شعر عبدالمجید فرائی به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم

"برخیز تمام قد،کنون عاشوراست"

خبرگزاری بسیج: استاد عبدالمجید فرائی، شاعر پیشکسوت و آئینی کشورمان به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم شعری با عنوان "برخیز تمام قد کنون عاشوراست" را تقدیم عزاداران سید و سالار شهیدان امام حسین(علیه السلام) کرده است.
کد خبر: ۸۷۵۶۵۹۰
|
۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۶

برخیز تمام قد کنون عاشوراست


ذ ا لحجه بسر شود ، محرم آید
یک پنجره ، تا با غ جنان بگشاید


این ماه عجب ، رنگ خدائی دارد
فرمانده پا ک و پا ر سا ئی دارد


چون رابطه نهان او، بادل ماست
این رشته اتصال تاکوی خداست


جزغاله شود دل ، ز جنایات یزید
از سنگدلی های همان قوم پلید


چون قصه ی پر غصه محرم دارد
ازدیده سرشک دردو غم می بارد


هرکس قدمی نهاده،درراه حسین
پیوند زده هدف،به الله حسین"ع"


دلبسته ی هیچ و پوچ عالم نشود
جز محضرکبریای حق ، خم نشود


هرتیغ ، به خاندان عصمت بخورد
آ ن تیغ ، تما م قلب شیعه بدرد


آزادگی آموخته ، شیدای حسین
بشنیده زجان خویش،نجوای حسین


ذرات وجودخویش، پرداخته است
بااهل حرم،سوخته وساخته است


دراوج وعروج خود،خدایافته است
در کرب وبلا، نور هدا یافته است


آگاه ترین است، به سودای حسین
تابیده به قلب او، تجلای حسین"ع"


درمکتب کربلا ، حسینی شده است
دلداده مکتب خمینی"ره"شده است


درعصرستم، لطف خدای ازلی است
ا و سید و سالار محبان علی است


مردانه ، قیام و قامت آراسته است
بر ضد تما م کفر ، بر خاسته است


انسان، ز شقاوت عدو، حیران است
در با طن او ، درنده ای پنهان است

* امروز، بنی امیه ، باز آمده است
از سوی امارات و حجاز آمده است


آ ن فا جعه در عر ا ق ، تکرار کند
چون خولی و ا بن سعد ، رفتارکند


درشام و عراق کشته هاپشته شده
بی جرم وگنه به خونش آغشته شده


ا بلیس ، نقاب پشت "داعش" دارد
این آ ل یهو د ا ست ، نما یش دارد


امروزعراق وشام،چون کرب وبلاست
این فتنه ی ا نگلیس ، با ا مریکا ست


هر عصر ، یزید و شمر و خولی دارد
تا ر یخ نگا ر ، خا مه ر ا ، بر د ا ر د


خو ب است ، تما م قصه تعریف شود
شیطا ن بکند تلا ش ، تحر یف شود


بر خیز تما م قد ، کنون عاشوراست
چون هست یزید ، فتنه ها پابرجاست


از شد ت اندوه ، سرا پا د ر د م
درسینه ، بساط درد وغم گستردم


درسوگ حسین ابن علی"ع"گریانم
نوحه گرم و مر ثیه ها می خوانم


امر و ز شر یک درد آل الله ام
ازدیده و دل مساعدت می خواهم


آتش به دلم فتا د ه ، می سوزاند
روح القدسم ، به کربلا می خواند


دل می رود و تنم ، به دنبال دلم
بگذار بگو یمت: کنون ، مال دلم


من ز ا ئر بیقرار و بی مقدارم
درسینه و سر ، شورحسینی دارم


بالطف خدا ، کنون هوائی شده ام
با و ر بکنید ، کر بلا ئی شده ام

ارسال نظرات