دستان سوخته دختر سه ساله که از پرداخت‌ها نجومی بی بهره بود!!
به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، یکشنبه ساعت 11 صبح 20 تیر 95 در شهرداری شریفیه صحنه ای از بی تفاوتی به مستضعفین جامعه را مشاهده کردیم که دل هر انسان با وجدانی را آزرده می‌ساخت.
چهره ای رنجور و نفس زنان خانم چادری در دفتر شهردار شریفیه انسان را متوجه نیاز وی کرد،در حالیکه چادرش را جمع می کرد که حجابش را مرتب نماید با اصرار طفل سه ساله اش که خواهان برداشتن یک عدد بیسکویت بود مواجهه شد.
مهندس اسفرورینی مسئول دفتر شهردار با لبخند مهربانانه جواب داد،همه را بردار، دختر به این خوبی حقش بیشتر از اینها است. اما ناگهان چیزی را دیدم که بسیار تکان دهنده بود. دختر بچه با دستان سوخته و تاول زده و پوست و گوشت دست آویز شده و کبود دو عدد بیسکویت برداشت.
بلافاصله از مادرش سئوال کردم خواهرم! دست فرزندتان چه شده است؟ در همان لحظه بغض وی ترکید و شروع به گریه کردن کرد، گفت: فکر کنم دو روز پیش بود در حالیکه برای نهار بچه ها می خواستم غذا درست کنم دست دختر بچه ام داخل روغن رفته و باعث سوختن دستان او شد.
چرا مراقبت نکردید؟
من بیماری سرطان دارم و شیمی درمانی می کنم به همین خاطر برخی وقت ها توان تمرکز ندارم.
شوهرتان چه کاره است؟
بیکار! معتاد! و خانه نشین است، دائم در خانه با ما درگیر است فرزندانم را کتک می زند. می خواهم طلاق بگیرم.
چرا؟
به خاطر اینکه شب تا صبح در حال مصرف مواد است و پسر 14 ساله ام را واردار می کند که برای
تهیه مواد او بیرون از خانه برود.
چند تا فرزند دارید؟
سه تا،دو دختر و یک پسر بچه هام شاگرد اول مدرسه هستند اما به خاطر وضعیت خودم و اعتیاد شوهرم و نداشتن تمکن مالی ثبت نام نکردند و مانع رفتن به مدرسه آنها شده‌ام، وقتی ندارم چه کار کنم؟ برای دخترم خواستگار آمد به خاطر وضعیت شوهرم و فقر و بیماری پشیمان شدند . قصد دارم طلاق بگیرم و فرزندانم را با خودم ببرم زیرا شوهرم همه آنها را به اعتیاد و نابودی می کشاند.
وقتی فرزندتان سوخت واکنش شوهرتان چگونه بود؟
واکنشی نشان نداد، مشغول مصرف موادش بود تا امروز حتی یک پماد هم برایش تهیه نکرده است اصلا مواد برایش احساسی باقی نگذاشته است بلکه به دنبال قربانی کردن همه برای خودش است.
آیا برای درمانش به جای مراجعه کرده‌اید؟
بله..(با گریه و هق. هق) دخترم را به درمانگاه.........محمدیه بردم، دخترم سه ساعت فریاد و درد داشت. و گفتند باید 80000 تومان به حساب درمانگاه واریز نمائید تا کار درمان شروع شود، تا مداوا کنیم و هرچه اصرار کردم که وضعیت مالی مناسبی ندارم و کار درمان را انجام دهید تا از جایی تهیه کنم قبول نکردند و بیش از دو ساعت خواهش و تمنای من بی فایده بود. سپس به درمانگاه خصوصی پاستور محمدیه بردم گفتند: از توان ما خارج است و امکانات نداریم. اما آرام بخش و پماد زدند تا گریه بچه قطع شد. درمانگاه پاستور محمدیه بسیار با من و دخترم خوش رفتاری کردند اما در مانگاه ....حتی یک پماد و آرام بخش نیز برای درد فرزندم به ما ندادند.
تحت پوشش چه نهادی هستید؟
وی با نگاهی شماتت بار گفت: در حالی که در کشور من آوارگان نیز تحت پوشش هستند، ما در داخل کشور تحت پوشش هیچ نهادی نیستیم به هر نهادی مراجعه کردم گفتند: چون شوهر دارید نمی توانیم شما را تحت پوشش قرار دهیم، یا باید بیوه باشید یا طلاق گرفته باشید با این حال به دنبال طلاق هستم تا بچه هایم را نیز از خطر اعتیاد دور کنم.
این مادر بیمار ادامه داد: برگه فوتی بیاورید. آخه اعتیاد بدتر از بی سرپرستی است. بدتر از مرگ است ، خدا را خوش نمی آید خانواده های معتاد در جامعه اسلامی به امان خدا رها شوند، من به عنوان یک زن چقدر می توانم فقر و گرسنگی بچه هایم را تحمل کنم، می گویند شوهر دارید؟ آیا یک فرد معتاد جز درد سر برای خانواده میتواند باشد؟ جز تحمیل جنایت و خیانت به خانواده کار دیگر می تواند بکند که نهادهای حمایتی به من می گویند شوهر دارید. باید گواهی بی سرپرستی، یا برگه طلاق بیاورید، اصلا یک شوهر معتاد سرپرست به حساب می اید؟
برخورد مردم با شما چگونه است؟
مردم ایران در دنیا بی نظیر هستند کاش بعضی از مسئولان هم مثل مردمان عادی با فقرا رفتار می‌کردند، در کشور ما هنوز اعتیاد به عنوان یک خطر اصلی و مهم برای مسئولان جا نیفتاده است و هزینه های پیشگیری بسیار نا محدود است.
مسکن دارید یا اینکه مستاجر هستید؟
نه مستاجر هستم و ماهی 115 تومان اجاره می دهم. شوهرم علیرغم بیماری من که شیمی درمانی می کنم هیچ کار نمی کند و شب تا صبح مشغول مصرف مواد است خودم با این حال برای هزینه زندگی ام به گوجه چینی و میوه چینی و کارهای کارگری می روم تا بچه هایم در رفاه باشند،اما دیگر توانایی ندارم .
انسان فقیر در دیار خود هم بیگانه است
با توجه به اینکه امیرمومنان می فرمایند: انسان فقیر در دیار خود هم بیگانه است. چقدر انسان‌های بیگانه در کشور ما وجود دارند که فقر بین آنها و جامعه خط طبقاتی کشیده است، زخم هایی بر تن مستضعفین است همان مستضعفینی که انقلاب را در سخت ترین بحران ها با خون خود آبیاری کردند.
همان‌هایی که شبانه روز در رکاب انقلاب و امام بودند و امروز نیز در گمنامی کامل درعراق و سوریه از حریم امام و انقلاب و کشور دفاع می کنند. همان مستضعفینی که امام بیش از 500 بار در وصیت نامه الهی سیاسی خود از آنها با عنوان محرومین،ستمدیدگان، مستضعفین یاد کرده اند. حالیکه درجامعه امروزی ما فیش های نجومی مدیران نالایق در سایه ضعف قوانین و نظارت دستگاهها اتفاق می افتد.
در فیش هایی که حق فراغت فرزندان تا 4 میلیون تومان ماهانه پرداخت می شود کودکی زیر سایه و چرخ فقر به خاطر 80000تومان رنج نداری نیز بر درد هایش اضافه شود و این همان سخنان رهبر انقلاب که فرمودند: بیمار به جز درد بیماری هیچ دردی را نباید حس کند. و این کلام رهبری از طرف کادر درمانی نادیده گرفته می شود.
سخنی با کودک :
آن روز که دستان معصومت رو به خدا بود، هیچ وقت فکر نکردی که بشر هر چه ببخشد بدهکارت می کند تنها خداست که انسان را با بخشش خود بی نیاز تر می کند.امام امت فرمودند:من یک موی کوخ نشینان را به تمام دنیای کاخ نشینان نمی دهم، امروز ما کوخ نشینان تنها یاور و پناهگاه مان رهبر انقلاب است، همان رهبری که خود بزرگ جانباز انقلاب خمینی است در کنار بالینت سینوهه و بوعلی سینا هم گریان بود.
لازم به ذکر است: مسئولان سازمان معاونت درمان استان با خبرگزاری بسیج در ارتباط با این موضوع همکاری لازم را داشته و به شدت دنبال روشن شدن ابعاد این پرونده هستند،و ماجرای این دختر سه ساله از طریق خبرگزاری بسیج قزوین در حال پیگری می‌باشد.
