دیروز پشت خاکریز بودیم و امروز در پناه میز! دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد...
کد خبر: ۹۱۷۶۵۹۶
|
۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۵

شهید قامت بیات در سال 1340 در یکی از روستاهای توابع شهرستان زنجان و در خانواده مذهبی پا به عرصه وجود نهاد در سنین کودکی در مکتب خانه محل تولدش به فراگیری قرآن کریم و مسائل مذهبی و اخلاقی پرداخت شهید قامت از بدو تولد نشن از هوشیاری داشت و آنچنان از هوشیاری و دقت به تحصیل علوم قرآنی پرداخت که در هفت سالگی قرآن را به خوبی یاد گرفت و به پایان رساند او با سن کمی که داشت بارها و بارها توانست قرآن را دوره کند شهید قامت در تمام سطوح علمی یک فرد ممتازی بود او علاوه بر تحصیل علم و مطالعه درسی اوقات فراغتش را با مطالعه آزاد پر می کرد.

 

شهید بیات در دوران اوج گیری انقلاب اسلامی نقش بسیار فعالی در مبارزه با رژیم ستم شاهی در شهر زنجان را به عهده داشته و رهبری درگیری را در جنگ و گریز با نیروهای شهربانی و نیروهای گارد در محله های شهر به عهده داشت و یکی از طراحان حمله به مراکز فساد بود و در درگیری با نیروهای پلیس از چنان شجاعتی برخوردار بود که موجب وحشت رژیم بوده است. شهید بیات از جمله افرادی بود که در محله مهدیه زنجان نقش بسزایی در درگیری با رژیم را داشت و بلافاصله پس از پیروزی انقلاب به همکاری با نهادهای جوشیده از بطن مردم پرداخت و به منظور حفظ و حراست از میهن اسلامی و مقابله با دشمنان داخلی و خارجی وارد نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زنجان شد. شهید قامت پس از گذراندن دوره آموزشی فرماندهی در پادگان سعدآباد تهران به آموزش برادران سپاهی و بسیجی پرداخت، وی سپاه را در واقع خانه دوم خود قرار داده بود. شهید بیات به انقلاب اسلامی و رهبری حضرت امام(ره) و خدمت در سپاه عشق می ورزید. پس از آغاز تجاوز رژیم بعث با همرزمانش به میادین نبرد شتافت و بارها و بارها در جبهه های مختلف حضور داشت، با مسئولیت های فرماندهی گروهان و گردان و با شایستگی که از خود نشان داده بود فرماندهی تیپ الهادی به ایشان واگذار شد و توانست این تیپ را تشکیل و سازماندهی کند. براستی که وی به معنای واقعی قامت بود و با قامتی راستا در مقابل متجاوزین ایستادگی کرد شهید بیات پس از شرکت در عملیات های مختلف و وارد کردن ضربات کاری بر پیکر دشمن بعثی بالاخره به آرزوی دیرینه اش رسید و در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه رقابیه به سوی معبودش شتافت.

 

فرازهایی از وصیتنامه شهید:

 

 من پاسدار خون های به زمین ریخته شده در 15 قرن خط سرخ شهادت تشیع در این عصر استثنائی و مخاطره آمیز هستم . و مسئولیتها بر دوشهایم سنگینی می کند . وقتی به آینده و گذشته می نگرم پس از تعمق و اندیشه به این نتیجه می رسم که دو راه درپیش خود دارم راه اول آن است که همچون سرور شهیدان امام حسین (ع) و یاران با وفای او که در محشر کربلا جان باختند، به صف شهدای کربلا بپیوندم یا اینکه راه دوم را انتخاب کنم و تن به ذلت داده و همچون طاغوتیان و یزیدیان زمانه حیوان گونه و درنده خو باشم و هیچ حرکتی نداشته باشم و هیچ در هیچ و فنا گردم، و در این دنیا نزد خداوند و در برابر خون پاک شهدا و مجروحین مسئول و در آن دنیا نیز به آتش دوزخ خداوند متعال گرفتار شدم .

 

پس در نتیجه راه نخست را انتخاب می کنم و تصمیم راسخ می گیرم برای مقابله با ظالمان و کفار هجرت کنم . پس بر هر مسلمان وظیفه و تکلیف شرعی است با استعمار گران و شیاطین و تجاوز گران زمانه برخیزند و بستیزند . زیرا هدف و مقصد استعمارگران از بین بردن انسانیت و اسلامیت می باشد .پس در این راستا باید مسئولیت سنگینی را بدوش بکشیم و خط سرخ تشیع را زنده نگهداریم و با غربی ها و شرقی ها و ظالمان و قداره بندان به مبارزه برخیزیم .امیر المؤمنین حضرت علی (ع) می فرماید : به خدا سوگند علاقه پسر ابو طالب به مرگ بیشتر از علاقه طفل به پستان مادرش است . وقتی پیشوایم علی (ع) که الگوی تمامی انسانهاست از مرگ چنین توصیفی می کند من که خود را پیرو و مرید و شیعه او می دانم چرا باید از مرگ و شهادت در راه خدا هراس و بیم داشته باشم. سفارش من به تمامی برادران رزمنده و غیور که در جبهه های حق علیه باطل می جنگند این است که برای شادی ارواح شهدا، سنگرها، علی الخصوص سنگر اصلی انقلاب(مسجد) را پر کنند.

ارسال نظرات