به گزارش خبرگزاری بسیج از فارس، عبدالکریم نباتی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر و دکتری حرفه ای مدیریت کسب و کار (DBA)در یادداشتی به بررسی ابعاد حاشیهنشینی، تهدیدها و فرصتها پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
مقدمه
حاشيهنشيني پديدهاي است که درکنار ساير پديدههاي تاثيرگذار در شهر بر مشکلات شهري افزوده است. اين معضل چهره و سيمايشهر را بد قيافه و زشت مينمايد و باعث تشديد دوگانگي در جامعه شهري، افزايش فاصله طيقاتي و بسياري از مشکلات ديگر ميگردد. بر اين اساس حاشيهنشيني يک مساله و عارضه شهري است که منبع اصلي بسياري از بزهکاريها و جرمها ميباشد .
افرادي که در مناطق حاشيهنشين زندگي ميکنند از ساخت قدرت و سياست عمومي جامعه جدايي يافته و بهعنوان گروه پست اجتماعي قلمداد ميگردند و از نظر اجتماعي داراي موقعيتي ضعيف بوده و در طبقههاي پايين اجتماع قراردارند .
در هر صورت حاشيهنشين وارد بافت اجتماعي و اقتصادي شهر نشده و بهعنوان يک شهروند مشروع در جامعه شهري پذيرفته نشده است. بهطوريکه فرد حاشيهنشين بهعنوان مزاحمي تصور ميشود که از بازار کار و تاسيسات شهري بدون اينکه صاحب حقي باشد بهصورت انگلوار استفاده مينمايد. نحوه رفتار اهالي و مسئولان امور شهري با آنها بدان گونه که با ديگر اهالي شهر است نميباشد و متقابلا رفتار خود حاشيهنشينان نيز همانند رفتار طبيعي ساکنان شهرها نميباشد .
حاشيهنشيني شهري امروزه يکي از مسائل مرکب شهري و اجتماعي ميباشد که در اغلب کشورها و جوامع جهان بهصورت معظلي پيچيده رخ مينماياند. اين پديده در بعضي از جوامع معلول کشش طبيعي قطبهاي صنعتي، شغلي، رفاهي و اداري است و در بعضي ديگر از جوامع بيکاري و فقر ناشي از بحران صنعتي و اقتصادي و يا تبعيض نژادي و اختلافات طبقاتي عامل آن ميباشد و در برخي ديگر حاصل افزايش ناگهاني و بيش از حد جمعيت بهخصوص جمعيت روستايي در ارتباط با وضع راکد اقتصادي ميباشد و گاهي نيز ناشي از مجموعهاي از اين عوامل است .
ناگفته نماند که حاشيهنشيني شهري با وجود ارتباط انکار ناپذيري که با مشکل مسکن دارد منحصرا مساله خاصه نميشود بلکه ابعاد گوناگون فرهنگي، اجتماعي و ... دارد .
مفهوم حاشيه نشيني
هنگامي که از حاشيهنشيني کفتگو ميشود اگر چه موضوع خاصي به اذهان متبادر ميگردد اما در تعريف ارائه شده از آن توسط پژوهشگران تفاوتهايي ديده مي شود که باعث تغيير جامعه آماري هر پژوهشگر ميگردد. در هر صورت در اين مبحث سعي ميشود تعريفهاي متعددي ارائه گردد تا نهايتا تعريفي که به نظر دقيقتر و جامعتر ميباشد را بهعنوان تعريف اصلي و مورد نظر اين مبحث انتخاب نمود.
- در فرهنگ شهر و شهرنشيني حاشيهنشيني را تا حدود زيادي مترادف با مفاهيمي چون زاغهنشيني و آلونکنشيني به کار ميبرند.
- مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران در تعريف حاشيهنشيني آورده است که حاشيهنشيني به معناي اعم شامل تمام کساني است که در محدوده اقتصادي شهري ساکن هستند ولي جذب اقتصاد شهري نشدهاند. جاذبه شهري و رفاه شهري اين افراد را از زادگاه خويش کنده و به سوي قطبهاي صنعتي و بازارهاي کار ميکشد و اکثر مهاجرين روستائياني هستند که به منظور گذراندن بهتر زندگي راهي شهرها ميشوند .
اين تعريف برمبناي ديدگاه اقتصادي بوده و بسيار کلي ميباشد به طوري که حتي شامل افرادي که بيکار ميباشند (اما به نوعي جذب اقتصاد شهري شدهاند) ولي حاشيهنشين نميباشند نيز است و برعکس افرادي که در بخش ساختمان فعاليت ميکنند و ممکن است بخش عمدهاي از آنها حاشيهنشين ميباشند را شامل نميگردد.
- حاشيهنشينان کساني هستند که در سکونتگاههاي غيرمتعارف همراه با ساکنين بافت اصلي شهر زندگي ميکنند . گروههاي مزبور بيشتر بر اثر نيروي دافعه خاستگاه اصلي خود (چون فقر و بيکاري) و کمتر تحت تاثير عوامل جاذب شهري از زادگاه اصلي خويش (ايل ، روستا ، شهر) رانده شده و به شهرها روي ميآورند. از آنجائيکه اکثر اين گروهها بيسواد بوده و مهارت لازم را جهت جذب در بازار کار شهري ندارند عامل پس ران شهري آنها را از شهر به حاشيه شهر سوق مي دهد.
- چارلز آبرامز کارشناس معروف مسکن از مفهوم حاشيهنشين و مناطق حاشيهنشين زير را ارائه ميدهد: ساختمان يا بخشي از شهر که در آن ويراني، نارسائي عرضه خدمات درماني، تراکم زياد جمعيت در واحدهاي مسکوني، فقدان آسايش لازم و خطرات ناشي از عوامل طبيعي ناشي از رانش، سيل و ... ديده ميشود ميتواند بهعنوان زاغه و يا منطقه حاشيهنشين معرفي کرد.
در کشورهاي در حال توسعه و يا در کشورهايي نظير ايران که در يک مرحله خاص انتقالي قرار گرفتهاند مراد از منطقه حاشيهنشين شهرها عبارت خواهد بود از مناطقي که داراي شاخصها و ويژگيها و علائم زير باشد:
1 – واحدهاي مسکوني رو به ويران، فرسوده با تجهيزات ناقص؛
2 – تسلط فرهنگ فقر و انعکاس آن در رفتارهاي اجتماعي مردم؛
3 – فقر اقتصادي مردم؛
4 – ايجاد مرزهاي پر دوام در اطراف محله و جدائي گزيني مردم از ساير طبقات شهري؛
5 – عدم توجه و بياعتناعي سازمانهاي مسئول به احتياجات محله؛
مکانهاي مناسب براي ايجاد مناطق حاشيه نشين
افرادي که جذب بدنه شهر نميشوند به ناچار براي يافتن سرپناهي براي خويش به مناطقي از شهر که به نحوي از انحاء مورد بيتوجهي اهالي و مسئولان شهري قرار دارد ميروند و اين مناطق را که لزوما در حاشيه و پيرامون شهرها قرار ندارند را به عنوان محل زيست خويش انتخاب مينمايند.
بطور کلي حاشيهنشينان در هر شکل خاصي از اسکان مانند زاغه، آلونک، حلبي آباد، کپر و ... در بدترين نقاط شهري، در زمينهاي پست و اغلب غيرقابل استفاده و ناهنجار داخل يا کنار مسيلها و کانالهاي فاضلاب، در محلهاي تخليه و تجمع زباله، در اطراف خطوط راه آهن، در اطراف کورههاي آجرپزي، زمينهاي رها شده، تپهها، زمينهاي باطلاقي و ماندابي، محلات قديمي رو به ويران و ... مستقر شده و اسکان يافتهاند.
وضعيت اقتصادي حاشيهنشينان، شدت و ضعف سيستم نظارت و کنترل مديريت شهر بر ساخت و سازها و حريم شهر، بورس بازاران و دلالان و واسطه گران سودجوي زمين و ... عوامل موثر در انتخاب مکان زيست حاشيهنشينان ميباشد.
مسکن حاشينهنشينان
اگر مسکن راحتي در حداقل سرپناه با کمترين تاسيسات و تجهيزات ممکن تصور کنيم بسياري از حاشيهنشينان فاقد آن هستند. مساکن حاشينه نشينها در شهرها و مناطق مختلف به صورت اتاقکهاي حلبي، کپر، چادر، قمير (کورههاي متروک) گرگين ( ديوار با مصالح ساختماني و سقف با حصير و برگ درخت) يا اتاقهاي خراب ميباشد. بدين ترتيب ميتوان گفت که در مناطق حاشيهنشنين اکثر واحدهاي مسکوني از مواد و مصالح ساختماني کم دوام و اوليه به صورت ناپايدار و نامقاوم و غير فني ساخته شدهاند. در اين گونه مناطق مساکن از شکل و بافت و به طور کلي فرم معماري داراي شکلي خود ساخته و متاثر از فرهنگ و سنت خاستگاه اوليه مهاجرين ميباشد و بافت مسکوني اين مناطق با داشتن کوچههاي تنگ و پرپيچ و خم حاکي از يک برنامهريزي خود جوش و مردمي ميباشد که در مجموع از نظر منظر شهري چهره اي بيمار گونه و پژمردهاي در منطقه حاشيهنشين شهر ظاهر ميگردد.
اغلب اتاقها بر اثر تنگي جا و کمي مساحت کوچک و داراي شکلي غيرمتناسب ميباشند. اتاقها گاها فاقد پنجره بوده و تاريک و نمور ميباشند. توسعه اکثر مساکن به خارج به دليل ترس از هجوم ماموران تخريب به کندي صورت ميپذيرد و در نتيجه حاشيهنشينان هميشه نگران مسکن خود بوده و ترس از اقدام ماموران شهرداري براي تخريب مسکن خويش هميشه در آنها وجود دارد به همين خاطر تمايلي از خود براي بهبود مسکن خويش از لحاظ بافت، نما و وضعيت بهداشتي نشان نميدهند.
در مجموع حاشيهنشينان براي مساکن خويش اهميت و ارزش زيادي قائلند و آنان براي فرار از اجاره خانه و يا بي خانماني به اين حداقلها نيز راضي بوده و زندگي در آنجا را به دلايل گوناگون بر زندگي در خاستگاه اوليه خويش ترجيح ميدهند.
فرهنگ مناطق حاشيهنشين
غالبا فرهنگ مناطق حاشيهنشين تحت عنوان فرهنگ فقر مطالعه ميشود اکثر حاشيهنشينان از نظر فرهنگي داراي منشا روستايي هستند زندگي در منطقه حاشيهنشين بر پايه تعاون و آشناييها بوده و معمولا همه خويشان و دوستان در يک محل مشخص زندگي ميکنند.
اغلب حاشيهنشينان ارتباط خود را با موطن اوليه خويش حفظ کردهاند البته کساني که از داخل شهر به اجتماعات حاشيهنشين رفتهاند روابط خود را با محيط قبلي خويش کم يا قطع کردهاند.
در مناطق حاشيهنشين آشنايي جوانان با مسائل جنسي خواه از طريق ازدواجهاي زودرس و خواه از جهات ديگر خيلي زود عملي ميشود. مردم اين قبيله محلهها علاقه خاصي به قانون شکني دارند. بيعلاقگي ساکنان اينگونه محلات در راه اصلاح شرايط ناهنجار محيط از ويژگيهاي بارز فرهنگ حاشيهنشينهاست.
غالب مردم محلات حاشيهنشين از روي ناچار يا علاقه گوشهگير بوده و تن به زندگي بهصورت جدايي گزيني دادهاند. اين جدايي گزيني و انزوا عامل مهمي در ايجاد سوء ظن در بين آنها نسبت به ساير مردم شهر گرديده است.
بطور کلي ويژگيهاي فرهنگي مناطق حاشيهنشين را ميتوان در چند مورد زير خلاصه نمود:
- پايبندي به هويت قومي، سنتها و ارزشهاي اوليه و حفظ خانواده بهصورت گسترده؛
- ترس از سازمانهاي شهري به سبب پايين بودن سطح فرهنگ و درآمد و عدم امکان تماس با سازمانهاي شهري و بهرهمندي از امکانات آنها؛
- علاقه به نيرومندي و خشونت: در اينگونه محلات مردم به خصوص جوانان در فکر بالابردن قدرت و توان جسمي خويش هستند تا بتوانند در جامعه شهري جايي براي خود بيابند. آنها سعي ميکنند که به نحوي نيرومندي خويش را به مردم شهري نشان دهند. تظاهر به بزرگي و قدرت و علاقه به وارد شدن در جريانات هيجان انگيز از مشخصات فرهنگي اين افراد است. خريد و فروش مواد مخدر، مشارکت در انواع نزاعهاي خياباني، خيابانگردي و گذراندن شب در بيرون از خانه ، صرف مشروبات الکلي، باجگيري و ... از روشهاي رايج براي بزرگ نمايي ميباشد.
- اعتقاد به سرنوشت به دليل عدم توانايي در مقابله با سختيها و ناملايمات زندگي؛
- بيکاري و کمکاري در بين حاشيهنشينان باعث کاهش درآمد اين افراد گرديده است و همين امر ضمن ايجاد نگراني و ترس از آينده در بين آنها، باعث تزلزل بنيان خانوادههاي آنان نيز ميگردد.
- گوشهگيري و جدايي گزيني به دليل فقر مادي و فرهنگي؛
- بي اعتنايي به مسائل بهداشتي و درماني: در محلات حاشيهنشين مردم از يکسو به دليل داشتن درآمد کم و از سوي ديگر به دليل کمبودن تعداد مراکز درماني و بهداشتي و نيز برخورداري از سطح پايين فرهنگي علاقه کمي به رعايت مسائل بهداشتي و درماني از خود نشان ميدهند.
- اعتقادات مذهبي: از آنجائيکه مردم محلات حاشيهنشين خاستگاه روستايي داشته و حامل فرهنگ سنتي خويش ميباشند اعتقادات ديني – مذهبي شديدي دارند که بعضا اين اعتقادات توام با خرافات ميباشد.
- از نظر سواد و آموزش نيز حاشيهنشينان اغلب در سطح پائيني قرار دارند. بطور کلي کمبود امکانات و فضاي آموزشي، کمبود کادر مجرب و تحصيل کرده آموزشي، بي سوادي يا کم سوادي اولياء دانش آموزان، فقر مادي خانوادهها و نياز به کار کودکان براي کسب درآمد، فقر فرهنگي به خصوص رواج تفکرات قديمي و متحجرانه بين خانوادهها که براساس آن اولاد ذکور از اهميت بيشتري برخوردار بوده و ادامه تحصيل دختران را منع مينمايد و ... همگي باعث کاهش سواد (کم سوادي)، افزايش بيسوادي و نيز کاهش تخصص و حرفه و فن در بين اهالي ساکن در مناطق حاشيهنشين گرديده است.
وضعيت بهداشتي محلات حاشيهنشين
در محلات حاشيهنشين محيط زندگي همواره آلوده ميباشد و هيچ کوششي در جهت برطرف ساختن آلودگيها صورت نميپذيرد. زبالهها بهطور نامرتب جمعآوري ميشود و بدين ترتيب روزبهروز بر آلودگي محيط افزوده ميگردد.
از آنجائيکه ساکنين محلات حاشيهنشين از يکسو فاقد فرهنگ جامع شهري ميباشند و کماکان فرهنگ سنتي و اوليه خويش را دارا ميباشند و از سوي ديگر به دليل رواج اين تصور در بين مردم که حفظ بهداشت و نظافت محيط صرفا به عهده شهرداري ميباشد و نيز کم توجهي مديريت شهري در اين زمينه همگي باعث شده است که مردم به رعايت اصول رايج در شهرها براي حفظ بهداشت محيط اهميت چنداني ندهند و بر اين اساس بخش عمدهاي از زبالهها و فاضلاب خانگي خويش را به سطح محله ريخته و جاري ميسازند به طوريکه در اينگونه محلات معمولا بخش قابل ملاحظهاي از فاضلاب خانگي از طريق جويهاي روباز که عموما در وسط معابر احداث گرديدهاند، تخليه ميگردد. به طور کلي اين وضعيت باعث ايجاد منظر و سيماي شهري نامطلوب و ناهنجار، ايجاد بوي تعفن و فراهم ساختن زمينه مناسب و مساعد براي شيوع انواع بيماريها ميگردد.
به طور کلي از مسائل و مشکلات عمده محلات حاشيهنشين در زمينه بهداشتي ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
- کمبود توالت و سرويس بهداشت عمومي و حتي خصوصي و نيز کمبود سطلهاي زباله در سطح اينگونه محلات؛
- ناقص و ناکار بودن روش نظافت معابر و روشهاي جمعآوري، حمل و دفن زباله در سطح اين محلات از سوي مديريت شهري؛
- بيتوجهي و بيرغبتي به مردم ساکن در اينگونه محلات به حفظ و رعايت بهداشت و نظافت محله؛
ميزان برخورداري حاشيهنشينان از تاسيسات و تجهيزات شهري
عموما مناطق حاشيهنشين داراي وضعيت نامطلوب و کيفيت پائين محيط زندگي از لحاظ تاسيسات و تجهيزات شهري هستند اينگونه مناطق که عموما در محيطهاي نامساعد استقرار يافته اند فاقد کمترين تاسيسات و تجهيزات شهري ميباشند . به طوريکه از ميان تاسيسات زيربنايي شهر (شامل آب لوله کشي، برق، گاز، تلفن و شبکه گذرگاهي مناسب) به مقدار کمي از آنها آنهم بهصورت ناقص و با کمترين کارايي ممکن، امکان دسترسي وجود دارد. بطور مثال اکثر ساکنين اين مناطق فاقد آب لوله کشي و برق متصل به شبکه سراسري ميباشند و بعضا احتياج خويش به اين موارد را از طريق همسايگان و يا از طرق غيرمجاز و غيرقانوني برآورده ميسازند.
ساير تاسيسات زيربنايي شهر نيز وضعيت نامناسبي دارند بطوريکه شبکه ارتباطي در اين منطق فاقد نظام سلسله مراتبي ميباشد و اکثر معابر تنگ و باريک و پرپيچ و خم و بعضا بنبست و سطوح اکثر آنها نامناسب ميباشد.
از شبکه لولهکشي گاز و تلفن در اينگونه مناطق خبري نيست.
تجهيزات شهري (نظير کيوسک تلفن، تابلوهاي راهنمايي، علائم رانندگي، ساعت، سطلهاي زباله و ... ) در اينگونه محلات کمتر به چشم ميخورد. اصولا از آنجائيکه اهالي ساکن در اين محلات خود به خوبي واقفند که سربار جامعه شهري محسوب ميشوند و نيز بعضا نياز به اينگونه تجهيزات را احساس نميکنند لذا تلاشي مبني بر دستيابي به اينگونه تجهيزات در محل
زيست خويش صورت نميدهند. ضمن آن که مديريت شهري و سازمانهاي مرتبط با اين تجهيزات خود را ملزم به ارائه اين تجهيزات در اينگونه محلات نمي دانند.
وضعيت اقتصادي ( اشتغال و درآمد ) حاشيهنشينان
افراد حاشيهنشين از آنجائيکه در حاشيه اقتصاد شهري قرار گرفتهاند و جذب نظام اقتصاد شهري نشده اند اکثرا فاقد شغل مناسب با درآمد ثابت و کافي بوده و اغلب مشاغل آنان شغلهاي حاشيهاي و کاذب ميباشد . ضمن آنکه از آنجائيکه عموم آنها فاقد تخصص و مهارت کافي ميباشند لذا عمدتا جذب مشاغل سخت نيرو بر غير تخصصي ميشوند.
اين افراد از ثبات شغلي برخوردار نميباشند اما در مجموع از وضع خويش راضي هستند چرا که داراي درآمد بيشتري نسبت به خاستگاه اوليه خويش ميباشند.
حاشيهنشينان اکثرا به شغلهايي از انواع زير اشتغال دارند:
دورهگردي، جمعآوري زباله، ماشين شوئي، توقف بر سرچهار راهها و معابر اصلي براي کسب درآمد از طريق سيگار فروشي، بادکنک فروشي، دستفروشي و ... کارگري ساده ساختمان، رفتگري، کشاورزي فصلي، تکديگري و ...
علل حاشيهنشيني
مباحث قبلي تا حدودي روشنگر اين موضوع بوده است که چرا حاشيهنشيني شکل گرفته و تشديد شده است و چگونه از يکسو جامعه چهارمي در کنار سه جامعه شهري، روستايي و ايلي کشور و از طرف ديگر بافت سومي پس از دو بافت قديمي و جديد و منظم شهري ، در کنار حومهها و مجاور شهرها و گاه در بطن همان دو بافت به وجود آمده است.
عموما اکثر مهاجرين علل اصلي مهاجرت خود را بيکاري، خشکسالي، کمبود امکانات، فقر، نداشتن زمين و مسکن، اختلافات در موطن اوليه خويش، اختلافات با مالک، بيماري شديد، تبعيت ازفاميل يا نزديکان خود ذکر مي نمايند.
عوامل عمدهاي را که در ايجاد و گسترش پديده حاشيهنشيني در شهرها موثر ميباشند را در چند مورد ذيل خلاصه نمودهاند:
افزايش سريع و شديد جمعيت بخصوص در روستاها – وجود مشکلات معيشت در روستاها و نداشتن زمين و آب و درآمد کافي – دسترسي نداشتن به پزشک ، دارو و درمان – عدم وجود مراکز ديني و فرهنگي و مرکزآموزش و فني – ضايعات طبيعي و خشکساليها – عدم وجود امنيت کافي در بعضي از روستاها.
بهطور کلي موارد فوق بيشتر عوامل دافعه به خصوص در نواحي روستايي را بيان ميدارد.
درکنار عوامل دافعه، عوامل جاذبه در مقصد ( شهرها ) خود فاکتور موثري در ايجاد و گسترش پديده حاشيهنشيني در شهرها ميباشد از جمله اين عوامل ميتوان به گسترش و توسعه سريع شهرها، تمرکز امکانات شغلي در قطبهاي شهري، تمرکز خدمات اجتماعي و رفاهي در نقاط شهري، فراهم نمودن زمينه کسب و درآمد بيشتر و بعضا سهل الوصولتر در شهرها، برخورداري از امنيت بيشتر در شهرها، عدم وجود برنامههاي صحيح و سياستهاي لازم و ... اشاره نمود.
جمع بندی
بدنبال پديدارشدن اجتماعات حاشيهنشين مسائل و مشکلاتي دامنگير شهرها شد که بطور مستقيم و غيرمستقيم زاده پديده حاشيهنشيني و عوامل بوجود آورنده و تشديد کننده آن ميباشد. تاثيرات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، امنيتي و سياسي بر سيستم اقتصادي، روابط اجتماعي، ساختار فرهنگي و محيط زيست جامعه شهري از جمله مشکلاتي است که از قبل اين پديده بر جوامع شهري تحميل ميگردد.
بطور کلي عمدهترين آسيبهايي که پديده حاشيهنشيني ميتواند بر شهرها وارد نمايد را ميتوان به شرح زير دستهبندي نمود:
- آسيبهاي اجتماعي نظير رواج بزهکاري و آدمکشي، اعتياد به مواد مخدر و يا پخش و فروش آن، رواج پديده الکليسم و يا پخش و فروش مشروبات الکلي، گسترش انواع برخوردهاي فيزيکي و ضرب و جرحها و ...
- آسيبهاي فرهنگي نظير کاهش سطح مواد ، افزايش روند بيسوادي، افزايش بيعلاقگي به آموزههاي فرهنگي و ...
- آسيبهاي فيزيکي – کالبدي شامل تشکيل بافت مسکوني در هم و بي ضابطه، فرسودگي بناها، فرم ناهنجار نماي ابنيهها و تاثير نامطلوب آن بر منظر و سيماي شهري، تشديد ترافيک در سطح محله و ...
- آسيبهاي بهداشتي نظير دفع زبالهها و فاضلاب خانگي در سطح محله و ايجاد بوي تعفن و شيوع انواع بيماريها در پي آن، آلودگي صوت و هوا و ...
- آسيبهاي اقتصادي شامل رواج دستفروشي و دورهگردي، افزايش تکديگري، افزايش پديده نزول خواري، افزايش تعداد بيکاران دائمي و فصلي شهر و ...
- آسيبهاي سياسي و امنيتي: عکسالعمل سريع حاشيهنشينان به نا آراميهاي سياسي و گرايش زياد اين افراد به شرکت در تظاهرات، راهپيماييها و شورشهاي خياباني در ظاهر امر براي استيفاي حقوق شهروندي خويش، رواج تجاوز به اموال و ناموس ساکنين ساير نقاط شهر و تاثيرات آسيبهاي اجتماعي برامنيت شهر از جمله آسيبهاي سياسي و امنيتي وارده بر پيکره شهر از سوي پديده حاشيهنشيني در شهرها ميباشد.