج‌البلاغه گرد آورده است. اما اگر در خطبه‌ها آن وجود مقدس، دقت کنید می‌بینید به سبب 25 سال انحراف امت از راه پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم و عوض شدن ارزش‌ها و تغییر سبک فکر و زندگی مردم از زمان پیغمبر به‌سوی دنیا و دنیا خواهی و مادیات؛ حضرت علی (ع) می‌خواستند تحولی در نوع نگاه مردم پدید بیاورند و آن‌ها را نسبت به دنیا که دل‌بستگی شدیدی پیدا کرده بودند بی‌رغبت کنند تا در عین این که مردم دنیا را دارند، دنیا برایشان اصل نباشد و توجهشان به آخرت و سعادت اخروی جلب شود.

خیلی از این گونه موارد را امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیان می‌کردند اما به سبب آن انحرافی که ایجاد شده بود و مردم غدیر خم و حقیقت و حقانیت اهل بیت علیهم‌السلام را فراموش کرده بودند، باید با تأسف گفت عموم مردمی که با حضرت بیعت کرده بودند و تحت حاکمیت آن وجود مقدس قرار داشتند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نه به‌عنوان امام اول بلکه به‌عنوان خلیفه چهارم پذیرفته بودند. لذا امیر المومنین علیه‌السلام در شرایطی نبودند که بتوانند به غدیر خم و سفارش‌های پیغمبر در مورد خود استناد و آن مسائل را بیان کنند. اگرچه در چند خطبه حضرت اشاره می‌فرمایند که خانه ما محل رفت و آمد فرشتگان و محل وحی بوده است، اگر دنبال سعادت هستید از ما اهل بیت پیروی کنید.

یا در خطبه مشهور شقشقیه که به تعبیر خود حضرت، فقط حالی استثنایی برای آن وجود مقدس پدید آمد که بتوانند گوشه‌ای از خیانت‌هایی که بر پیغمبر صل الله علیه و آله وسلم صورت گرفت و جفایی که بر اهل بیت رفت را بیان کنند. که در حین ایراد خطبه، ناگهان فردی بلند شد و سؤالی مطرح کرد و صحبت حضرت قطع شد، حضرت علی (ع) وقتی جواب او را دادند، ابن عباس بلند شد و گفت آقا حرفتان را ادامه بدهید، حضرت فرمودند یک حالی بود آمد و رفت. به عبارتی یک شقشقیه بود، شعله‌ای از آتش دل بود که زبانه کشید و فرو نشست و تمام شد.

ابن عباس بسیار افسوس خورد و دیگر هم، چنین فرصتی پدید نیامد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به آن گونه سخن بگوید. حتی در تاریخ داریم گه گاهی که حضرت می‌خواست انتقادی بکند، بااین که خود خلیفه و در رأس حکومت بود، اگر انتقادی می‌کرد با اعتراض مردم مواجه می‌شد و سخنان خود را قطع می‌کرد و ادامه نمی‌داد.

لذا اصلاً این‌گونه نبود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فضا برایش چنین آماده باشد که چون خود در رأس حکومت و خلافت قرار دارند، به‌راحتی بتوانند حقیقت اهل‌بیت علیهم‌السلام را بیان کنند. نتیجه هم مشخص است. شما می‌بینید مردم بی‌بصیرت و نالایق آن عصر باوجود این که آن وجود مقدس 4 سال و 9 ماه خلافت داشتند، ایشان را یاری نکردند و چنان حضرت را مورد ظلم قرار دادند که در تاریخ زندگی ائمه بی‌نظیر است من معتقدم ظلمی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام از سوی خواص و عوام جامعه در دوران خلافت دیدند و کشیدند به‌مراتب بیشتر از آن 25 سال غصب خلافتی است که خود حضرت می‌فرمایند خار در چشم و استخوان در گلو، میراث الهی خودم را تاراج رفته دیدم.

اگر ما در تاریخ، شرایط خلافت و حکومت وجود مقدس امیرالمؤمنین (ع) را مطالعه کنیم، می‌بینیم آن دو سال آخر حکومت، سراسر غم و اندوه و مصیبت برای حضرت است که بارها امام از خدا طلب مرگ می‌کنند و بعد هم که وجود مقدسش به شهادت می‌رسد و امام مجتبی علیه‌السلام هم به امامت و هم به خلافت می‌رسند، این فرصت، شش ماه بیشتر طول نمی‌کشد و معاویه لعنه‌الله علیه می‌آید و بر کل عالم اسلام مستولی می‌شود.

اگر فضا برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام مساعد بود، حضرت نباید از خدا طلب مرگ می‌کردند، باید آرمان‌هایشان را پیاده می‌کردند و امام مجتبی علیه‌السلام نباید در 37 سالگی و بعد از شش ماه از قدرت کناره گیری می‌کردند تا دشمن کینه توز دیروز اسلام یعنی معاویه لعنه‌الله علیه بیاید و بر عالم اسلام مستولی شود. لذا اصلاً شرایط آن‌گونه نیست که شما تصور می‌کنید.
این شرایط اصلاً برای امام رضا علیه‌السلام نبود. ایشان در مسیر هجرت به ایران مورد استقبال قرار می‌گیرند درباره حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نه

تنها شرایط این‌گونه نبود، بلکه وقتی از جنگ نهروان برگشته بودند یعنی حضرت هنوز خلیفه این امت بودند اما در کوچه‌های کوفه که حرکت می‌کردند، توهین‌ها به حضرت می‌شد. لذا اصلاً نمی‌توان قیاس کرد و گفت امیر المومنین علیه‌السلام خلیفه بودند و می‌توانستند راحت حرف هایشان را بزنند همان گونه که امام رضا علیه‌السلام ولیعهد بودند و می‌توانستند حرف بزنند. واقعاً شرایطشان غیرقابل قیاس است.

با این تحلیلی که حضرت‌عالی از دوران ولایت عهدی حضرت رضا (ع) فرمودید، به‌خصوص از ماجرای نیشابور. فکر می‌کنم از نظر حضرت‌عالی آن قطعه سرنوشت ساز و خیلی تأثیر گذار زندگی حضرت رضا (ع) نیشابور است، شما چنین دیدگاهی دارید؟

ببینید مأمون می‌خواست با ورود حضرت به ایران، آن هم نه جغرافیای امروز ایران بلکه ایران قدیم، که کل عراق تا چین و هند را هم شامل می‌شده؛ به اهداف متعددی نائل شود و به نفع حکومت خودش و برای استحکام آن، از این فرصت استفاده و از طرف دیگر، امام رضا علیه‌السلام را از بدنه جامعه جدا کند تا مردم از آن حضرت دور شوند و این ارتباط عمیقی که موجب گسترش شناخت مردم نسبت به ساحت مقدس امام می‌شود، از بین برود. لذا سفارش کرد که وقتی امام را به‌سوی مرو می‌آورند، از مناطق شیعه نشین عبور ندهند. اما عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.

واقعاً اگر امام کماکان در مدینه باقی می‌ماندند، جز مردمی که از جاهای مختلف برای زیارت یا کسب معرفت به مکه و مدینه می‌آمدند، کس دیگری با امام رضا علیه‌السلام آشنا نبود. اما کاری که مأمون کرد، باعث شد امام رضا علیه‌السلام بیش از گذشته و بیش از امامان دیگر در جامعه شناخته شوند.
در تاریخ داریم هر جا که حضرت وارد شدند، بااین که تأکید شده بود امام را از مناطق شیعه نشین عبور ندهند اما حضرت با استقبال فراوان و گسترده مردم مواجه شد.

من چندی پیش در شهر ابرکوه یزد بودم در قدمگاه امام رضا (ع). که در تاریخ داریم امام علیه‌السلام وقتی به ایران آمدند از آنجا گذشتند و لذا برای مردم مقدس شد. خیلی از مناطق آن زمان شیعه نشین نبود زیرا امام از مکان‌هایی عبور داده شد که شیعه نشین نباشند. اما چنان امام مورد استقبال قرار می‌گرفتند، آن هم توسط افرادی که تا آن موقع حضرت را ندیده و از فضائل اهل بیت آگاه نبودند، که عجیب بود.

شهر به شهر که امام عبور می‌کردند شناخته می‌شدند و بسیاری از مردمی که امام را می‌دیدند این شناخت را به دیگران منتقل کردند تا این که حضرت به نیشابور رسیدند در این شهر اتفاقات عجیبی رخ داد.

آن زمان نیشابور بزرگ‌ترین مرکز حدیثی عالم تسنن پس از بغداد بود و شاید هم‌عرض بغداد. به همین جهت حضور حضرت در این شهر در تاریخ بیش از جاهای دیگر درخشان شده. هزاران نفر محدث و مورخ در این شهر حضور داشتند که از امام استقبال و درخواست حدیث کردند و حدیث سلسله الذهب را از حضرت شنیدند. لذا نیشابور در تاریخ ماندگار شد، شهری که امام رضا (ع) حدیث سلسله الذهب را بیان کردند و خود اهل تسنن این حدیث را سلسله الذهب نامیدند به معنای رشته‌های طلایی که از امام رضا علیه‌السلام تا خداوند تداوم دارد. احمد حنبل پیشوای فرقه حنبلی‌های اهل تسنن، چنان به این حدیث اعتقاد داشت که می‌گفت اگر این حدیث را بر کسی که سخت‌ترین بیماری را دارد، با نقل راویانش که سلسله طلایی اهل بیت علیهم‌السلام هستند، بخوانید او شفا پیدا می‌کند. این نشان دهنده شناخت عمیقی است که از امام علیه‌السلام در این شهر پدید آمد.

بنابر این در تاریخ زندگی امام رضا(ع) و حتی در تاریخ زندگی اهل بیت این هجرت به ایران،تاریخ ساز بوده...
اگر امام رضا (ع) در مدینه مانده بودند، هیچ کدام این اتفاق‌ها رخ نمی‌داد. توجه داشته باشیم که دوران امامت وجود مقدس امام رضا علیه‌السلام حدود 20 سال طول کشید که بخش اعظم آن در مدینه گذشت و فقط دو سال آخر است که حضرت وارد ایران شدند، اما همین حضور و آمدن به مرو در ایران باعث شد که امام رضا علیه‌السلام برای کل عالم اسلام شناخته شوند و به اعتبار ولایت عهدی -که البته برای حضرت چیزی نبود- اما مأمون دستور داد که سکه به نام ایشان ضرب شود و سکه‌های ولایت عهدی امام رضا علیه‌السلام در کل عالم اسلام انتشار پیدا کند. تنها امامی که به نام او سکه زده شده، در خطبه‌های نمازهای رسمی جمعه در سراسر عالم اسلام -منهای آندلس که جدا شده بود-، تا امام رضا علیه‌السلام در قید حیات بودند، به نامشان خطبه خوانده و برای امام دعا می‌شد. این‌ها همه از زمانی است که آن وجود مقدس به ایران آمدند و در نیشابور و مرو جلوه بیشتری کردند و جامعه باوجود مقدس شان آشنا شد که برای هیچ امام دیگری چنین موقعیتی پدید نیامد.

لذا در ایران به‌خصوص در نیشابور و در نهایت در مرو در این دو سال آخر عمر شریف حضرت رضا (ع)، موقعیت‌هایی پیش آمد و امام رضا علیه‌السلام در کل عالم اسلام شناخته شد و مردم به ساحت اهل بیت علیهم‌السلام معرفت بیشتری کردند که درباره هیچ امامی تکرار نشد.

چه تجلیل‌هایی که علمای بزرگ اهل تسنن از امام و اهل بیت کردند، مدح‌هایی که برای امیرالمؤمنین و اهل بیت توسط محمد بن ادریس شافعی، امام شافعیان و یا مالک بن انس پیشوای مالکی‌ها سروده شد و همان طور که گفتم تجلیل‌هایی که احمد حنبل کرد.
احمد حنبل پیشوای حنبلی‌ها توانست مسئله تربیع را در عالم تسنن نهادینه کند. تربیع یعنی چهارگانه بودن خلفای راشدین. تا قبل از آن به علت کینه توزی های بنی امیه و تداوم راه خباثت آمیز آن‌ها، در میان بسیاری از اهل تسنن هنوز امیرالمؤمنین علیه‌السلام مورد عنایت و توجه نبود. اما احمد حنبل توانست مسئله تربیع را در بین کل اهل تسنن جا بیاندازد به این معنا که پذیرفته شد امیرالمؤمنین علیه‌السلام چهارمین خلیفه راشدین و مورد احترام و قداست است.
من این‌ها را به برکت حضور امام رضا علیه‌السلام در ایران و در نیشابور و در مرو می‌دانم و سخت معتقدم که اگر امام به این سرزمین نیامده بودند و این مقطع در زندگی آن حضرت وجود نداشت، این موارد که اشاره شد صورت نمی‌گرفت.

و سؤال پایانی من این است که به نظر شما کدام خصلت و ویژگی حضرت رضا علیه‌السلام بین بقیه خصوصیات ایشان برجسته است و ایشان را از بقیه ائمه متمایز می‌کند؟ ممکن است ائمه ما صفات مشترک فراوانی داشته باشند، اما چیزی که ایشان را خیلی برجسته می‌کند و اسم امام رضا (ع) که می‌آید این خصوصیت به ذهن شما متبادر می‌شود، آن ویژگی چیست؟

همین صفتی که از دیرباز در ذهن شیعیان و غیر شیعیان و با جرأت می‌توان گفت حتی در ذهن غیرمسلمان‌ها جا افتاده؛ که وقتی به زیارت حضرت می‌آیند، ایشان را امام رئوف و مهربان و دادرس درماندگان می‌دانند. اگرچه همه صفات نیک در همه اهل بیت علیهم‌السلام از جمله امام رضا علیه‌السلام جمع است، اما این احساس محبت و خودمانی بودن مردم با امام رضا علیه‌السلام و این که مردم برای عرض ادب و رفع مشکلات و نیازها، برای شفای بیماران و برای گرفتن برکت در زندگی و به‌طور کلی برای رفع همه گرفتاری‌ها به امام رضا(ع) رو می‌آورند، آن حضرت را بسیار شاخص کرده است.

با آن که پدر عظیم الشأنش وجود مقدس امام کاظم علیه‌السلام باب‌الحوائج و فرزند گرامی عظیم الشأنش امام جواد سلام الله علیه به جود و بخشش و گره گشایی معروف است اما امام رضا علیه‌السلام حالت خاصی دارند که این باور و یقین در میان مردم وجود دارد، که هر کس به‌سوی آن وجود مقدس رو بیاورد، دست خالی بر نمی‌گردد. این چه از نظر معنوی و چه از نظر مادی یک امر ثابت شده است و این گونه حرم مقدس و ملجأ منور و ملکوتی آن امام همام قبله گاه عشاق و درماندگان شده است.

گفت‌و‌گو از: صدیقه رضوانی نیا

ارسال نظرات