اعتقاد عجیب سردار شهید هرمزپور به کسب حقوق حلال
به گزارش سرویس بسیج رسانه خبرگزاری بسیج، در حالی مهرماه امسال کنگره بزرگ شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد برگزار میشود که هنوز بسیاری از ابعاد شخصیتی و منش و سیره یکهزار و 800 شهید این استان برای ما ناشناخته است.
به همین منظور و برای ادای دین به ساحت شهدای والامقام استان به برخی از این ابعاد میپردازیم.
سردار شهید محمد لطیففر روایت میکند که قبل از انقلاب در فصل پاییز در شهر بوشهر در شرکتهای انرژی اتمی (شرکت هدیش) که مدیریت آن را آلمانیها به عهده داشتند، به اتفاق سردار شهید هرمزپور کارگری میکردیم.
حسب تصادف با همدیگر آشنا شدیم و اتفاقاً مدتی را هم منزل شدیم، ما هر دو نفر اهل نماز و روزه بودیم و از این بابت دقت میکردیم؛ بعد از مدتی کار عملگی شهید هرمزپور که از ما بزرگتر و پختهتر بود را به عنوان سرکارگر انتخاب کردند.
هرمزپور اولاً در کارش بسیار منظم و دقیق و جدی بود لذا یک روز صبح سر کار کانال کنی حاضر شدم، متوجه شدم که تعدادی از کارگران همشهری دور ایشان جمع شدهاند، موضوع را جویا شدم، جریان از این قرار بود که کارگران معمولا خیلی کم کار میکردند؛ مثلاً چند کارگر 50 سانتیمتر از کف کانال را با کلنگ در طی چند ساعت میکندند.
سپس کارگران دیگری همان کانال را پر میکردند؛ تا فقط نشان دهند که مشغول کار کردن هستند و پیمانکار ببیند که کارگران به طور مداوم در حال کارند.
این امر باعث میشد که کار پیشرفتی نداشته باشد فقط وقت را پر میکردند که شهید هرمزپور به آنها تذکر داد که این کار نه انسانی است و نه اخلاقی و نه اسلامی.
کارگران ادعایشان این بود که متولی کار آلمانیها و رژیم پهلوی است باید از کار آنها دزدید و پیشرفت کار مهم نیست؛ مهم این است که ما کارگران مشغول باشیم و حقوقمان را دریافت کنیم و وقت را پر و تلف کنیم.
شهید هرمزپور با این طرز تفکر کاملا مخالف بود و میگفت درست است که متولی کار ظالم است، ولی محصول و خروجی کار برای ملت ایران است، باید در کار صادقانه عمل کنیم و به اندازه حقوقمان کار کنیم و خروجی داشته باشیم.
سردار لطیففر روایت میکند که البته در همه کارگاهها از این نوع برداشتها بود و احجاف در حق صورت میگرفت؛ اما شهید هرمزپور به شدت مخالف بود و از آن موقع به بعد فعالیت کارگرانی که شهید هرمزپور سرکارگر آنها بود، اصلاح شد و مطابق برنامه ابلاغی کار پیش میرفت.