به‌نظر می‌رسد جامعه کوفه در دوران امام حسین علیه‌السلام جامعه‌ای غیرمتعارف است، به‌طوری که به‌صورت جمعی از امام خود درخواست کمک می‌کنند، اما خیلی زود منصرف شده و ماجرای کربلا را رقم می‌زنند.
کد خبر: ۹۱۷۲۹۹۰
|
۱۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۹

به گزارش خبرگزاری بسیج، دلیل تشتت افکار و رویکردها در جامعه کوفی را باید در رویکرد مردم و اوضاع آن جامعه به‌دست آورد، چنان‌که وقتی امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید امتناع کردند، مردم کوفه این فرصت را غنیمت دانستند و از طریق ارسال نامه‌های بسیاری از آن حضرت درخواست کردند که به کوفه آمده و حکومت اسلامی تشکیل بدهند. امام حسین علیه السلام نیز برای آنکه اوضاع را رصد کنند، پسرعموی خود حضرت مسلم‌بن عقیل علیه السلام را به کوفه فرستادند.

حضرت مسلم بعد از اینکه از مردم بیعت گرفتند، با پشتوانه آن‌ها موفق شدند کاخ حاکم کوفه را محاصره کنند. اما در همین زمان بود که مردم ناگاه حضرت مسلم را رها کردند تا اینکه آن حضرت توسط حاکمان به شهادت رسید. حتی اوضاع به همین مقدار ختم نشد، بلکه مردم کوفه در گروه دشمنان امام حسین علیه السلام قرار گرفته مقابل آن حضرت صف‌کشی کردند و موجب شهادت آن امام شدند. این رویدادها باعث شده که جامعه کوفه جامعه‌ای غیرمتعارف به نظر بیاید و با خصوصیات منحصربه‌فردی در ذهن مردم ترسیم شود، در حالی که اگر رویدادهای مردم و جوامع را بررسی کنیم، نمونه‌های بسیاری مشابه جامعه کوفه حتی در دوران خودمان مشاهده می‌کنیم.

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با قاسم تبریزی، کارشناس تاریخ انجام داده به بررسی اوضاع جامعه کوفه و تطبیق آن با رویدادهای امروز جوامع پرداخته است. آن طور که این پژوهشگر تاریخی توضیح می‌دهد، کوفه شهری نظامی بود که در سال 17 هجری به‌دستور خلیفه دوم ساخته شد و در آن قبیله‌ها و مردمی با فرهنگ‌های متفاوت جمع شدند، به این ترتیب کوفه شهری تازه‌ساز بوده و هویت فرهنگی مشخصی نداشت و به همین دلیل پرخطر محسوب می‌شد. آن طور که در تاریخ نوشته شده مردمی از عرب، فارس، نبط و سریانی در کوفه زندگی می‌کردند. در ترکیب جمعیتی کوفه هم پیروان دین‌های متعدد دیده می‌شدند، مسلمان، مسیحی و یهودی در آنجا زندگی می‌کردند. آن‌ها روحیه قبیله‌گری خود را حفظ کرده بودند و هر قبیله‌ای در نقطه مشخصی ساکن شده بود و کسی از قبیله‌های دیگر اجازه نداشت وارد آن محل شود مگر اینکه با آن‌ها پیوند بسته و متحد می‌شد. هر قبیله مسجد و قبرستان مخصوص به خودش را داشت، در عین حال آن‌ها به‌شدت تعصب‌های قبیله‌ای داشتند و تصمیم‌های آن‌ها بر اساس سود یا ضررشان بود، به همین علت آن‌ها مردمی عجول، متعصب و دارای درک‌های آنی بودند که همین عوامل زمینه اشتباه و لغزش‌های مدام را فراهم می‌کرد.

سوابق بی‌وفایی مردم کوفی‌صفت

میدانیم که مردم کوفه در دوران امام علی و امام حسن علیهماالسلام هم بی‌وفایی و سستعهدی خود را نشان داده بودند. پرسش مهمی که در این زمینه پیش می‌آید آن است که؛ چرا امام حسین علیه السلام این رویکرد جامعه کوفی را مورد توجه قرار نداده و به‌سمت کوفه حرکت کردند؟

واقعه عاشورا حدود 20 سال بعد از شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام اتفاق افتاد و شیعیان در مدت این سال‌ها از سوی حاکمان به‌شدت تحت فشار قرار داشتند به‌طوری که تعداد زیادی از آن‌ها به شهادت رسیدند و یا مجبور شدند از شهر و دیار خود به سرزمین‌های دیگر مهاجرت کنند، به این ترتیب مردمی که در دوران امام حسین علیه السلام در کوفه زندگی می‌کردند، همان مردمی نبودند که در زمان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام یا امام حسن علیه السلام در این شهر ساکن بودند.

بنابراین برای اینکه مردم کوفه در سال‌های 60 و 61 هجری را بشناسیم نمی‌توانیم همه رویدادهای سال‌های قبل و رویکرد مردم کوفه در آن سال‌ها را مورد توجه قرار دهیم. وقتی امام علی علیه السلام از بی‌وفایی یا باوفایی مردم کوفه یاد کرده‌اند، منظور ایشان همان مردمی است که زمان ایشان زندگی می‌کردند، نه مردم دوران بعدی تاریخ.

بر همین اساس بوده که وقتی امام حسین علیه السلام قصد کردند به‌سمت کوفه حرکت کنند، بعضی از اطرافیان و نزدیکان آن حضرت از بی‌وفایی مردم کوفه در دوران پدر و برادر بزرگوار ایشان یاد کردند. اما شاید دلیل اینکه امام حسین علیه السلام به این سخنان توجه ویژه نکرده و آن را در تصمیم خود مد نظر قرار ندادند، آن بوده که مردم در آن زمان غیر از مردم سال‌های قبل بوده‌اند، درنتیجه عهدشکنی مردم کوفه در هر دوره‌ای را باید به‌طور مستقل و با توجه به ترکیب جامعه و حوادث آن دوران بررسی کنیم.

بیشتر بخوانید: یادداشت| خانواده‌هایی که در دو جبهه‌ کربلا حضور داشتند و تأثیراتی که گذاشتند

آسیبهای اخبار تاریخی مغشوش و نادرست

با وجود این، چه نقصهایی برای شناخت آن دوران وجود دارد که امکان شناخت دلیل تشتت فکری و رویکرد مردم را مشکل می‌کند؟

در تاریخ بعضی از وقایع به‌طور مشخص بیان نشده است. شاید گروهی در این باره غرض‌ورزی کرده باشند و یا شاید به‌دلایل دیگری موضوعاتی از قلم افتاده باشند، به‌عنوان مثال می‌دانیم که عبیدالله‌بن زیاد روزی در منزل هانی‌بن عروه مهمان بود و حضرت مسلم‌بن عقیل علیه السلام این فرصت را داشته که او را به درک واصل کند، اما این کار را نکرد. در این زمینه اخبار و اطلاعات مضطرب هستند و ما به‌درستی نمی‌دانیم حقیقت موضوع چه بود که حضرت مسلم این کار را انجام نداد.

چند احتمال در این مورد وجود دارد؛ یکی اینکه اگر عبیدالله را در حال عیادت از بیمار می‌کشت، شاید عواطف مردم علیه او و به‌نفع عبیدالله تحریک می‌شد. دوم آنکه شاید حضرت مسلم مراعات هانی را کرده و نخواسته خون عبیدالله که مهمان او بوده در خانه‌اش ریخته شود. شاید هم به فرمایش پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله عمل کرده مبنی بر اینکه آن حضرت از ترور نهی کرده بودند، در هر صورت دلیل این موضوع مشخص نیست.

از طرف دیگر در مورد تنها شدن حضرت مسلم سؤالات و ابهاماتی در تاریخ وجود دارد؛ در وهله اول مردم کوفه طوری او را حمایت کردند که موفق شد کاخ کوفه را محاصره کند. اما خیلی زود او را تنها گذاشتند و همه کسانی که با او هم‌عهد شده بودند، پراکنده شدند. در این شرایط افرادی مانند حبیب‌بن مظاهر، مسلم‌بن عوسجه و ابوثمامه نیز هم‌عهد حضرت مسلم بودند، اما در ماجرای تنهایی حضرت مسلم از آن‌ها خبر در تاریخ نیست، در حالی که درجه ایمان این افراد به‌اندازه‌ای بود که جان خود را سپر امام حسین علیه السلام کرده در واقعه عاشورا به شهادت رسیدند. پس اگر دلیل درست و کامل تشتت افکار و رویکرد جامعه کوفی مشخص نیست، به‌علت این است که بعضی اخبار و اطلاعات ناقص و گاهی غلط هستند.

جمعیت دعوتکنندگان از امام حسین علیه السلام

در مورد تعداد افرادی که برای امام حسین علیه السلام دعوتنامه فرستادند هم ابهاماتی وجود دارد، تعداد این افراد در تاریخ چند نفر ثبت شده است؟

برای اینکه تعداد جمعیت کوفه در زمان امام حسین علیه السلام را به دست بیاوریم نمی‌توانیم به آمارهای سال‌ها قبل از آن رجوع کنیم، چون پس از شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و در زمانی که زیادبن ابیه در سال 50 از طرف معاویه والی کوفه شد، به‌شدت شیعیان را تحت فشار می‌گذاشت، آن‌ها را به شهادت می‌رساند و زمینه پراکندگی آن‌ها را فراهم می‌کرد. گاهی دست و پای آن‌ها را قطع می‌کرد، چشم گروهی از شیعیان را با آهن گداخته کور می‌کرد، عده‌ای را به‌صلیب می‌کشید و موجب می‌شد شیعیان برای نجات جان خود از کوفه به سرزمین‌های دیگر کوچ کنند.

در نتیجه وقتی بخواهیم تعداد مردم کوفه در زمان امام حسین علیه السلام را به دست بیاوریم باید به همان زمان رجوع کنیم. در بعضی از نامه‌ها و جمله‌های مردم کوفه تعداد آن‌ها مشخص می‌شود، به‌عنوان مثال در بعضی نامه‌ها نوشته شده: «إنا معک مائة ألف» و یا «أقدم علینا فنحن فی مائة ألف». با توجه به اینکه گروهی هم حامی امام حسین علیه السلام نبوده‌اند، با احتساب زن و مردم و کودک و کهن‌سال، تعداد آن‌ها حدود 150هزار نفر بوده است. به هر حال بیشترین آمار در مورد دعوت‌کنندگان امام حسین علیه السلام 40هزار نفر است.

کوفه، شهر تازهساخت و نظامی با زندگی قبیلهای

ظاهراً در آن دوران کوفه به‌عنوان شهری تازهساخت و نظامی بوده، چرا در این شهر انسجام و همبستگی عمومی کمتری میان مردم دیده می‌شود و این منش کوفی با وجود اینکه مردم آن متغیر بودهاند، همچنان به‌چشم میخورد؟

کوفه شهری نظامی بود که در سال 17 هجری به‌دستور خلیفه دوم ساخته شد و در آن قبیله‌ها و مردمی با فرهنگ‌های متفاوت جمع شدند، به این ترتیب کوفه شهری تازه‌ساز بوده و هویت فرهنگی مشخصی نداشت و به همین دلیل پرخطر محسوب می‌شد. آن طور که در تاریخ نوشته شده مردمی از عرب، فارس، نبط و سریانی در کوفه زندگی می‌کردند. در ترکیب جمعیتی کوفه هم پیروان دین‌های متعدد دیده می‌شدند، مسلمان، مسیحی و یهودی در آنجا زندگی می‌کردند. آن‌ها روحیه قبیله‌گری خود را حفظ کرده بودند و هر قبیله‌ای در نقطه مشخصی ساکن شده بود و کسی از قبیله‌های دیگر اجازه نداشت وارد آن محل شود مگر اینکه با آن‌ها پیوند می‌بست یا هم‌عهد می‌شد.

هر قبیله مسجد و قبرستان مخصوص به خودش را داشت و قبیله‌های دیگر باید از مسجد و قبرستان خودشان استفاده می‌کردند. در عین حال آن‌ها به‌شدت تعصب‌های قبیله‌ای داشتند و تصمیم‌های آن‌ها بر اساس سود یا ضررشان بود، به همین علت آن‌ها مردمی عجول، متعصب و دارای درک‌های آنی بودند که همین عوامل زمینه اشتباه و لغزش‌های مدام را فراهم می‌کرد.

روحیه نظامی مردم کوفه چه‌اندازه در دعوت کردن از امام حسین علیه السلام تأثیر داشت؟

مردم کوفه چون ترکیب نظامی داشتند و اساساً به‌عنوان شهر نظامی ساخته شده بود، سلاح در دست داشتند. این نوع ترکیب جامعه‌ای در برابر حاکم هم سرکشی می‌کنند، همان طور که بعد از مرگ زیادبن ابیه در سال 53 هجری تا سال 60 هجری که به امام حسین علیه السلام نامه فرستادند، حاکم کوفه پنج مرتبه عوض شد.

داشتن اسلحه و روحیه نظامی دلیلی بود که امکان تشکیل حکومت در این شهر را فراهم می‌کرد و یکی از دلایلی که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، کوفه را مرکز حکومت خود قرار دادند همین موضوع بود. در زمان امام حسین علیه السلام هم مردم کوفه با سلاح خود قصد دفاع از حکومت اسلامی را داشتند و به همین دلیل از امام خواستند تا به شهر آن‌ها آمده و حکومت تشکیل بدهند. زمانی هم که حضرت مسلم به کوفه رسید، با همین قدرت نظامی توانستند کاخ کوفه را محاصره کنند.

هرچند که سست‌عهدی و ظاهربینی جمع زیادی از مردم کوفه درنهایت باعث شد که آن‌ها سلاح‌های خود را به‌روی امام حسین علیه السلام تیز کرده و در ماجرای کربلا در برابر آن حضرت بایستند.

سستعهدی مردم و خشونت عبیدالله

پرسش دیگری که در این زمینه مطرح می‌شود آن است که؛ چطور عبیدالله‌بن زیاد توانست مردمی را که تازه با سفیر امام حسین علیه السلام بیعت کرده بودند و از  امام خواسته بودند آن‌ها را از حکومت فاسد یزید ملعون نجات بدهد، با خودش همراه کند، به طوری که همان مردم خیلی زود به‌کلی تغییر رویه داده و مقابل امام شمشیر کشیدند؟

خشونت و مدیریت عبیدالله‌بن زیاد کنار روحیه سست‌عهدی و تصمیم‌های فوری و همچنین میل به دنیای مردم، زمینه این اتفاق شد. وقتی جمعیت زیادی از مردم کوفه با حضرت مسلم بیعت کردند، چند نفری که در شهر زندگی می‌کردند و از وابستگان حکومت یزید بودند، به او نامه نوشته خبر دادند که نعمان‌بن بشیر که آن موقع حاکم کوفه بود، توانای اداره شهر را ندارد و از یزید خواستند فرد مقاوم‌تری را به‌جای نعمان بفرستد تا بتوانند با حضرت مسلم مقابله کنند.

یزید در این باره با چند نفری مشورت کرد تا بداند چه‌کسی برای اداره کوفه و سرکوب قیام کوفیان مناسب است. سرجون غلام و کاتب معاویه یکی از مشاوران او بود که پیشنهاد داده عبیدالله‌بن زیاد را که آن موقع حاکم بصره بود، به‌جای نعمان حکام کوفه کند. یزید هم عبیدالله را با حفظ سمت حکومت بصره، حاکم کوفه کرد. البته در بعضی روایت‌ها هم نوشته شده که یزید در این باره با بعضی از بزرگان شام هم مشورت کرده بود.

شیوه مدیریتی عبیدالله‌بن زیاد

چه‌چیزی باعث شده بود عبیدالله‌بن زیاد برای این کار انتخاب شود؟

عبیدالله رفتارهای خشنی با شیعیان داشت که موجب هراس آن‌ها می‌شد، در عین حال او با اوضاع کوفه آشنا بود، چون مدتی قبل مردی که به فرزندی او منسوب بود، یعنی زیادبن ابیه، حاکم کوفه بود و توانسته بود شیعیان این شهر را در سختی قرار بدهد، به همین دلیل مردم کوفه از عبیدالله هم ترس داشتند.

در نتیجه به‌محض اینکه مردم متوجه شدند عبیدالله وارد شهر شده، اثر منفی در روحیه آن‌ها داشت و در مقابل، طرفداران بنی‌امیه قدرت گرفتند.

با این توضیحات آیا درست است نتیجه بگیریم اگر از همان ابتدا عبیدالله به‌جای نعمان‌بن بشیر حاکم کوفه بود، مردم از امام حسین علیه السلام دعوت نمیکردند؟

بله. به هر حال نعمان‌بن بشیر مردی سهل‌گیر بود و همین موضوع باعث شده بود شیعیان قدرت بگیرند و حضرت مسلم بتواند میان مردم طرفدارانی برای امام جمع کند. از طرف دیگر باید به این موضوع هم توجه داشت که امام حسین علیه السلام علاوه بر اینکه حضرت مسلم را به کوفه فرستادند، سلیمان را هم همراه با نامه‌هایی خطاب به بزرگان بصره به این شهر فرستادند تا از آن‌ها هم دعوت به همکاری شود. این موضوع نشان می‌دهد که امام حسین علیه السلام در بصره هم طرفدارانی داشته که احتمال می‌رفته آن حضرت را یاری کنند.

در آن زمان عبیدالله حاکم بصره بود و بزرگانی که نامه امام را دریافت کردند، آن را از عبیدالله مخفی نگه داشتند و از ترس او نتوانستند جنبشی را به‌وجود بیاورند. اما در این میان، منذربن جارود از ترس اینکه فرستادن نامه نقشه عبیدالله باشد، فرستاده امام را به او معرفی کرد و عبیدالله او را کشت.

ارسال نظرات