فرمانده بسیج ناحیه دانشجویی با صلابت درباره مسائل فرهنگی، آسیب های اجتماعی و موانع موجود در استان صحبت می کند. فلاح نژاد صراحتا بذرِ اُمیدی که پس از ۸ سال بی تدبیری و ناامیدی در دلِ آحادِ مردم نهاده شده را مطرح می کند که با تکانِ سَرِ دانشجویان به منزله تاییدشان همراهی می شود. سردار حیدر نیا آرام نشسته اند. گاهی یادداشت برداری می کنند و گاهی نگاهی به دانشجویان می اندازند. دانشجویانی که از نشست صمیمانه با سردار به وجد آمده اند و این هم نشینی را مبارک می خوانند. اینجا کرج است. سالن جلسات فرماندهی. سپاه امام حسن مجتبی(ع). خبرگزاری بسیج.
کد خبر: ۹۳۹۸۸۰۸
|
۱۹ آذر ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۹

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، الناز رحمت نژاد، خبرنگار بسیجی در گزارشی آورده است: بعد از اقامه نماز ظهر و عصر، از نماز خانه سپاه بیرون آمدم. خورشید نیمی از تنش را از پُشتِ ابرها در آورده بود و با گرمایی ملایم می تابید. باد خنک پائیزی دسته دسته برگ های رنگارنگ رویِ زَمین ریخته شده را حرکت می داد. صدایِ آبشارِ حوضِ جلو ساختمانِ فرماندهی آنقدر دلنشین و آرام بخش بود که هوای پائیزی را مطبوع تر کرده بود. همراه چند دانشجو به سمت سالن جلسات فرماندهی رفتیم. مُدام گوشی هایشان را چِک می کردند و با نگرانی منتظر رسیدن دوستانشان بودند. شور و شوقِ دیدار با سردار در دل دانشجویان وصف نشدنی ست. وارد سالن جلسات شدیم. سفره ناهار رویِ میز باز است. این یعنی ناهار مهمان سردار هستیم. کم کم دانشجوها می آیند و ظرفیت سالن، حتی صندلی های پُشتی پُر می شود. سردار با لبخند از در وارد می شوند. همه به احترامش می ایستیم. سالن جلسات فرماندهی در ساکت ترین وضعیتی است که تاکنون دیده ای. سردار سکوت را می شکند. با اشاره به میز و گفتنِ بفرمائید، همه را به ناهار دعوت می کند. بعد از صرف ناهار، دانشجویان بساط کاغذ و قلمشان را باز می کنند. شوق و شور فروان از چهره دانشجویان نمایان است. دانشجویِ بسیجیِ دانشگاه آزاد شهرستان نظرآباد این دیدار و هم نشینی با سردار را مبارک می خواند. بااجازه ی سردار، جلسه آغاز می شود. بعد از قرائت قرآن، فلاح نژاد، فرمانده ناحیه بسیج دانشجویی، با لحنی حماسی، نگاهی کلی و گذرا به مشکلات مختلف استان دارد. امروز را وقت اثبات شعارهای آرمان خواهانه انقلابی در میدان عمل می خواند. اینجایِ صحبتش طوفانی است. نگاهِ بازبینانه به ساختارها باید داشت. ساختارهایی که طی زمان فرسوده شده و یا با سکان داری افراد غرب پرست امروز به تهدید علیه جمهوری اسلامی تبدیل شده است. با پیشنهاد راه اندازی نهضت های روشنگری، ضرورتِ جهادِ تبیین را مطرح می کند و دانشجویان را صَفِ اولِ این نهضت ردیف می کند. جعفر فلاح نژاد، از لزومِ رفعِ موانع می گوید. از این می گوید که یکی از موانع گُماردَنِ مدیران بی تفاوت و دنیا زَده سَرِکار است. بلافاصله بعد از گفتن این جمله، سردار دست به قلم می شوند برای یادداشت برداری. فلاح نژاد در گام دوم انقلاب، مسئولیت سنگینی را رویِ دوشِ خود و دانشجویان، خصوصا بسیجِ دانشجویی حِس می کند. صحبت های فلاح نژاد تمام می شود. دانشجویان منتظرِ شنیدنِ سخنانِ سردار هستند. از قلم هایِ در دستشان و کاغذهایِ رویِ میز معلوم بود که بی صبرانه منتظرند صحبت های مهم سردار را یادداشت کنند. سردار حیدرنیا با خنده ای بر لَب که خبر از رویِ گشاده اش می دهد، جلسه را شاد و با نشاط می خوانند. تاکید دارند خودم هم دانشجو هستم. دانشجویی زمان نمی‌شناسد و خاص یک دوره محدود و یک مقطع سه، چهار ساله نیست؛ دانشجو بودن ویژگی پیروان واقعی حضرت محمد مصطفی(صلوات الله تعالی علیه و آله) است که فرمودند: "اطلبوا العلم من المهد الی الحد" یعنی ز گهواره تا گور دانش بجو. در گوشه گوشه سالن، دانشجویان در سکوت کامل، غَرق در صحبت هایِ سردار بودند. بعضی ها هم بر روی برگه های خود مشغولِ نوشتنِ نکاتِ مهمِ صحبت های ایشان بودند. سردار چند پرسش کلیدی دانشجویان را جدا می‌کنند و به جزئیات، پاسخ می‌دهند. بسیاری از انتقادها به جا بود اما لحن انتقاد نباید تند باشد و انتقاد نباید نقطه‌ضعف به طرف مقابل بدهد. می‌گویند از افراط و تفریط در بیان پرهیز کنید. بعد از این بخش سردار ذیل سرفصل کلی «بیانیه گام دوم» نکات دیگرشان را مطرح می‌کنند. باید نقاط روشن و عوامل امیدبخش را دید. اصلی‌ترین وظیفه دانشجو این است که از دانش و اطلاعات خود در زمینه رفع مشکلات جامعه استفاده کند. قاطعانه می گویند که خَطِ قرمزِ بسیج و سپاه مردم هستند و خادمی برایِ مردم افتخار است. بعد هم دوباره تاکید می کنند شما دانشجویان وظیفه ی سنگینی دارید، از شما توقع زیادی دارم! مردم، ولی نعمت انقلاب هستند. باید به مردم به چشم ولی نعمت نگاه کنیم. برایِ رفعِ گرفتاری و مشکلاتشان تلاش کنیم. امام کاظم(ع) فرمودند: رویِ زمین خدا بندگانی دارد که برایِ رفعِ حاجاتِ مردم می کوشند. اینان در روزِ قیامت، در امان اند. دانشجویان به یکدیگر نگاه کردند و بعضا لبخند بر لبانشان آمد. زمان به دقایقِ پایانی صحبت های سردار نزدیک می شد و دانشجویان همچنان مشتاق به صحبت های ایشان گوش می کردند. از صورت‌های دانشجویان در جای جای سالن مشخص بود که تا چه میزان مشتاق دیدار حضوری با سردار هستند. سردار جمله کلیدی‌شان را اما وقتی می‌گویند که در جمع‌بندی همه‌ی این توصیه‌ها به دانشجویان می‌فرمایند: توانِ ما به اندازه اراده ماست نه ظرفیتِ ما‌. ان شاءالله در بسیج اراده ها را قَوی و موانع را برطرف کنیم. سخنرانی سردار به یک ساعت نمی رسد. در پایان برای دانشجویان و جوانان کشور دعا کردند و صحبت های خود را تمام کردند. وقتِ تجلیل از دانشجویان می رسد. تو بلند می‌شوی و آرام‌آرام راه می‌کشی به بیرون.

گزارشگر: الناز رحمت نژاد

ارسال نظرات
پر بیننده ها