یک استاد سواد رسانه ای گفت: جهان اکنون در حال تجربه استعمار اطلاعاتی یا دیجیتالی یعنی مدیریت تولید و مصرف یا همان مدیریت محتواست و در حال حاضر 85 درصد اطلاعات در اختیار سرورهای آمریکایی
کد خبر: ۸۹۸۰۵۶۶
|
۰۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۶

علیزاده، مدرس سواد رسانه ای در کارگاه «افزایش سواد رسانه ای، لازمه زندگی امروز» که با حضور مسئولین اقشار بسیج جامعه زنان کشور برگزار شد، در مقایسه فضای حقیقی با فضای مجازی ضمن اشاره به اینکه ما در جهانی زندگی می کنیم که گذشتگان ما هم در آن زیست کردند، گفت: در عین تجربه این زندگی، جهان دیگری نیز وجود دارد که به گفته سعیدرضا عاملی، موازی با جهان واقعی اتفاق افتاده و به نام فضای مجازی شکل گرفته است و زندگی را دوفضایی کرده است.

وی در ادامه با بیان اینکه جهان مجازی، جهان واقعی را خواهد بلعید و به مراتب بزرگتر از آن خواهد شد، سکند لایف(Second Life) را نمونه عینی این اتفاق دانسته و گفت: همه آن چیزی که در زندگی واقعی اتفاق می افتد در این بازی در جریان است، همه چیز را شبیه سازی کردند و لیبرالیسم، فردگرایی، همه چیزی که دوست دارید، نه چیزی که خدا دوست دارد در این اینجا کاملا طراحی شده است و این که می گوییم یک فضای آزاد دلخواه که حرف هایی که قبلا نمی توانستیم بزنیم در آن می زنیم یعنی همین!

این استاد سواد رسانه ای در خصوص اَبَر پروژه ها نیز گفت: چهار ابرپروژه در جهان مجازی وجود دارد، که به طور خلاصه می توان گفت در ارتباط با نسبت انسان با اشیاء، آدم ها، اطلاعات و نسبت انسان با مکان ها، افراد و اشیاء تعریف می شود یعنی ماشین واسطه بین جهان مجازی و انسان است، مثلا در اینترنت اطلاعات یعنی همه اطلاعات باید به اینترنت اتصال پیدا کند و نسخه دیجیتالی داشته باشد و این چهار ابرپروژه ها به سرعت در حال پیاده سازی است.

وی افزود: اما همه مشخصات و مختصاتی که در جهان واقعی داریم در جهان مجازی شکل نخواهد گرفت و اگر روزی در فضای مجازی نظمی اجمالی اتفاق بیفتد، کنترل به شکلی که در فضای حقیقی است، روی نخواهد داد.

در فضای واقعی به واسطه قراردادهایی دولت، ملت و حکومت تشکیل شد تا کنترل جامعه را بدست بگیرد و ذیل آن نهادها و خرده نهادهای مختلفی قرار گرفتند اما در فضای دیجیتال، که مرکب از صفر و یک است و تنها از این دو جزء تشکیل شده که اگر جایشان عوض شود یا با هم جا به جا شوند، کل نظم جهان به هم می ریزد، چطور می شود اینقدر منظم جلو رفت؟ اصل کار توسط چه کسی اتفاق می افتد؟

علیزاده با اشاره به سابقه استعمار جهان تاکنون گفت: در جهان از ابتدای خلقت تاکنون 4 نوع استعمار تشکیل شده است، استعمار کهنه که در سطح حاکمیت اتفاق می افتاد، استعمارنو در سطح دولت بود و به جای حمله نظامی، کودتا می کردند، هیات حاکمه را تغییر می دهند اما بر روی مردم تاثیر نداشت، استعمار فرانو که نرم است و در سطح مردم و افکار آنان صورت می گیرد و مدیریت افکار عمومی و رسانه را به دست می‌گیرد و استعمار اطلاعاتی یا دیجیتالی یعنی مدیریت تولید و مصرف یا همان مدیریت محتوا که در حال حاضر 85 درصد اطلاعات در اختیار سرورهای آمریکایی است.

وی ادامه داد: استعمار کهنه از زوایه حرکت نظامی، هزینه بالایی دارد و کودتا به مراتب هزینه کمتری دارد اما دقت و ظرافت بیشتری را می طلبد و هرچه به سمت استعمارهای جدید می رویم، دقت و فکر بیشتری می طلبد و نیازمند به کار گرفتن مجموعه ای از مدیران، دانشمندان و افکاری است که در این حوزه وجود دارند تا بتوانند مدل های جدید تدوین کنند، لذا هرچه استعمار به جلو حرکت کرد نیازمند دقت بیشتری شد اما به نسبت، خروجی کار تضمین شده تر هم برآورد می شود، استعمارگرها می گویند به جای سرمایه گذاری در حوزه ارتباط با دولت ها، بر روی ملت ها تمرکز می کنند و در این بین نیز ابتدا بر روی نخبگان متمرکز می شوند.

این کارشناس فضای مجازی با اشاره به اینکه دو نوع دیپلماسی وجود دارد گفت: دیپلماسی سنتی که در خصوص رابطه بین دولت هاست و دیپلماسی عمومی که رابطه بین دولت با ملت هاست و به نام های دیپلماسی دیجیتالی، دیپلماسی اینترنتی و دیپلماسی سایبری است که دولت ها نمایندگانی دارند و ملت ها هم نمایندگانی، اجمالا مردم مردم می شود، و این دیپلماسی به جهت بوجود آمدن و توسعه فضای مجازی شکل گرفت بدین ترتیب در حالت سنتی رابطه بین کشورهاست اما در نگاه دوم مدیریت افکار عمومی کشورها مطرح است.

وی افزود: در دیپلماسی سنتی به صورت رسمی هر کشوری نمایندگانی دارد و رئیس جمهور، نخست وزیر و نمایندگان مجلس با همتای سیاسی خود ارتباط برقرار می کنند اما در مدیریت افکار عمومی دیپلماسی غیررسمی صورت می گیرد و گروه های مرجع این روابط را اداره می کنند، در گروه اول حاکمیت و نظام گروه مرجع است و مردم نسبت به آن ها تبعیت پذیری دارند و مثلا مداحان، خطبا و سیاسیون از زوایه حاکمیت به معنای کلی آن، با تقویت نظام ایدئولوژیک، مردم را تشویق به همدلی با حکومت می کنند ولی  گروه مرجع در دیپلماسی مردمی، کسانی هستند که حاکمیت آن ها را به عنوان مرجع تایید نکرده است، این افراد سلبریتی هستند و مردم را دعوت به خود می کنند، در حالیکه وظیفه گروه مرجع، دعوت به تایید و اصالت قائل شدن برای حاکمیت است.

این استاد سواد رسانه ای تاکید کرد: در جهان مجازی نزاع ایدئولوژیک بین اسلام و لیبرالیسم صورت می گیرد، یک فرد با یک لایک ارزش پیدا می کند، یعنی لایک نشانه محبوبیت است، مبنایی که مورد نظر اسلام نیست؛ ما در اسلام به تحقیق تشویق می شویم و پس از آن بحث تقلید مطرح می شود و ضرورتی است که در جامعه امروزی احساس می شود و در این نوع استعمار، انتخاب های مردم مورد هدف قرار گرفته است و در خلاء وجود راهبرد برای ارائه مدل و پیاده کردن آن در مردم، سلبریتی ها به عنوان مرجع تقلید قرار گرفته اند.

وی تصریح کرد: اصلی ترین مسئله ما در این حوزه، مدیریت انتخاب هاست، باید برنامه ها و راهبردها به سمتی باشد که مخاطب با آن احساس همنوایی کند وگرنه فرد با محتوای ما ارتباط برقرار نمی کند، گام بعدی در مدیریت انتخاب، تشخیص علاقمندی های مخاطب است، مثلا در رده سنی کودک و نوجوان علاقمندی به انیمیشن زیاد است چون می خواهند با او همزادپنداری کنند.

علیزاده همچنین با اشاره به دیدار رهبر معظم انقلاب، با اعضای دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، افزود: در بیانات ایشان در خصوص وظایف دبیرخانه سه نکته وجود داشت، اول اینکه باید کارهای رصدی انجام شود تا پیش از ورود پدیده های فرهنگی به کشور، آن ها را شناسایی کنید، دوم راهکاری است که باید در مقابل آن داشته باشید، یا آن پدیده ها را تایید می کنید و در مقابل آن موضعی ندارید، یا آن ها را رد می کنید و نمی گذارید وارد کشور بشوند و یا بخش نامناسب آن را اصلاح می کنید، پس این نشان می دهد که اگر کسی می خواهد در حوزه فرهنگ و جنگ نرم ورود کند، بدون شناخت وضعیت و بصیرت نسبت به وضعیت موجود نمی تواند وارد این حوزه بشود.

انتهای پیام/

ارسال نظرات