آن که گم شده تا گمشدهای را میبیند میفهمد او هم گم شده است. گمشدههایی که درک کردهاند گم شدهاند همدیگر را پیدا میکنند و با هم رفیق میشوند. بعد بنا میکنند با همدیگر گشتن و مطالعه کردن و اینکه چه شد که ما گم شدیم. چه چیزی از ما گم شد که ما گم شدیم. کمکم به هر کمک میکنند تا ردّ گمشدگی را پیدا میکنند. تا پیدا کردند، رفقای گمشده خود را صدا میزنند میگویند بیایید، جای پای گمشدگی را پیدا کردیم و آن جای پای ولایت، جای پای حقیقت، جای پای انسان و هر آن چیزی است که تا به حال شنیدهاید.
جای پای گمشدگی را پیدا کردن کم چیزی نیست. انسان را از سرگردانیها بیرون میآورد. لذا تا گمشدهای جای پای گمشدگی را پیدا میکند همه را خبر میکند میگوید ببینید جای پای گمشدگی را پیدا کردم. رفقای گمشدهاش هم تصدیقش میکنند چون میبینند راست میگوید. میبینند جای پای خودشان است. جای پای اولیائشان است. راست و مستقیم این بار همه در یک خط قرار میگیرند.
بعد از مدّتی میبینند اصل آن هم پیدا شد. یکی میگوید عطرش به مشام میرسد، بقیّه هم تصدیق میکنند. کمکم نشانههای دیگرش هم پیدا میشود. نشانههایی که این مییابد با نشانههایی که آن یکی پیدا کرده به هم میخورند. وقتی از نشانهها تعریف میکنند میبینند همه یکی است. کتابها را بخوانید، لانَفَرِّقُ بَینَ اَحَدمِن رُسُلِهِ (سوره بقره آیه 136). پیامبران هیچ اختلافی با هم نداشتند. امّتهای سالم هم هیچ اختلافی با هم ندارند. انشاء الله فردای قیامت و یا الان خدا نصیب کند با هم آشنا شویم، با هم بنشینیم و با هم انس بگیریم.
کتاب طوبای محبّت جلد دوم– ص 190
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی