شهید علیرضا اتابکی در سال 1345 در شهرستان کمیجان، شهر میلاجرد یکی از توابع استان مرکزی به¬دنیا آمد.
کد خبر: ۹۱۶۰۳۱۲
|
۰۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۷

به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ به منظور گرامیداشت یاد و خاطر شهدای استان مرکزی خبرگزاری بسیج استان به باز خوانی زندگی شهید شهید علیرضا اتابکی می پردازد.

ایشان بعد از پشت سر گذاشتن دوران خردسالی، تحصیل را در زادگاه خود شروع کرد و تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد و هم­زمان با تحصیل، آموختن قرآن را نیز در مکتب­خانۀ زادگاه خود فراگرفت. ایشان از همان دوران کودکی اخلاقی بسیار خوب و نیکو داشت. مادرشان میگویند که هیچ­وقت نشد که روز از طلوع به غروب برسد و او در انجام کارهای خانه به من کمک نکرده باشد. شهید اتابکی علاوه بر کمک کردن به مادر در کارهای خانه، به پدرش هم در انجام امور کشاورزی و دامداری کمک می­کرد. همیشه با اهل خانواده، دوستان و آشنایان با احترام برخورد می­کرد و بسیار دلسوز و مهربان بود و تا جایی که از دستش برمی­آمد به دیگران در رفع گرفتاری­هایشان کمک می­کرد. شهید از نظر عبادی هم فردی بسیار مقید بود و همیشه سعی می­کرد نماز خود را اول وقت و در مسجد بخواند و در انجام واجبات دینی خود تا می­توانست کوتاهی نمی­کرد و در تلاوت قرآن می­کوشید. دیدگاه شهید نسبت به امام و روحانیت بسیار خوب بود و ایشان را پایه و اساس انقلاب به شمار می آورد و همیشه تأکید می­کرد که پشتیبان امام و انقلاب باشید زیرا ما این انقلاب را ارزان به دست نیاورده­ایم.

     شهید از همان ابتدای نوجوانی به خاطر عشق و علاقه­ای که به امام و انقلاب داشت در فعالیت­های انقلابی از جمله تظاهرات­ها شرکت می­کرد و بعد از پیروزی انقلاب هم با تشکیل پایگاه­های بسیج در روستاها، فعالیت­های خود را به حداکثر رسانده بود. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با این که در پشت جبهه در پایگاه بسیج فعالیت می­کرد، جبهه را برای تربیت انسان­های باتقوا، مناسب­تر دید لذا پس از گذراندن دورۀ آموزشی و جلب رضایت پدر و مادر در تاریخ 25/11/1361 عازم مدرسۀ عشق و ایمان جنوب شد و به ندای حسین زمان خود لبیک گفت. پس از حضور در عملیات موفقیت­آمیز والفجر مقدماتی در جنوب و یک ماه و 14 روز خدمت در این منطقه، بعد از مدتی دوباره جهت انجام عملیات بدر در شرق دجله عازم این منطقه شد و سرانجام در این منطقه بر اثر اصابت ترکش به ناحیۀ سر با قلبی مالامال از عشق به امام، انقلاب و اسلام و با اقتدا به مولای خود امام حسین (ع) به درجۀ رفیع شهادت نائل گشت.

 وصیت­نامه:

  بسمه تعالی

«الحمد لله ربّ العالمین و الصّلوات علی رسول لله و ان علیاً ولی الله و ائمة المعصومین حجج الله»

   سلام و درود بر رسول اکرم (ص) وائمۀ طاهرین و اعتقاد کامل به رسالت وی و امامت ائمۀ طاهرین و رهبری حضرت امام روحی فداء. چگونه قادر به شکر و سپاس خداوند هستیم و چگونه و با چه توشه و توانی لطف و امتنان خداوندی را پاسخ گوییم؟ نعمت حاکمیت الهی و جمهوری اسلامی را؟ ای جوانان عزیز مبادا در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت  به سر ببرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد. ای پدران و مادران مبادا از رفتن فرزندان به جبهه­ها جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی­توانید جواب زینب را که بر شهادت 72 شهید صبر نمود بدهید. مثل خاندان وهب شما هم جوانانتان را به جنگ بفرستید و حتی جسد او را تحویل نگیرید که مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده­ام هرگز پس نمی­گیرم. من پیرو خط رهبرم. خط بت­شکن خمینی کبیر، که از تبار ائمۀ معصومین است. من خود را سرباز وجانباز او می­دانم و همۀ هستی خود را از او می­دانم که راه او نبوت و امامت و ولایت است؛ راه حسین (ع) و راه مهدی (عج) است. خدایا به من لیاقت لقای محبوب خود را مرحمت فرما. ای امت شهیدپرور و ای امت قهرمان! شما را به خون پاک شهیدان قسم که از انقلاب و دستاوردهای آن تا پای جان پاسداری کنید. ما آن­چه در توان داشتیم برای حفظ آبروی اسلام دادیم. اینک که ما در این جهان نیستیم برشماست که راه ما را ادامه دهید و پیوسته دعا کنید و از خدای قادر بخواهید که دین و آئین و کشور و میهنمان را از گزند دشمنان مصنون بدارد.

   پدر! این مصیبت­ها و سختی­ها زودگذر و تمام­شدنی است ولی به پاداش این جان­فشانی­ها وفداکاری­ها به نعمت ابدی و بی­پایان خداوندی خواهی رسید. هیچ­گاه زبان به شکایت مگشا وحلال کن. مادرم! حقت را بر من حلال کن. به خدا رضایت خداوند در رضایت توست و خیلی مقامت بالاست، می خواهم هنگام نماز من را هم دعا کنی؛ دعا برای پیروزی رزمندگان اسلام، دعا به جان امام امت و... . برادران! امکان دارد که دیگر شما را نبینم ولی تقاضا دارم که جای خالی شهدا را پر کنید و اسلحۀ رزم آنان را به دست گیرید. خواهران گرامی! شما را به خدا می­سپارم و تقاضا دارم که حجاب اسلامی را حفظ کرده و دعا و استغفار را از یاد نبرید که بهترین درمان­ برای تسکین دردهاست و پیرو رهبر باشید. در آخر شما را سفارش می­کنم به کلام مولا علی (ع) که فرمود: «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم» زیرا هرکس خود را مسلح به سلاح تقوی نمود، هیچ قدرتی یارای مقاومت با او را ندارد.

 

ارسال نظرات