کد خبر: ۹۳۶۵۷۶۹
|
۲۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۰

گاه در منازعات عالم فاصله خیر و شر، عدالت و ظلم و فاسد و مصلح آنقدر درهم آمیخته میشود که تشخیص آن برای مردم دشوار است.
مقاتل را که نگاه میکنم فاصله ظاهری خیمه گاه سپاه ظلمات و نور در سرزمین کربلا خیلی زیاد نبود، فاصله خوف و رجا، جبر و اختیار، سوء عاقبت تا حسن عاقبت، خیر و شر حسین و یزید شمر و حُر، اما فاصله بود پرده ای ضخیم که یک سویش مشمول لعن هر روز عاشورا خوانان تاریخ و دیگری سلام آنان خواهی شد ...
میدانم ادبیات مدرن چقدر با این واژه ها مخالف است مخالف این دوگانه های عریان و شاید از همین رو بود که حسین ع در هر خطبه که خواند و هر نامه ای که به محضر تاریخ نوشت آنچنان این مرزبندی را واضح کرد که به هیچ سفسطه ای نتواند مقلوبش کند و شبیه این عبارت که فرمود : «و مثلی لا یبایع مثله» راه را بر هر کس که بخواهد یکی به نعل بزند و یکی به میخ تا ابد بست . در این دو گانه ابدی همه ما نمی‌توانیم نقش اصلی را ایفا کنیم اما میتوانیم با مزبندی واضح با سپاه عبیدالهی ، در زمره سپاه اباعبدالهی تعریف شویم روز عاشورا همه آن سی هزار نفر لشکر عبیدالله فرصت جنگ نیافتند اما سیاهی لشکر شدند.
برخی شان زین اسبها را تجهیز کردند ، برخی لجام بر دهانه اسب ها زندند ،برخی از فرات آب آوردند تا قاتلان سپاه ثارالله، وضو بگیرند .... اما چون قرار است خون خدا مرز حق و باطل را تا ابد در همه منازعات عالم معین کند همه شان به یک زبان لعن می‌شوند:
"لعن الله امه اَسرجت ، اَلجمت ، شایِعت ،بایِعت ، تنقَبَت ..." .
میگویند مشکل آنجاست که در کربلا مرزبندی حسین ع و یزید مشخص بود و انتخاب آسان ، پاسخ آن است که عاشورا سخت ترین عرصه انتخاب بود.
تا آنجا که تا ظهر عاشورا دو لشکر با یک ادبیات ، یکدیگر را به بی دینی و رفتن به جهنم متهم میکردند اما این غبار و درهم آمیختگی ظاهری راهی برای فرار هیچ کس در آن نیمروز سرخ باقی نگذاشت ، از انتخاب یک سوی این دو خیمه  هر انسانی در طول عمر خود باید از این آوردگاه بگذرد ،  نه یک‌بار و نه لزوما با مختصات عاشورا ، و از همین روست که بعد زمانی عاشورا در همه زمان‌ها و بعد جغرافیایی اش در همه مکانها وسعت یافته است.

در کرببلا بی طرفان بی شرفانند
تاریخ همین است، حسینی و یزیدی

مجید احمدی - ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ و نهم محرم ۱۴۴۳ .

ارسال نظرات