با شهدا کوهبنان (در راستای کنگره۶۵۰۰شهید استان کرمان)
شما ای پدر و مادر، خودتان می دانید که راهی که می روم دیر یا زود مرگ دنیوی در آن وجود دارد، اگر می خواهید که روح من در آرامش باشد برای من گریه نکنید، بلکه برای حسین (ع) گریه کنید
کد خبر: ۹۱۶۸۸۵۷
|
۰۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۹

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرمان؛ شهید علی قربانی در تاریخ 9شهریور1341 در شهر کوهبنان در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. در سال 1348 وارد دبستان شد و دانش آموزی ممتاز بود. او از همان اول کودکی فردی علاقه مند دانش بود و تحصیلات خود را تا سال اول دبیرستان ادامه داد . وی به عنوان دانش آموزی فعال همواره در مراسم های انقلابی و فرهنگی حضور داشت و در مراسم عزاداری امام حسین(ع) با مداحی خود به مجالس معنویتی خاص می بخشید. وی بر خدمت به مردم تاکید داشت و جمله ای که بر سرزبان وی بود این بود : در جهاد کار کردن، انگار در خدمت مردم بودن است .

شهید علی قربانی در تاریخ 9شهریور1360 در سن 19 سالگی به جبهه رفت و در عملیات شکست حصر آبادان در تاریخ 5مهر1360دعوت الهی را لبیک گفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. دو روز پس از شهادت، جنازه این شهید برای تشییع به کوهبنان آورده شد، اما او تنها شهید کوهبنان بودکه جنازه اش به علت تکه تکه بودن به خانوادهاش نشان داده نشد.

مادر شهید در بیان خاطرات خود از شهید به ذکر خوابی اشاره می کند و میگوید 3: الی 4 سال از شهادت علی میگذشت که خواب دیدم شهید به خانه آمد، به او گفتم مادر کجا بودی؟ گفت: همینجا. گفتم: نه مادر تو شهید شدی! گفت: نه. گفتم: سنگ قبر برایت گذاشتند ، مراسم هفتم و چهلم برایت گرفتند. اگر فکر میکنی اشتباه میکنم بیا برویم امامزاده تا ببینیم. با هم به امامزاده رفتیم . همین که از درب امامزاده وارد شدیم ،گفتم: مادر از اینجا قبرت پیداست. من این حرف را که زدم ، ناگهان از کنارم پر کشید و دم در حرم رو به روی قبور مطهر شهداء ایستاد و دیگر من او را ندیدم .

روحش شاد و یادش گرامی باد.

****

وصیت نامه:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.

دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم

دوستی بخشم به جمعی و خودم تنها بسوزم

سلام و درود بر امام زمان و بر نایب برحق او فخر بشر امام خمینی و درود بر پدران و مادرانی که فرزندان دلبند خود را در راه اسلام و رهبر خود هدیه کرده اند.

حال سخنی دارم با پدر و مادرم: شما ای پدر و مادر، خودتان می دانید که راهی که می روم دیر یا زود مرگ دنیوی در آن وجود دارد، اگر می خواهید که روح من در آرامش باشد برای من گریه نکنید، بلکه برای حسین (ع) گریه کنید که وقتی در صحرای کربلا فریاد می زد: هل من ناصر ینصرنی: آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ تنها 72 نفر بودند که به یاری امام شتافتند. شما باید افتخار کنید وقتی که امام ما روح خدا فریاد بر می آورد و کمک می خواهد مردان و زنان بیشماری به دعوت او لبیک می گویند و همچنین افتخار کنید که شهیدی در راه خدا و اسلام داده اید. سخنی با ملت: ای ملت از شما می خواهم که از جامعه و روحانیت مبارز پشتیبانی کرده و در مقابل گروهکهای چپ و راست یعنی منافقین و مخالفین خلق ایستادگی کرده و تا برقراری حکومت عدل مهدی (عج) دست از مبارزه علیه مستکبرین و کافرین برنداشته و همیشه جویای حقیقت باشید. درود بروان پاک بخون خفتگان و شهدای راه اسلام

والسلام علی من التبع الهدی

 

 

 

ارسال نظرات