خبرهای داغ:
به قلم حسین عموزاده : چه می‌کنند این آقازاده‌ها؟
این روزها در کربلا آقازادگانی پروانه‌وار گرد شمعی می‌گردند که او نیز هم آقاست (سیدالشهداء) هم آقازاده!
کد خبر: ۹۱۷۲۷۰۰
|
۱۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۲

جان عالم به فدای آقازادگان حسین، جناب علی اکبر اشبه الناس به رسول الله(ص)، زمانی که حضرت علی اکبر(ع) اذن ورود به میدان گرفت، امام حسین(ع) روبه آسمان کرد و فرمود: 《الّلهم علی هولاء القوم برز الیهم غلامٌ اشبه النّاس برسولک محمّد خلقاً و خُلقاً و منطقاً...!》
آقازاده وارد کارزار شد و با شجاعت مثال زدنی عده ای را به هلاکت رساند و سرانجام به دست قوم اشقیاء به شهادت رسید، پس از شهادت وی، امام صورت روی صورت علی اکبر نهاد و دچار اندوه فراوان شد و‌ دشمنانش را نفرین کرد!

حضرت علی اکبر (ع) اولین شهید از بنی هاشم بود و در مردانگی و پاکی اسوه‌ی جوانان بود وخواهد بود!
آقازاده‌ی دیگر امام حسین(ع)، شش ماهه‌ی کربلا، باب الحوائج حضرت علی اصغر(ع) است؛ او نیز با سن کم خود برای همیشه باعث رسوایی بزرگ برای مدعیان دروغین و بدبخت‌ترین ظالمان تاریخ شد!

به قول آن مرثیه‌سرای خوش ذوق، "گلوی کودک شش ماهه که جای تیر سه شعبه ندارد!" دستت بشکند حرمله...

آقازاده ی دیگر در کربلا جناب قاسم بن الحسن (ع) بود؛ او پسر برادر و مورد سفارش و عنایت سیّدالشّهداء بود، شهادت قاسم نیز بر امام حسین(ع) خیلی سخت بود زیرا یادگار برادر بود و با دیدن او تمام خاطرات برادر برایش زنده می‌شد.
(ماجرای عروسی حضرت قاسم در بحبوحه نبرد روز عاشورا صحت ندارد و هیچ منبع مستندی آن را تأیید نکرده است، مورخان و مؤلفان بزرگی از جمله استاد شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی آن را رد می‌کند.)

در روایت ذکر شده است، شب عاشورا امام حسین (ع) پس از اتمام حجّت وقتی همه یک جا و صریح اعلام وفاداری کردند و به امام اطمینان دادند که ما هرگز از تو جدا نخواهیم شد، صحنه دگرگون شد، قاسم به عمو نزدیک شد و پرسید: "یا عمّاه! وأنا فی منْ یُقْتل؟ آیا من جزء کشته شدگان فردا خواهم بود؟ نوشته‌اند اباعبدالله رقّت کرد و فرمود من از تو سؤالی می‌پرسم ابتدا سؤال من را جواب بده تا من هم به سؤالت جواب دهم! اول بگو :" کیف ٱلْموت عندک؟ مُردن پیش تو چگونه است؟ عرض کرد:"یا عمّاه احلی من العسل"ازعسل شیرین تر است! ابا عبدالله فرمود، بلی فرزند برادرم ، پس از درد سختی به شهادت می‌رسی! گفت: الحمدالله که چنین حادثه ای رخ می‌دهد.

از این نمونه‌ها در تاریخ وجود دارد و در آن سوی جبهه نیز آقازاده‌ای به نام عمر بن سعد، پسر سعد بن ابی وقاص سردار نامی اسلام حضور داشت که به وعده‌ی پوچ دنیا (حکومت ری) در مقابل امام حق و فرزند پیغمبر(ص) ایستاد که نه به گندم ری رسید و نه به رؤیای حکومت...
از این دست نمونه‌ها نیز در تاریخ زیادند که می‌بینیم چگونه به محض آن‌که به رشدی رسیدند، برخی راه خود را از راه آقا جدا کردند و برخی راه مقابل را انتخاب کردند و برخی نیز آقا را با‌ خود بردند تا به سقوط رساندند.

- ما به بهانه عاشورای حسینی (ع)صرفاً به ذکر نمونه‌هایی از واقعه ی کربلا استناد و اکتفاء کردیم!

آقایی و آقازادگی دو حقّ و دو مسئولیت متقابل هم هستند که هر دو باید آن را بشناسند و به آن ملتزم باشند‌.

متأسفانه برخی آن را فرصتی مغتنم و موّقت برای تٱمین آمال و آرزوهای بی حد و حصر خود می‌دانند ومعتقدند: "امروز که شرائط فراهم است وهمه ما را می‌شناسند و تحویل می‌گیرند بار خود را ببندیم که ممکن است فردایی نباشد!"

آقازادگان مکتب حسین کجا و آقازادگان مکتب یزید کجا؟! امروز هم دقیقا ماجرا همان است! نبرد آقازادگان امروز هم گرم و جاری است!
اگر امروز دست‌شان به امام نمی‌رسد و سر او را نمی‌برند، به دلیل آن است که اطراف امام از آقازادگان حسینی خالی نشده است، وگرنه آنان هم چنان یزیدند.

آقازاده‌های حسنی و حسینی (ع) یکی می‌گوید شهادت (مرگ) در نگاه من از عسل شیرین‌تر یعنی دنیا در نظرش بعد از امامش جهنّم است و آن دیگری می‌خواهد " اوّلین شهید از بنی هاشم باشد که به ندای امامش لبیک گفته باشد تا فردا آیندگان در موردش به خطاء قضاوت نکنند، اما چه می‌کنند برخی از این آقازادگانِ زمان ما؟!
به قول شاعر شهیر نظامی گنجوی: 《هردم از این باغ بری می رسد ، نغزتر از نغزتری می رسد》
شاهکار پشت شاهکار، گویا مشغول فتح الفتوح اند.

آقازادگان ما از آقایان (پدرانشان که بعضا" به ظاهر آدم‌های خوبی هستند و شاید برخی بزرگترین گناهشان غفلت‌شان است)؛ سوء استفاده‌ی بیشتر، رانت خواری، حرام خواری، ثروت اندوزی، فخرفروشی، عیاشی، پا گذاشتن روی گلوی مجروح مردم دراین شرایط سخت ، سفرهای خارجی وتفریحات بقول خودشان لاکچری، موقعیت‌های خاص و ویژه‌ی شغلی و تحصیلی در داخل وخارج کشور (کشورهای خاص)، لم زدن و مداوم بر کرسی‌ها وجایگاه‌های قدرت، و در یک کلام "زندگی اشرافی" آموخته و یا به ارث برده‌اند.

وخدا می داند لطمه ای که به واسطه ی این قبیل رفتار واعمال بر پیکره ی دین ومکتب وکشور وارد می شود از لطمات خصمانه ی صدام وآمریکا واسرائیل وداعش کمتر نیست! البته این نکته نیز نباید از نظر پنهان شود که پرداختن به این مسئله نباید مانع از توجه به سایر مشکلات ومعضلات گردد ودر هیاهوی آن عدّه ای دیگر به خیانت وجنایت خودشان مشغول شوند!!
این نبرد هم چنان ادامه دارد! (منطق اقتضاء می کند منتظر خبرهای خوبی باشیم!)

ارسال نظرات
پر بیننده ها