به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج طوری روی نیمکت پارک نشسته اند که اگر بچه هایی که کمی آن طرف تر در حل بازی هستند آن ها را مامان و بابا خطاب نمی کردند، حتی برای لحظه ای به ذهنم نمی رسید که این دو زن و مرد نسبتا جوان، زن و شوهر هستند!. به بهانه اینکه ساعت را از خانم بپرسم کنارش می نشینم و از گرمای هوا می گویم! به کوتاهی هر چه تمام تر جوابم را می دهد، می پرسم: فرزندان تان هستند؟ می گوید: متأسفانه ! وقتی تعجبم را می بیند ادامه می دهد: اگر این دو تا فرزند را نداشتم تا الان خود را از شَر این زندگی لعنتی خلاص می کردم.
زندگی فریده یکی از صدها زندگی هایی است که بعد از مدتی ناسازگاری برای پاره شدن فقط به یک مو بند است، این مو می تواند کودکان باشند یا فرهنگ و عرف خانواده که طلاق دختر را بر نمی تابد. در گویش روانشناسی این دست زیر یک سقف بودن اما زندگی مشترک نداشتن را ! طلاق عاطفی می گویند طلاقی که فهمیه از کرج نیز دچار آن است و برای اینکه فریده بتواند راحت تر با وضعیتش کنار بیاید، راهنمایی هایی که بر اساس تجربه شخصی خودش است به او ارائه می دهد.
تجربیات فهمیه می گوید که خانم خانه اگر توان مالی دارد فرزندانش را برای ادامه تحصیل به شهرها و استان های دیگر ببرد و به این بهانه هر چه بیشتر خود و بچه ها را از شوهر دور کند! یا به دنبال کار باشد و سعی کند با هر چه بیشتر سرگرم کردن خود و استقلال مادی حتی کمترین ارتباطات و نیازمندی به شوهرش نداشته باشد! به گروه های دوستانه بپیوندد و تا جایی که توان مالی دارد به مسافرت های طولانی برود و در نهایت پای بزرگترها را به زندگی اش باز نکند تا مجبور نباشد، خدای ناکرده! به خاطر آنها بار دیگر به زندگی زناشویی خود برگردد.
شاید خیلی از افراد دیگر جامعه دچار این نوع زندگی مشترک باشند! از طلاق عاطفی به عنوان یک مرحله گذر برای رسیدن به طلاق قانونی می توان نام برد که مدت زمان آن در بین خانواده ها با توجه به نوع سبک زندگی شان کوتاه مدت یا دراز مدت و گاهی هم مادام العمر است.
طلاق عاطفی در خانواده هایی دیده می شود که زن و شوهر مخصوصا "زن" به طور اسمی نیازمند وجود یک مرد در خانه یا شناسنامه است. این نوع نگرش به ادامه زندگی مشترک زمانی رخ می دهد که ازدواج دستخوش تباهی شده است؛ اما زن یا مرد به دلیل نگاه جامعه به زن و مرد مطلقه و فرزندان طلاق یا همان ترس از نگاه دیگران است. همچنین گاهی وجود چندین فرزند در خانه دلیلی برای زن و مرد می شود تا اقدام به طلاق قانونی نکنند! اگر چه زندگی کردن در چنین خانه ای بدون تبادل عاطفه قطعا خالی از خلل و پیامد نخواهد بود .
عدم تأمین سرپناه یا درآمد برای گذران زندگی یکی دیگر از دلایل انتخاب طلاق عاطفی از سوی زوجین هست، در نهایت آستانه تحمل زوج برای با هم بودن در زیر یک سقف نیز در مدت زمان گذر از طلاق عاطفی تا رسیدن به طلاق قانونی تأثیرگذار است.
از شروع طلاق عاطفی تا رسیدن به طلاق قانونی ۵ مرحله مجزا وجود دارد این ۵ مرحله معمولا ۳ تا ۵ سال طول می کشد ولی ممکن است مدت آن در عده ای کمتر و در عده ای دیگر بیشتر باشد. این مراحل دارای ترتیب خاصی هستند و زوج ها به ترتیب از آنها عبور می کنند تا به طلاق قانونی برسند.
اجبار به ادامه زندگی زیر یک سقف مهم ترین حس برای زوج هایی است که دچار طلاق عاطفی شده اند! و مهم ترین نشانه های طلاق عاطفی عبارتند از :
کاهش چشمگیر وقت گذاشتن برای همدیگر
کاهش وابستگی ها و گیرایی های همسران در رابطه با همدیگر
افزایش سرگرمیهای برون زناشویی و تمرکز بر مسائل بیرون از خانواده
فاش شدن رازها و اشتباهات همسران در بیرون از خانواده
عدم استفاده از راهبردها حل مسئله
کاهش میزان نوازش کلامی، جسمی و روابط جنسی که منجر به از دست دادن روابط عاطفی و وفاداری و زمینه ساز روابط فرا زناشویی خواهد شد.
عدم اعتماد همسران به یکدیگر در حل مشکلات و یاس و نامیدی در حل مسائل که منجر به ادامه مشاجره در خانواده می شود.
وقت گذاشتن بیش از اندازه برای فرزندان و غافل شدن از روابط بهینه زناشويي که منجر به تشکیل ائتلافی علیه همسر دیگر می شود.
به رخ کشیدن اشتباهات یکدیگر
پرداختن به مسائل گذشته به جای اندیشیدن به مخاطرات پیش رو
کاهش شور و هیجان در زندگی
پرداختن به سریال ها و برنامه های تلویزیون به جای صرف وقت برای همدیگر
عدم پذیرش مشکل یا ماندن در وضعیت سکوت
مهم ترین دلایل به وجود آمدن طلاق عاطفی را عدم تعلق خاطر زن ومرد به همديگر، عدم ارضاي نيازهاي عاطفي و جنسی همديگر، توقعات فزاينده و پيش رونده زوجين از ، عدم تناسب روحيات زن و مرد با يکديگر ، استقلال مالي زن، افزايش آگاهي زنان از حقوق خود و گرایش به فمینیسم! است.
از به هم ريختگي و نابساماني روابط خانوادگي و عدم انسجام خانواده، -حاکم شدن روح تجمل پرستي و اسراف و تبذير بر خانوادهها، مشکلات اقتصادي ، اعتياد و طولاني شدن محکوميت همسر۱۵-عدم همساني در ازدواج (هم کفو نبودن )، ارتباطات نامشروع در دوران تجرد، دخالت هاي بيجاي اقوام و بستگان و آشنايان در زندگي خصوصي همسران به عنوان سایر دلایل بروز اختلافات و طلاق در خانواده های جوان می توان نام برد.
ضعف در مکانیزم آموزش قبل از ازدواج یا همان « سواد همسرداری» حلقه مفقوده ای برای جوانانی است که تازه پا به مسیر زندگی مشترک گذاشته اند و در این زمینه باید مسئولان و متولیانی چون آموزش و پرورش و آموزش عالی مطابق با سن و فرهنگ جامعه به آموزش همسرداری و همسرگزینی بپردازند.
افزایش خیانت در زن و شوهرهایی که از یکدیگر طلاق عاطفی گرفته اند را بیشتر از سایر زن و شوهرها است، در طلاق عاطفی زن و مرد به جای همگرایی، به سمت و سوی خودگرایی کشیده می شوند در این صورت زن و مرد ناخواسته در فقدان بازار تبادلات عاطفی، خلاء تبادل عاطفی خود را با شخص دیگری چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی پُر می کند
همیشه پیشگیری بهتر از درمان است و حتی ممکن است در برخی از شرایط دیگر راه های درمانی پاسخ گوی بحران موجود در خانواده نباشد! بالا بردن آستانه تحمل زن شوهر و چشم پوشی کردن از اشتباهات یکدیگر و یادگیری روش های تنش زدایی و بالا بردن زمان گفت وگو بین زن و شوهر از راه هایی است که می تواند خانواده ها را از بحران طلاق عاطفی دور کند.
پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس - میترا خسروبیک
