ابوالحسن سلطانی‌زاده مسئول رصد و پایش معاونت بررسی و گفتمان‌سازی سازمان بسیج اساتید کشور در یادداشتی به موضوع مذاکرات برجامی وین و الزامات آن پرداخته است.
کد خبر: ۹۳۹۷۶۷۶
|
۱۴ آذر ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۱

به گزارش سرویس اساتید خبرگزاری بسیج، در متن یادداشت مسئول رصد و پایش معاونت بررسی و گفتمان‌سازی آمده است:

پس از 4 ماه توقف در  مذاکرات برجامی  دور جدیدی از مذاکرات 1+4 در وین آغاز شده است مذاکراتی که در آن تیم و رویکرد ایران تفاوت شکلی و ماهیتی با گذشته پیدا کرده است و همین مسئله گمانه زنی ها پیرامون نتایج مذاکرات را افزایش داده است .سئوال اصلی این مقاله این است که مذاکرات اخیر چه ویژگی ها و الزاماتی دارد و طرفین مذاکره با چه نگاه و رویکردی این گفتگوها را دنبال می کنند؟.

در نگاه غرب بخصوص آمریکا، برجام و مذاکره برای احیای آن بستری برای "محدودسازی ایران" در حوزه صنعت هستهای میباشد. علاوه بر این، مقامهای دولت آمریکا تصریح کردهاند که قصد دارند از ورود بهبرجام بهعنوان "سکویی" جهت پرداختن بهسایر موضوعات از جمله مسائل موشکی و منطقهای استفاده کنند. در واقع  آمریکاییها برای رسیدن بهاهداف خود تنها سلاح تحریمها را در دست دارند و از این طریق بدنبال رسیدن بهخواستههای خود میباشند. هدفی که در بازی " امنیتی- نظامی " طراحیشده توسط محور عبری- عربی- غربی به دست نیاوردند.

در مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز برای ورود بهمیز مذاکره بهدنبال رفع تحریمهای اقتصادی و ظالمانه  آمریکا میباشد. در دولت گذشته، برای رسیدن بهاین موضوع، محدودیتهای بسیاری پذیرفته شد و حتی قبل از اجرای تعهدات طرف مقابل، ایران همه تعهدات خود را عملی کرد اما  نتیجه آن شد که آمریکا با تصور پایان صنعت هستهای بر اثر محدودیتهای برجام، از توافقنامه هستهای خارج شد و نزدیک به۱۵۰۰ تحریم بر تحریمهای قبلی اضافه کرد. حال که سیاست فشار همه جانبه و حداکثری بهاذعان اندیشکده های آمریکایی با شکست روبرو شده و جمهوری اسلامی ایران در حال گذر از مشکلات داخلی خود میباشد و گزارشهای متعدد نشان میدهد سلاح تحریم کارکرد اولیه خود را از دست داده، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا و مقامهای ارشد کشورهای غربی عضو برجام در روزهای گذشته بارها درباره ضرورت بازگشت زودهنگام ایران بهمذاکرات وین درباره برجام اظهارنظر کرده و بهزبان ارعاب و انذار روی آوردهاند.

محوری که در موضعگیریهای هماهنگ کشورهای غربی بر آن تأکید میشود این است که گذشت زمان بیشتر بهدلیل پیشرفت بیشتر برنامه هستهای ایران ممکن است کار را بهجایی برساند که برجام دیگر حائز همان منافع توافق اولیه هم برای آنها نباشد.

از سوی دیگر دولت سیزدهم نیز  با نگرش انقلابی خود، درصدد تغییر قواعد بازی در مذاکرات است و دولتمردان جدید بارها اعلام کردهاند که بر مذاکرات "نتیجهمحور" که به"رفع واقعی تحریمها  و انتفاع اقتصادی" منتهی شود، تاکید دارند و از بازگشت صوری آمریکا بهبرجام استقبال نخواهند کرد. ریلگذاری جدید  دستگاه سیاست خارجی کشورمان نشان میدهد از رویکرد "هر توافقی بهتر از بیتوافقی" به سمت "توافق در صورت لغو تحریمها" شیفت پیدا کرده است.

در این راستا دولت چند اقدام عملی را در دستور کار خود برای مذاکرات جدید هسته ای به شرح ذیل آغاز کرده است:

1- جدا سازی اقتصاد از مذاکرات: از دید آمریکاییها، یکی از مهمترین معیارها  برای موفقیت تحریمها، آمادهسازی جامعه هدف از لحاظ روانی میباشد. «ریچارد نفیو» فردی که بهعنوان معمار تحریمها علیه ایران در زمان اوباما شناخته میشود، در کتاب «هنر تحریمها: نگاهی از درون میدان» مشخص کرده که چگونه موفقیت تحریمها در دستیابی بههدفشان جنگ شناختی و روانی است. او هدف تحریم اقتصادی را تحمیل درد بهجامعه هدف میداند، اما این درد را باید بهمستمسک جنگ روانی تشدید و تقویت کرد تا بتوان از آب تحریم ماهی صید کرد. متاسفانه شرطی شدن اقتصاد از لحاظ روانی باعث شد تا غرب بخصوص در چند سال اخیر بر گزاره تحریم تاکید کند و با سلاح تحریم بهدنبال مذاکره و امتیاز گیری از ایران باشند. بنابراین تاثیر مذاکرات بر معیشت مردم باعث فشار سیاسی غرب در روند مذاکرات میشد.

دولت اقتصاد و معیشت را از مذاکره جدا کرده و هم اعلامی و هم اعمالی  با انجام اصلاحاتی روند بهبود اقتصاد و معیشت را در داخل دنبال می کند. این موضوع باعث خواهد شد که از لحاظ روانی کارکرد اصلی تحریمها از بین برود. اقدام جهادی  دولت در واردات واکسن کرونا و واکسیناسیون عمومی جامعه را باید در راستای بهبود اوضاع کشور دانست که به شرط بهره برداری درست،  نتیجه آن میتواند در مذاکرات خود را نشان دهد. البته باید توجه کرد که یکی از مهمترین خواص تحریم  ، زمانمند بودن آن است، بهاین معنا که هر نظام تحریمی، در یک بازه زمانی مشخص میتواند اثر ضربتی خودش را اعمال کند و بهمرور مستهلک شده و دچار فروپاشی میشود. به همین دلیل تحریمهای اعمال شده علیه ایران اثرگذاری  خود را از دست داده است. «وندی شرمن»، زمانی که ترامپ مدام تهدید میکرد که  تحریمها علیه ایران را تشدید میکند گفت: "چیزی که او (ترامپ) نمیفهمد این است که ایران دارای فرهنگ مقاومتی است که کوتاه آمدن مقابل چنین تهدیدهای علنی را با تسلیم شدن برابر میداند؛ لذا آنها (ایرانیها) هرگز تسلیم نمیشوند" لذا دولت با سامان دادن اوضاع داخلی بدون شک موفق در مذاکرات خواهد بود.

2- تداوم فعالیت هسته ای- عامل دیگری که میتواند قاعده بازی را در مذاکرات پیشرو تغییر دهد، تلاش برای رساندن ایران به "نقطه بازدارندگی هستهای" است. غرب بخصوص آمریکا و دولت بایدن نگران است که دستیابی ایران بهدانش هستهای از یک طرف دست این کشور را در مذاکرات بالا میبرد و از سوی دیگر با افزایش توانمندیهای ایران ، حرکت در مسیر استقلال محقق شده و  کار را برای آنها در "مهار ایران" سخت میکند. طبق گفته سخنگوی سازمان انرژی اتمی هماکنون "ایران بیش از ۲5۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد و ۲۵ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد را در اختیار دارد". ذخیره ای  که میتواند زمین بازی را عوض کرده  و ایران را  به یک بازیگر قوی و پیشرو در صنعت هستهای تبدیل کند.

3-  تقویت رویکرد بهشرق: عضویت ایران در سازمان شانگهای و تقویت روابط تجاری با سازمان اکو در سفر رئیس جمهور به ترکمنستان موجب نگرانی کشورهای غربی بهجهت تغییر رویکرد از غربگرایی صرف به " توازنگرایی" در سیاست خارجی ایران شده است. اندیشکده انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک این هشدار را مطرح میکند که "عضویت ایران در این سازمان  میتواند تا حد زیادی تلاشهای کشورهای غربی جهت منزویسازی ایران را تضعیف کند و اهرمهای قدرتِ قابل توجهی را در اختیار ایران جهت مقابله با چالشهای بینالمللی قرار دهد. آن هم در شرایطی که گمانهزنیهای زیادی در مورد آینده مذاکرات هستهای ایران مطرح میشود این عضویت می تواند  بهمثابه یک پیروزی قابل توجه برای ایران ارزیابی شود". بنابراین تقویت منطقه گرایی و نگاه بهشرق، غرب را مجبور به بازنگری در رفتارهای خود علیه ایران خواهد کرد.

به نظر میرسد  اصرار غرب بر مذاکره با ایران را باید با نگاه " توطئه غرب" بهجهت تلاش آنها برای اثر گذاری تحریمها با شرطی نگه داشتن اقتصاد ایران و "نداشتن پلن B" آنها برای مقابله با ایران نگریست.

پس از حوادث ۱۱سپتامبر، تهدید بهحمله نظامی علیه ایران یکی از گزینههای ثابت آمریکا و رژیم صهیونیستی بوده است؛ گزینهای که قدرت بالای نظامی ایران و نفوذ تفکر انقلاب اسلامی میان ملتهای مسلمان منطقه، باعث شده هیچگاه عملیاتی نشود و در حد یک بلوف سیاسی باقی بماند. ناتوانی آمریکا در اداره جنگ افغانستان و عدم مدیریت جنگ یمن و... باعث شده است این کشور بیش از پیش ناتوان باشد و برای مقابله با ایران هیچگاه بهپلن B فکر نکند.

به هر حال نباید اجازه فرسایشی شدن مذاکرات را داد و مذاکرات نتیجهمحور با انتفاع اقتصادی آن چنان که که در قول و عمل مقامات کشورمان اعلام کرده اند مبنای اصلی در این دور جدید از مذاکرات باشد. انشاالله

ابوالحسن سلطانی زاده

 

 
ارسال نظرات