حسین عباداله زاده
کارشناس مسائل فرهنگی:
کارشناس مسائل فرهنگی گفت: طلاق مشكلات زيادى براى خانواده‏ها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مى‏آورد لذا در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت شده، و به عنوان مبغوضترين حلال‌ها، از آن ياد شده است.
کد خبر: ۸۹۱۸۲۸۷
|
۳۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۳۱
خانم زینب کریمی کارشناس مسائل فرهنگی در خصوص مسئله طلاق در جامعه گفت: قرارداد زوجيت از جمله قراردادهايى است كه بايد قابل جدايى باشد، چرا كه گاه عللى پيش مى‏آيد كه زندگى مشترك زن و مرد را با هم غير ممكن، يا طاقت‏فرسا و مملو از مفاسد مى‏كند، و اگر اصرار داشته باشيم كه اين قرارداد تا ابد بماند، سرچشمه مشكلات زيادى مى‏گردد، لذا اسلام با اصل طلاق موافقت كرده و آن را یک ضرورت دانسته اما ضرورتى كه بايد به حد اقل ممكن تقليل يابد، و تا آنجا كه راهى براى ادامه زوجيت است كسى سراغ آن نرود.



وی افزود: در حال حاضر نتيجه ممنوع بودن كامل طلاق را در جوامع مسيحى، ملاحظه مى‌شود كه چگونه زنان و مردان زيادى هستند كه به حكم قانون تحريف يافته مذهب مسيح (ع ) طلاق را ممنوع مى‏شمرند و قانوناً همسر يكديگرند، اما در عمل جدا از يكديگر زندگى كرده، و حتى هر كدام براى خود همسرى غير رسمى انتخاب كرده‏اند!



وی ادامه داد: برای جلوگیری از تحریف قانون در روايات اسلامى، شديدا از طلاق مذمت شده، و به عنوان مبغوضترين حلال‌ها، از آن ياد شده است، چنان كه در روايتى از پيامبر(ص)آمده است که " هيچ عمل منفورتر، نزد خداوند متعال از اين نيست كه اساس خانه‏اى در اسلام با جدايى (يعنى طلاق) ويران گردد".



خانم کریمی در خصوص آثار طلاق آثار طلاق در جامعه گفت: طلاق مشكلات زيادى براى خانواده‏ها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مى‏آورد، كه آن را عمدتا در سه قسمت مى‏توان خلاصه كرد:



مشكلات عاطفى- بدون شك مرد و زنى كه سال‌ها يا ماه‌ها با يكديگر زندگى كرده‏اند، سپس از هم جدا مى‏شوند، و از نظر عاطفى جريحه‏دار خواهند شد، و در ازدواج آينده خاطره ازدواج گذشته، دائماً آنها را نگران مى‏کند، و حتى به همسر آينده با يك نوع بدبينى و سوء ظن مى‏نگرند، آثار زيانبار اين امر بر كسى مخفى نيست، و لذا بسيار ديده شده كه اين گونه زنان و مردان براى هميشه از ازدواج چشم مى‏پوشند.



مشكلات اجتماعى- بسيارى از زنان بعد از طلاق شانس زيادى براى ازدواج مجدد، آن هم به طور شايسته و دلخواه، ندارند، و از اين نظر گرفتار خسران شديد مى‏شوند، و حتى مردان نيز بعد از طلاق دادن همسر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب كمتر خواهد بود، مخصوصا اگر پاى فرزندانى در ميان باشد، لذا غالبا ناچار مى‏شوند، تن به ازدواجى در دهند كه نظر واقع آنها را تامين نمى‏كند، و از اين نظر تا پايان عمر رنج مى‏برند.



مشكلات فرزندان كه از همه اينها مهمتر است، كمتر ديده شده است كه نامادري‌ها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند، و بتوانند خلاء عاطفى فرزندانى را كه از آغوش پر مهر مادر بريده شده‏اند پر كنند، همانگونه كه اگر زن سابق فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدرى نيز اين صادق است، البته هستند زنان و مردانى كه نسبت به غير فرزندان خود، پر محبت و وفا دارند، ولى مسلماً تعداد آنها كم است، و به همين دليل، فرزندان بعد از طلاق، گرفتار بزرگترين زيان و خسران مى‏شوند، و شايد غالب آنها، سلامت روانى خود را تا آخر عمر از دست مى‏دهند. اين ضايعه‏اى است نه تنها براى هر خانواده بلكه براى كل جامعه، چرا كه چنين كودكانى كه از مهر مادر يا پدر، محروم مى‏شوند گاه به صورت افرادى خطرناك درمى‏آيند، كه بدون توجه تحت تاثير روح انتقام‏جويى قرار گرفته و انتقام خود را از كل جامعه مى‏گيرند.



وی تصریح کرد: اگر اسلام اين همه در باره طلاق سختگيرى كرده، دليلش همين آثار زيانبار آن در ابعاد مختلف است و به همين دليل قرآن مجيد صريحا دستور مى‏دهد كه هر گاه اختلافى ميان زن و مرد پيدا شود بستگان دو طرف در اصلاح آن دو بكوشند، و از طريق تشكيل" محكمه صلح خانوادگى" از كشيده شدن دو همسر به دادگاه شرع، يا به مساله طلاق و جدايى، مانع شوند.



کارشناس مسائل فرهنگی با بیان عوامل و ریشه‌های طلاق گفت: طلاق مانند هر پديده ديگرى اجتماعى داراى ريشه‏هاى مختلفى است كه بدون بررسى دقيق و مقابله با آن جلوگيرى از بروز چنين حادثه‏اى مشكل است، و لذا قبل از هر چيز بايد به سراغ عوامل طلاق برويم و ريشه‏هاى آن را در جامعه خشک کنیم.



وی ادامه داد: عوامل بسيار زیادی برای طلاق وجود دارد که از جمله مهمترین آن‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.



توقعات نامحدود زن يا مرد يكى از مهمترين عوامل جدايى است، و اگر هر كدام دامنه توقع خويش را محدود کنند، و از عالم رؤياها و پندارها بيرون آيند، و طرف مقابل خود را به خوبى درك كنند، و در حدودى كه ممكن است توقع داشته باشند، جلوى بسيارى از طلاق‌ها گرفته خواهد شد.
حاكم شدن روح تجمل‏پرستى و اسراف و تبذير بر خانواده‏ها عامل مهم ديگرى است كه مخصوصا زنان را در يك حالت نارضايى دائم نگه مى‏دارد، و با انواع بهانه‏گيري‌ها راه طلاق و جدايى را صاف مى‏كند.
دخالتهاى بيجاى اقوام و بستگان و آشنايان در زندگى خصوصى دو همسر، و مخصوصا در اختلافات آنها، عامل مهم ديگرى محسوب مى‏شود.



خانم کریمی گفت: تجربه نشان داده است كه اگر هنگام بروز اختلافات در ميان دو همسر آنها را به حال خود رها كنند و با جانبدارى از اين يا از آن دامن به آتش اين اختلاف نزنند چيزى نمى‏گذرد كه خاموش مى‏شود، ولى دخالت كسان دو طرف كه غالبا با تعصب و محبت‌هاى ناروا همراه است كار را روز به روز مشكلتر و پيچيده‏تر مى‏کند.



وی ادامه داد: البته اين به آن معنا نيست كه نزديكان هميشه خود را از اين اختلافات دور نگه دارند، بلكه منظور اين است كه آنها را در اختلافات جزئى به حال خود رها كنند، ولى هر گاه اختلاف به صورت كلى و ريشه‏دار درآمد با توجه به مصلحت طرفين، و اجتناب و پرهيز از هر گونه موضع‏گيرى يك جانبه و تعصب‏آميز دخالت كنند، و مقدمات صلحشان را فراهم سازند.



وی تاکید کرد: بى‏اعتنايى زن و مرد به خواست يكديگر، مخصوصا آنچه به مسائل عاطفى و جنسى برمى‏گردد، مثلا هر مردى انتظار دارد كه همسرش پاكيزه و جذاب باشد، همچنين هر زن نيز چنين انتظارى از شوهرش دارد، ولى اين از امورى است كه غالبا حاضر به اظهار آن نيستند، اينجا است كه بى‏اعتنايى طرف‏ مقابل و نرسيدن به وضع ظاهر خويش و ترك تزيين لازم، و ژوليده و كثيف بودن، همسر او را از ادامه چنين ازدواجى سير مى‏كند، مخصوصا اگر در محيط زندگانى آنها افرادى باشند كه اين امور را رعايت كنند و آنها بى‏اعتنا از كنار اين مساله بگذرند.
ارسال نظرات