خبرهای داغ:
به مناسبت هفته کتاب یک‌ مولف جوان مطرح کرد:
ابراهیمی مولف و سراینده کتاب شعر "عارفانه‌ها" همسر چهره‌ی نام آشنای کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران و منطقه شمال‌شرق است.
کد خبر: ۹۱۹۰۳۶۲
|
۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۷
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، الهه ابراهیمی کم حرف، ولی پرتلاش است تا آنجا که در کنکور دکترای سال‌های قبل رتبه ۸ رشته مدیت رسانه را کسب نموده، ولی بنا به دلایلی کاملا شخصی تحصیل در این رشته را شروع نکرد، ضمنا این را هم می‌دانیم که پدر ایشان نیز از خانواده بزرگ نفت بوده و در حال حاضر بازنشسته شده است. اینکه چگونه نویسنده وشاعر شده است را از زبان خود وی باید شنید چه اینکه در مصاحبه با ما گفته است "شناخته‌ای ناشناخته‌ام و هر چه بوده، خواست و نیت باریتعالی بوده است که شاید خودم هم خیلی مواقع باور نمی‌کنم".
ابراهیمی شاعری است که اطلاعات، استعداد و هوش را برای رسیدن به انتهای جاده علم و دانش بسیار مهم می‌داند و می‌گوید: اصلاً اهل قلم و شعر نبوده‌ام و آشنایی من با دنیای قلم و شعر اتفاقی بود.
وی اعتقاد دارد تنها راه رسیدن به تکامل فکری و اندیشه‌ای ابتدا خود پیدایی و بعد خود باوری است که این مهم با تلاش مضاعف و با اتکال به خداوند متعال امکان پذیر می‌شود.
این شاعر اگر چه در حوزه قلم و شعر جوان و نوپاست، ولی پیش از این با همکاری دکتر آیباغی اصفهانی کتابی با عنوان "سروش، سکوی آرامش" را به چاپ رسانده، کتاب "مدیریت بحران از نگاه اسلام" وی در مرحله داوری است و بزودی منتشر خواهد شد و کتاب دیگری با عنوان "متن چکامه" با مضامین عرفانی دست گرفته و به نیمه راه رسانده است و اعتقاد دارد که جوان‌ها هم در علم و دانش می‌توانند مو سپید باشند.
به مناسبت ۲۴ آبان روز کتاب و کتابخوانی فرصت را غنیمت شمرده و مصاحبه‌ای کوتاه با وی داشتیم، آنچه در ذیل می‌خوانید خلاصه‌ای ازگفتگو با این شاعر و مولف جوان است که فعل خواستن را صرف نموده و اندوخته‌های علمی و دلنوشته‌های خود را به صورت کتاب به چاپ رسانده است.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
به نام او؛ که همه چیز اوست. بنده الهه ابراهیمی هستم. متولد ۲۹ تیر ۱۳۶۴، در شهرستان گنبد کاووس متولد شدم. پدرم بازنشسته شرکت نفت فلات قاره هستند. به دلیل شغل عملیاتی پدر عزیزم دوران ابتدایی و راهنمایی را در شهرستان گرگان و گنید وکاووس گذرانده و دوران متوسطه را نیز در شهرستان شاهرود به اتمام رسانده ام. یک برادر دارم که ایشان حدود ۸ سال از من کوچکتر می‌باشد.
چند کتاب تاکنون تالیف نموده اید و هر کدام در چه مرحله‌ای است؟
در حوزه رشته تحصیلی خودم مدیریت دولتی، کتاب‌هایی شامل سکوی سروش، سکوی آرامش با رویکردی بر اعتیاد به کار را به همکاری دکتر سعید آیباغی اصفهانی تالیف و چاپ نموده و نیز کتاب مدیریت اسلامی (حوزه مدیریت بحران انبیاء الهی) را با همکاری دکتر سعید آیباغی اصفهانی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شاهرود و نیز جناب آقای دکتر امیر غفوریان شاگردی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه امام رضا (ع) به اتمام رسانده ام که آن نیز در دست داوری بوده و انشاءلله به زودی به چاپ خواهد رسید.
در حیطه کتب غیر دانشگاهی نیز کتاب عارفانه ها، توسط انتشارات مه میترا به چاپ رسیده است؛ همچنین کتابی با عنوان متن چکامه را نیز با مضمونی عرفانی به نیمه راه رسانده ام که آن نیز با توکل به خداوند و مدد او به زودی چاپ و منتشر خواهد شد.
از تحصیلات آکادمیک خود بگویید.
بنده درکارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود تحصیل نموده ام. به خاطر علاقه‌ای که به حوزه مدیریت داشتم این رشته را انتخاب نمودم و با آنکه در رشته کامپیوتر مقطع کاردانی در شهر مقدس مشهد نیز تحصیل نمودم مجددا ترجیح دادم تا خود را آماده ورود به این رشته تحصیلی نمایم.
کارشناسی چه رشته‌ای و در چه دانشگاهی خوانده اید؟
در مقطع کارشناسی نیز در رشته مدیریت جهانگردی دانشگاه پیام نور بندر عباس تحصیل نمودم.
اولین بارچه زمانی احساس کردید که ذوق شعر گفتن دارید؟ یعنی علاقۀ شما به شعر از چه زمانی شروع شد؟ و از چه زمانی شعر گفتن برای شما جدی شد؟
از ۷ سال پیش بنده شروع به شعر گفتن کردم که ابتدا بیشتر شبیه دل نوشته‌هایی بود و به مرور نظم بیشتری پیدا کرد.
اولین شعری که نوشتید و ثبتش کردید کدوم بود؟
اولین نوشته من در واقع متنی بود بعد از مراسم تعزیه برگزار شده عاشورا در شهرک مروارید بندر عباس؛ و به همین دلیل است که طرح جلد عارفانه‌ها را این گونه انتخاب نموده ام.
آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه می‌کنید و در سرودن تحت تأثیر کدام شاعر هستید؟ و چرا؟
بیشتر آثار مولانا و حضرت حافظ را می‌پسندم و مطالعه می‌کنم. به دلیل اینکه این اشعار به شدت عمیق، مفهومی و زیبا هستند و نیز به دلیل اینکه هر کس می‌تواند عمیق‌ترین معانی را از اشعار آنان تا حد درک خود استنباط نماید؛ چیز‌هایی که در حوزه عرفان و شهود بی واسطه نازل شده اند و می‌توان به طور خلاصه این طور بیان نمود:
زمعانی تا تفاسیر حرف است اینجا دریای رموز است ظرف است اینجا.
اگر بخواهیم به طور مختصر آن را معنی نماییم؛ این گونه است که: از معانی عالم بالا تا تفاسیر ما و برداشت‌های ما حرف و فاصله بسیار است و نیز در مصرع دوم خواهیم فهمید که آن طرف که دریای رموز و معانیست در ظرف و پیاله دنیا جای نمی‌گیرد لذا این اشعار خواهند توانست هر کس را در حد فهم خود به عالم بالا وصل نماید.
چرا عرفان؟ تخصصی در این زمینه دارید و یا فقط علاقه است؟ شناخت شما از عرفان تجربی است یا علمی و یا...؟
عرفان تنها حوزه ایست که بی واسطه و در هر دین و مسلکی می‌توان به نهایت و غایت خود وصل شد و منتهای انسانیت و آزادگی را درک کرده و اوج معانی را دریافت. هرچند عرفان را می‌توان به صورت علمی نیز بررسی نمود، ولی شدیدا و مطمئنا زمانی به درک حقایق خواهیم رسید که آن را تجربه کرده و گوشه‌ای از این حکمت‌ها را دریابیم؛ ومن خود نیز در ابتدای راه هم نیستم؛ راهی که پیمودن آن بس دشوار، عمیق و مطمئنا زیباست:
گودی گودال گنج است ز. طریقت راهی رندی شو حرف است حقیقت
به نظر شما شعر گفتن قابل یادگرفتن است یا ذاتی‌ست؟ چرا؟
البته فکر می‌کنم فرا گرفتنی است و البته با تمرین و ممارست زیاد. در مورد اشعار من که به صورت فی البداهه است این موضوع متفاوت می‌باشد.
آیا تا کنون اشعار خود را به یکی از اساتید اهل فن نشان داده تا قضاوت کنند که در چه سطحی است؟
شاید به لحاظ اوزان در برخی از شعر‌ها مشکلاتی وجود داشته باشد که باید اساتیدم در این حوزه مرا یاری کرده و به لطف خدا آن نیز برطرف گردد؛ هر چند این مضامین با حالتی فی البداهه و به صورت جوششی تحریر می‌گردند؛ من مضمون کتاب را به این دلیل عارفانه‌ها انتخاب نموده ام.
نقطه عزیمت پر پرگار جهان بود شراب را نقطه آغاز زمان بود
گاه درک زیبایی‌ها آن قدر عمیق است و می‌تواند به عمق وجود رسوخ نمایدکه باید از شراب روحانی سرشار شد و از دایره عالم به عالم معنا رفته و آن حالت بی خودی در او را دریافته و از هر گونه نظم گریزان شد و...
این قصه بسی سر دراز دارد من نگویم ز. تکامل که آن راز دارد
به نظر شما وضعیت شعر کشور بویژه بانوان چگونه است؟ و بزرگ‌ترین آسیبی که شعر بانوان را تهدید می‌کند، چیست؟
من مطالعه‌ای در حوزه شعر بانوان کشورم نداشته ام و اینکه شعر را بخواهیم به لحاظ جنسیتی مطرح کنیم جالب به نظر نمی‌رسد، شعر تماما از عشق سخن می‌گوید و باید در این حوزه بی پروا سخن گفت، خود را از بند قید رها کرده و معانی را رساند و به دلیل اینکه خود نیز ابتدای راه هستم خواستار راهنمایی‌ها و ارشادات شاعران سرزمینم هستم.
چه عاملی سبب نگارش کتاب "عارفانه ها" شد؟
قصد من این بود که همه اشعارم به صورت مجموعه‌ای منظم باشد تا در اختیار علاقه‌مندان قرار گیرد.
با عنایت به اینکه طراحی جلد کتاب توسط خودتان انجام شده لطفا بفرمایید چرا این نام را برای کتاب خود انتخاب کردید؟ و مضمون طرح جلد کتاب چیست؟
چون بیشتر ابیات عرفانی هستند بنده این اسم را انتخاب نمودم و طراحی جلد کتاب می‌تواند استنباطی از ظهر عاشورا باشد و یا تنها معبود حقیقی و البته هر دو را می‌توان استنباط نمود.
استقبالی از کتاب شما شده؟ یعنی مسئولان فرهنگی و یا سیاسی و... کتاب شما را دیده اند؟
بنده کتاب عارفانه‌ها را در بهار ۹۸ چاپ نمودم و یک نسخه از آن را به شهردار محترم شاهرود برای قدر دانی از زحمات ایشان اهدا کردم و همچنین یک نسخه ا. زآن را به مدیر محترم خطوط لوله و مخابرات شاهرود تقدیم نموده ام. البته دوستان و آشنایان نیز همیشه به من این لطف را داشته اند و از این اشعار لذت برده اند.
مشکل اصلی مولفین برای چاپ کتاب در کشور ما چیست؟
بنده موقع چاپ کتاب عارفانه‌ها به تنها مشکلی که برخوردم این بود که در شهرستان شاهرود به جز انتشارات کتب دانشگاهی، انتشاراتی مجهز به تجهیزات چاپ کتب وجود نداشت. به همین دلیل بنده کتاب عارفانه‌ها را در انتشارات مه میترا در شهرستان بابل به چاپ رساندم.
به نظر شما چرا سرانه مطالعه در کشور ما اینقدر پایین است؟
این که می‌گویند علت اصلی پایین بودن سرانه کتاب به علت بالا بودن قیمت آن است می‌تواند اشتباه باشد و به نظر من علت اصلی آن عدم کار فرهنگی عمیق در این حوزه می‌باشد؛ به دلیل آن که هر کس به هر چیزی علاقه‌مند باشد با هر مبلغی آن را به دست می‌آورد؛ حال آنکه مبالغ کتاب در کشورمان آن قدر بالا نیست که جلوی علاقه‌مندان را بتواند بگیرد.
در چه سالی ازدواج کردید؟ نحوه آشنایی شما با همسر محترمتان چگونه بود؟ و حاصل ازدواج شما چند فرزند است؟
من و همسرم در سال ۸۶ ازدواج کردیم و نحوه آشنایی من با ایشان کاملا سنتی بوده و حاصل ازدواجمان دختر عزیزم آترینا می‌باشد.
ازدواج چه تأثیری در رویکرد اشعار شما داشته است؟ آیا همسر شما هم اهل کتاب هست؟
با توجه به این که شعر گفتن یک آرامش درونی می‌خواهد و حالتی عرفانی، باید متذکر شوم همسرم که همیشه یاور و همراهم در زندگی مشترکمان بوده همیشه مشوق من بوده و در دست یافتن به این آرامش درونی قطعا تاثیری بی نظیر داشته اند. هرچند ایشان فارغ التحصیل دکتری تخصصی برق _. الکترونیک هستند و بیشتر کتب تخصصی رشته خود را مطالعه می‌نمایند، ولی اخیرا به کتب حوزه عرفان وعلوم انسانی علاقه‌مند شده و نه تنها در رابطه با من، بلکه همه اطرافیانشان را تشویق به پیشرفت و مطالعه می‌نمایند؛ من همین جا لازم می‌دانم که از ایشان تشکر کنم که گاهی کلمات نیز در این باب ناقص ظاهر می‌شوند و هرگز حق مطلب ادا نمی‌گردد.
نظر خانواده بویژه همسرتان دربارۀ شعر گفتن شما چیست؟
خانواده بنده به ویژه مادرم و همسرم همیشه از اشعار من لذت می‌برند هر چند اذعان می‌کنند که ابیات کمی مشکل هستند.
شما مادر هستید؛ آیا تجربۀ این حس در اشعار شما دیده می‌شود؟
بله قطعا، مادر بودن موهبتیست که تاثیر شگرفی در لطافت روح دارد، ولی در کتاب عارفانه‌ها شعری برای دختر عزیزم نگفته ام.
تاکنون چند شعر برای فرزندتان سروده‌اید؟
به دلیل این که کتاب عارفانه‌ها با مضمونی عرفانی است در آنجا مجالی برای شعر‌های کودکانه نیست، ولی به اتفاق دختر عزیزم ترانه‌هایی کودکانه را در اوقات فراغت می‌خوانیم.
دیدگاه‌تان درباره جایگاه عشق در شعر امروز چیست؟
به نظرم اگر عشق نباشد هرگز شعری هم سروده نخواهد شد. عشق اصلی و ناب همان عشق به پروردگار است و بقیه عشق‌ها مثل عشق به فرزند و همسر با اینکه عشق مجازی اند، ولی لازمه رسیدن به عشق حقیقی می‌باشند.
تجربیات زندگی در منطقه صنعتی تاثیری در آثار شما داشته است؟ این سوال را اصلا پاسخ نداده اید.
با توجه به اینکه من و همسرم حدود ۵ سال از زندگی مشترکمان را به دلیل کار ایشان در پالایشگاه نفت بندر عباس در شهرک اختصاصی مروارید گذراندیم فکر می‌کنم شاید به دلیل آرامش آن منطقه و البته سکوت و تنهایی آنجا نیز در لطافت و ایجاد حس شاعرانه بی تاثیر نبوده است؛ هرچند بنده مدت ۴ سال از این ۵ سال زندگی در آن منطقه را مشغول تحصیل در رشته مدیریت جهانگردی نیز صرف نمودم.
از سرگرمی‌ها و علاقه مندیهایتان برایمان بگویید.
بیشتر وقت بنده در اوقات فراغت به مطالعه، باغبانی و آموزش دخترم سپری می‌شود.
خاطره‌ای شیرینی از محل کار همسرتان دارید؟
بنده به ندرت به محل کار همسرم رفته ام و خاطره‌ای از محل کار همسرم ندارم. فقط یک بار یادم می‌آید زمانی که پالایشگاه بندر عباس در حال تعمیرات اساسی بود و همسرم از محل کار به خانه آمد آنقدر بوی نفت فضا رو پر کرده بود که این احساس به من دست داد که موقع تعمیرات اساسی از درون لوله‌های بزرگ نفت در رفت و آمدند.
به طور روزانه اوقات فراغتتان را چطور می‌گذرانید؟
بنده بیشتر وقت خود را صرف گذراندن با همسر و دختر عزیزم و نیز مطالعه کتاب‌های رشته تحصیلی خودم صرف می‌کنم.
بهترین خاطره زندگیتان چه بوده است؟
لحظه شیرین دیدین و اولین بوسه به دستان دختر گلم آترینا شاید یکی از بهترین خاطرات زندگی ام باشد..
یادتان می‌آید که اولین حقوق همسرتان چقدر بود و چه کردید؟
چون من چند سال بعد از استخدام همسرم با ایشان ازدواج کردم اولین حقوق ایشان را نمی‌دانم و البته آن قدر زندگی شیرین هست و انشاءلله خواهد بود که مبلغ حقوق همسرم برایم مهم نیست و همین که کنار خانواده عزیزم لحظاتی خوش داشته باشم برایم کافیست.
خانم ابراهیمی؛ عنایت داشته باشید که همسر حضرتعالی نیروی رسمی نفت است! و آنچه در اذهان عمومی نسبت به نیروی رسمی نفت شکل گرفته با آنچه شما فرمود: ه اید مصداق بارز شعر زیبای "میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است" می‌باشد و شاید نتوانید با این جواب ذهن خواننده را به اقناع برسانید، تصور افکار عمومی با آنچه شما فرمود: ه اید بسیار متفاوت است و اگر جسارت نباشد باید بگویم این پاسخ قطعا موجب ایجاد فضای شاد و مفرح در ذهن خواننده شما خواهد شد، همه می‌دانیم که حقوق رسمی‌های نفت آنقدر هست که عبارت "مبلغ حقوق همسرم برایم مهم نیست" را از معنای واقعی دور کند، نظر شما این نیست؟
بله- ممکن است این موضوع به دور از تصور باشد، ولی واقعا حقوق همسرم برایم مهم نبوده است؛ هر چند یادم می‌آید که گاه فیش حقوقی ایشان را دیده ام، ولی اصلا یادم نمی‌آید که مبلغ آن چه بوده است.
توصیه‌ای برای بانوان:
بانوان سرزمین من آنقدر نجیب و با اصالت هستند که بیشتر وقت خود را صرف خانواده خود می‌کنند و تنها خواهشی که می‌توانم از آن‌ها به عنوان خواهر کوچکترشان کنم این است که کمی بیشتر به مطالعه و آموزش خود بپردازند تا به این شیوه هم زندگی خود را بهتر اداره نمایند وهم الگوی بهتری برای فرزندان به عنوان مادر خانواده باشند که این خود تاثیری بی نظیر در هدایت زندگی فرزندان خواهد داشت.
آیا کسی به شما گفته است که شعر هایتان کمی مشکل است؟
بله، شاید این ابیات کمی مشکل به نظر برسند که باید در مورد آن‌ها کمی فکر کرد؛ و البته هر کس می‌تواند برداشت خود را داشته باشد.
سخن آخر:
در پایان باید بگویم شعر لحظه لطیفیست در باب نمایاندن عشق و دریاب آن را از عمق وجود. گاه زندگی لحظه چکیدن باران است بر گل سرخ؛ دریاب باران را. گل را و زمان را. زمانی که گاه شاید فقط بوی معنا بدهد. معنایی که ممکن است رخ ندهد در این عمق دگر.
در پایان یکی از شعرهایتان که خیلی دوست دارید را برایمان بفرمایید.
یکی از اشعارم که خیلی آن را دوست دارم که باید آن را به صورت گویش اشعار بابا طاهر خواند.
ارسال نظرات
پر بیننده ها